• رمان ققنوس آتش به قلم مونا ژانر تخیلی، مافیایی/جنایی، اجتماعی، عاشقانه کلیک کنید

متفرقه نقد خودمونی شعر و دلنوشته | سری سوم

ساعت تک رمان

حسینعلی

کاربر VIP انجمن
کاربر VIP انجمن
کتابخوان برتر
تاریخ ثبت‌نام
2023-11-02
نوشته‌ها
105
لایک‌ها
311
امتیازها
63
کیف پول من
3,522
Points
187
سلام وقت بخیر
دلنوشته غمگین هست و این حس به خوبی منتقل میشه...
بعضی از پارت ها مثل شماره 3 نشون میدن شما استعداد شاعری هم دارید✨
هر چی جلوتر رفت به نظر من احساس متن بیشتر شد و جذاب تر شد، برای مثال پارت 12 رو خیلی دوست داشتم
نگاه جالبی به پنجره دارید👌
به نظر بنده سبک خاصی برای نوشتن دارید و زیباست🌱

موفق باشین
ممنون از لطفِ بی کرانتون.
و این پنجره‌ای بود که از دیواره‌ی وجود مادر، به روی تنهائیِ شیرینِ همه‌ی ما، در هنگامِ تولد باز شد.
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

حسینعلی

کاربر VIP انجمن
کاربر VIP انجمن
کتابخوان برتر
تاریخ ثبت‌نام
2023-11-02
نوشته‌ها
105
لایک‌ها
311
امتیازها
63
کیف پول من
3,522
Points
187
ممنون
سلام روز خوش
راستش دلنوشته ایشون خیلی باب میلم نبود. نمی‌دونم شاید از دید من اینطور باشه ولی متن ها حرف اضافه زیاد دارن مثلا
دیگر تنم هم، فارغ از هر دردی، آسوده بود
نیازی نبود (هم) رو به جمله اضافه کنید.
خلاصه که به تمرین بیشتری برای نوشتن یه دلنوشته‌ی خوب نیاز دارید
ممنون از راهنمائی‌تون.
البته که نیاز به کسبِ مهارت‌های هرچه بیشتر دارم. و داریم. تو این دنیا هیچ‌کس نمی‌تونه ادعا کنه که کاملِ و نیاز به یادگیریِ مستمر نداره.
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

VIOLA

مدیر ارشد+دستیار مدیر تالار عکس+ مدیر تالار ادبیات
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
مدیر تالار
ناظر رمان
دستیار مدیر
منتقد ادبی انجمن
نقاش انجمن
کاربر VIP انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2024-01-23
نوشته‌ها
704
لایک‌ها
1,929
امتیازها
73
کیف پول من
58,831
Points
869
سطح
  1. حرفه‌ای

اهورا.

کاربر تک رمان
کاربر تک رمان
تاریخ ثبت‌نام
2024-01-03
نوشته‌ها
124
لایک‌ها
431
امتیازها
63
سن
26
محل سکونت
ᴛᴇʜʀᴀɴ
کیف پول من
12,634
Points
173
وقتتون بخیر
دلنوشته بسیار زیبایی دارید
انتقال احساسات نسبتا خوب
کلمات متنوع به وضوح به چشم میخوره
ای کاش که میتونید بیشتر بنویسی دهنتون آزاد تر کنین
فقط اینکه به نظرم به شعر هم میخوره این دلنوشته شاید شعر سپید
و ژانرتون
فانتزی اصلا نیست
تراژدی هست غمناکه
موفق باشید
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

حسینعلی

کاربر VIP انجمن
کاربر VIP انجمن
کتابخوان برتر
تاریخ ثبت‌نام
2023-11-02
نوشته‌ها
105
لایک‌ها
311
امتیازها
63
کیف پول من
3,522
Points
187
وقتتون بخیر
دلنوشته بسیار زیبایی دارید
انتقال احساسات نسبتا خوب
کلمات متنوع به وضوح به چشم میخوره
ای کاش که میتونید بیشتر بنویسی دهنتون آزاد تر کنین
فقط اینکه به نظرم به شعر هم میخوره این دلنوشته شاید شعر سپید
و ژانرتون
فانتزی اصلا نیست
تراژدی هست غمناکه
موفق باشید
ممنون بابت نظرِ دلگرم کنندت.
ذوق کردم.
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

VIOLA

مدیر ارشد+دستیار مدیر تالار عکس+ مدیر تالار ادبیات
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
مدیر تالار
ناظر رمان
دستیار مدیر
منتقد ادبی انجمن
نقاش انجمن
کاربر VIP انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2024-01-23
نوشته‌ها
704
لایک‌ها
1,929
امتیازها
73
کیف پول من
58,831
Points
869
سطح
  1. حرفه‌ای

VIOLA

مدیر ارشد+دستیار مدیر تالار عکس+ مدیر تالار ادبیات
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
مدیر تالار
ناظر رمان
دستیار مدیر
منتقد ادبی انجمن
نقاش انجمن
کاربر VIP انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2024-01-23
نوشته‌ها
704
لایک‌ها
1,929
امتیازها
73
کیف پول من
58,831
Points
869
سطح
  1. حرفه‌ای
دلنوشته این هفته متعلق به MINERVA هست
یک هفته مهلت دارید
اهورا.
فلورا.
حسینعلی
Diamond Angel
Moon✦
zahra jafarian
Paryzad
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

حسینعلی

کاربر VIP انجمن
کاربر VIP انجمن
کتابخوان برتر
تاریخ ثبت‌نام
2023-11-02
نوشته‌ها
105
لایک‌ها
311
امتیازها
63
کیف پول من
3,522
Points
187
دلنوشته این هفته متعلق به MINERVA هست
یک هفته مهلت دارید
اهورا.
فلورا.
حسینعلی
Diamond Angel
Moon✦
zahra jafarian
Paryzad
عرض ادب.
کسی که خودشو در معرض نقدی قرار میده، مثلِ کسی میمونه که مثلا برای رفعِ عیب و ایرادات و یا زوایدی، به آرایشگاه مراجعه می‌کنه. پس بعد از اون، خوشحال از این زدودن‌ها، آراسته و سبُک‌بال به مسیرش ادامه میده.
البته بنده که در حد انتقاد از مهارتِ استادی چون شما نیستم. بلکه در حدِّ یک نظر و یا اختلاف سلیقه؛ مواردی رو عرض می‌کنم.
***
نام دلنوشته‌تون، ترکیبی زیبا و خوش‌آهنگ، مرکب از فریاد (که با دلنوشته‌ی پُر از گلایه‌تون، هم‌خونی داره) و لیلی (که با در نظر گرفتن شخصیت و شان اجماعیش، که فکر کنم آدم منزوی و تنهائی هم نبود، با روندِ این دلنوشته هم‌خونی نداره) هست. اما در کل، نامی رویا گونه به نظر می‌رسه.
***
در مقدمه؛ شخصی را به یکباره، و فقط در نیم بند وارد ماجرا کردید که، دیگر ردی از او تا پایان قصه به چشم نخورد! (شخصی که اگر غمگین شود، با او صبحانه میخورید و گپ میزنید)
البته در همین پارت کوتاه، بخوبی توانستید تراژیک بودنِ ماجرا رو، دولُپی به خوردِ مخاطب دهید.
***
در شماره‌ی ۲؛ موعدِ ذکر شده، اَبتَر و مبهم است. این ابهام، جائی در روندِ ماجرا و یا نهایتا در پایان، باید تبیین میشد. (موعد بیست و یکم اسفند که فرمودید، پایان کارِ زمستان است!)
و اینکه تمام تقصیرِ تنهائی‌هایتان را، گر*دن خانه‌ای در دورترین نقطه‌ی شهر انداختید که با حصارهائی سر به فلک کشیده، غیر قابلِ فرار است.
حال اینکه در این ماجرا؛ شخص، گرفتار و محبوس در تنهائی‌های نَفسِ خود است، نه گرفتار و محصور در آن خانه! (دلیلم اینکه، اگر غیر قابل فرار است، چرا آن شخص، در نیمِ بیشتر ماجرا در خیابان است و در آنجا هم احساس تنهائی دارد؟)
***
شماره ۴ خوب بود، اما شماره ۵ ، به واسطه‌ی فریادِ سقوطِ برگ‌ها و جیرجیرکِ مرگ‌مُرده‌ی لولای در؛ عالی بود.
***
در ادامه، روند خوب بود و به لطفِ اِعراب گذاریِ به‌موقع و به‌کار‌گیریِ علائمِ نگارشیِ بجا؛ سهولت و آسایش در راحت خوندن و متعاقباً، درکِ صحیحِ مطالب، موج میزد.
***
پاشیدن خونِ شاخه‌ی شاتوت روی دیوار هم جالب بود. البته اگر سیلی‌های سنگینِ باد رو، ظالمانه‌تر بر تنِ نحیف و مظلومِ اون شاخه نشون می‌دادید، به‌نظرم جالب‌تر میشد.
***
شماره‌های ۱۵ و ۱۶ جالب بودند. اما علی‌رغم ابهامِ شماره‌ی ۱۸ ، شماره ۱۷ خیلی جالب و عالی بود.
***
انشاءللّه، لحظه به لحظه زدوده‌تر و سبُک‌یال‌تر و سبُک‌بال‌ترین باشید.
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

حسینعلی

کاربر VIP انجمن
کاربر VIP انجمن
کتابخوان برتر
تاریخ ثبت‌نام
2023-11-02
نوشته‌ها
105
لایک‌ها
311
امتیازها
63
کیف پول من
3,522
Points
187
عرض ادب.
کسی که خودشو در معرض نقدی قرار میده، مثلِ کسی میمونه که مثلا برای رفعِ عیب و ایرادات و یا زوایدی، به آرایشگاه مراجعه می‌کنه. پس بعد از اون، خوشحال از این زدودن‌ها، آراسته و سبُک‌بال به مسیرش ادامه میده.
البته بنده که در حد انتقاد از مهارتِ استادی چون شما نیستم. بلکه در حدِّ یک نظر و یا اختلاف سلیقه؛ مواردی رو عرض می‌کنم.
***
نام دلنوشته‌تون، ترکیبی زیبا و خوش‌آهنگ، مرکب از فریاد (که با دلنوشته‌ی پُر از گلایه‌تون، هم‌خونی داره) و لیلی (که با در نظر گرفتن شخصیت و شان اجماعیش، که فکر کنم آدم منزوی و تنهائی هم نبود، با روندِ این دلنوشته هم‌خونی نداره) هست. اما در کل، نامی رویا گونه به نظر می‌رسه.
***
در مقدمه؛ شخصی را به یکباره، و فقط در نیم بند وارد ماجرا کردید که، دیگر ردی از او تا پایان قصه به چشم نخورد! (شخصی که اگر غمگین شود، با او صبحانه میخورید و گپ میزنید)
البته در همین پارت کوتاه، بخوبی توانستید تراژیک بودنِ ماجرا رو، دولُپی به خوردِ مخاطب دهید.
***
در شماره‌ی ۲؛ موعدِ ذکر شده، اَبتَر و مبهم است. این ابهام، جائی در روندِ ماجرا و یا نهایتا در پایان، باید تبیین میشد. (موعد بیست و یکم اسفند که فرمودید، پایان کارِ زمستان است!)
و اینکه تمام تقصیرِ تنهائی‌هایتان را، گر*دن خانه‌ای در دورترین نقطه‌ی شهر انداختید که با حصارهائی سر به فلک کشیده، غیر قابلِ فرار است.
حال اینکه در این ماجرا؛ شخص، گرفتار و محبوس در تنهائی‌های نَفسِ خود است، نه گرفتار و محصور در آن خانه! (دلیلم اینکه، اگر غیر قابل فرار است، چرا آن شخص، در نیمِ بیشتر ماجرا در خیابان است و در آنجا هم احساس تنهائی دارد؟)
***
شماره ۴ خوب بود، اما شماره ۵ ، به واسطه‌ی فریادِ سقوطِ برگ‌ها و جیرجیرکِ مرگ‌مُرده‌ی لولای در؛ عالی بود.
***
در ادامه، روند خوب بود و به لطفِ اِعراب گذاریِ به‌موقع و به‌کار‌گیریِ علائمِ نگارشیِ بجا؛ سهولت و آسایش در راحت خوندن و متعاقباً، درکِ صحیحِ مطالب، موج میزد.
***
پاشیدن خونِ شاخه‌ی شاتوت روی دیوار هم جالب بود. البته اگر سیلی‌های سنگینِ باد رو، ظالمانه‌تر بر تنِ نحیف و مظلومِ اون شاخه نشون می‌دادید، به‌نظرم جالب‌تر میشد.
***
شماره‌های ۱۵ و ۱۶ جالب بودند. اما علی‌رغم ابهامِ شماره‌ی ۱۸ ، شماره ۱۷ خیلی جالب و عالی بود.
***
انشاءللّه، لحظه به لحظه زدوده‌تر و سبُک‌یال‌تر و سبُک‌بال‌ترین باشید.
انشاءلله، لحظه به لحظه زدوده‌تر و سبُک‌بال‌تر و سبُک‌بال‌ترین باشید. (پوزش از بابت ایرادِ تایپی)
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

zahra jafarian

مدیریت کل سایت
پرسنل مدیریت
مدیریت کل سایت
کاربر VIP انجمن
کتابخوان برتر
تاریخ ثبت‌نام
2023-03-11
نوشته‌ها
5,111
لایک‌ها
13,594
امتیازها
143
محل سکونت
قم
وب سایت
taranehbazar.ir
کیف پول من
70,781
Points
8,434
دلنوشته این هفته متعلق به MINERVA هست
یک هفته مهلت دارید
اهورا.
فلورا.
حسینعلی
Diamond Angel
Moon✦
zahra jafarian
Paryzad
دلنوشته ها خیلی با احساس و قشنگن

حدیثه توی نوشتن عاشقانه استعداد فوق العاده ای داره احساساتش زیاده✨
و همچنین توی جنایی نوشتن
خوشحالم که سعادت خوندن نوشته هاشو دارم
عبارت سنگ گور خودم هستم فوق العاده بود🫠
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
بالا