• رمان ققنوس آتش به قلم مونا ژانر تخیلی، مافیایی/جنایی، اجتماعی، عاشقانه کلیک کنید
  • رمان ترسناک.فانتزی.عاشقانه‌ مَسخِ لَطیف به قلم کوثر حمیدزاده کلیک کنید

ساعت تک رمان

اهورا.

کاربر تک رمان
کاربر تک رمان
تاریخ ثبت‌نام
2024-01-03
نوشته‌ها
124
لایک‌ها
431
امتیازها
63
سن
26
محل سکونت
ᴛᴇʜʀᴀɴ
کیف پول من
12,634
Points
173
عنوان : دیگر جوان نمی‌شوم
ژانر : عاشقانه، تراژدی
نویسنده : اهورا تابش
مقدمه :
در راستای خیابان در کنار صندوق پست
غم‌نامه‌ای را از پرندگان سراغ می‌گیرم؛
در این سرزمین حتی پرندگان غمگین هستند،
گویی باید منتظر آمدن معجزه‌ای باشیم....
اما انتظار معجزه را بعید می‌دانم!
پرندگان همه خیس‌اند و گفتگویی از پریدن نیست.
گویی جوانی‌ام در حال گذر است، چیزی از ان نمی‌فهمم
هنوز هم‌منتظر معجزه‌ای هستم.
می‌دانم دیگر جوان نمی‌شم اما بازهم منتظر معجزه‌ای می‌مانم
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

اهورا.

کاربر تک رمان
کاربر تک رمان
تاریخ ثبت‌نام
2024-01-03
نوشته‌ها
124
لایک‌ها
431
امتیازها
63
سن
26
محل سکونت
ᴛᴇʜʀᴀɴ
کیف پول من
12,634
Points
173
اکنون بر فراز چین و چروک‌های پیشانی‌ام،
سپید می‌شود موی جوانی که دیگر در من جان باخته است‌
امروز دیگر چندان سویی ندارم چشمانم؛
دیگر حتی سهمی از ب*وسه‌ها بر لبانم جاری نیست.
مگر آنکه مرا دوست بداری.
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

اهورا.

کاربر تک رمان
کاربر تک رمان
تاریخ ثبت‌نام
2024-01-03
نوشته‌ها
124
لایک‌ها
431
امتیازها
63
سن
26
محل سکونت
ᴛᴇʜʀᴀɴ
کیف پول من
12,634
Points
173
وجود خویش را به عیش می‌گیرم؛
در این خانه‌ها، اتاق‌ها که آکنده از عطر و طاقچه است،
نفس می‌کشم و این رایحه را به خوش می‌پندارم.
این رایحه‌ها مرا گیج خواهند کرد و لیک دیگر نخواهم گذشت.
دیگر هیچ اثری اتاقی آکنده از عطر و طاقچه نیست.
دیگر بویی به مشامم نمی‌رسد،
اینک می‌پراکنم خویش را که در من احساس سرخوشی از دیدار آفتاب سر بر می‌آورد.
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

اهورا.

کاربر تک رمان
کاربر تک رمان
تاریخ ثبت‌نام
2024-01-03
نوشته‌ها
124
لایک‌ها
431
امتیازها
63
سن
26
محل سکونت
ᴛᴇʜʀᴀɴ
کیف پول من
12,634
Points
173
روح و روانم را فرا می‌خوانم و پراکنده‌اش می‌سازم؛
می‌خوانم بر خود سرود خویشتن را و می‌پراکنمش؛
و به تماشای همتای نی علفی در علف‌های تابستان شتابان می‌روم.
امید با من است تا مرگ هنگام از آن دست نخواهم کشید
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

اهورا.

کاربر تک رمان
کاربر تک رمان
تاریخ ثبت‌نام
2024-01-03
نوشته‌ها
124
لایک‌ها
431
امتیازها
63
سن
26
محل سکونت
ᴛᴇʜʀᴀɴ
کیف پول من
12,634
Points
173
خودم را همچون سرباز بی‌گناهی می‌پندارم
«که در شادمانی عر*یان‌اش به زندگی نیشخند می‌زد »
در انزوای تاریک خود به خوابی ژرف و عمیق فرو می‌روم که سحرگاهان با سوت چکاوکان زنده خواهم گشت.
گویی بر تن گلوله‌ای شلیک خواهند کرد و به تمناهای من جرعه‌ای سر بر نخواهند گشت تا رهایی شوم.
و حال دیگر نخواهم ساخت خود را مثل قبل و دیگر
کسی از من سخن نخواهد گفت.
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

اهورا.

کاربر تک رمان
کاربر تک رمان
تاریخ ثبت‌نام
2024-01-03
نوشته‌ها
124
لایک‌ها
431
امتیازها
63
سن
26
محل سکونت
ᴛᴇʜʀᴀɴ
کیف پول من
12,634
Points
173
« اینک شمایان،جماعتی با چهره‌های مغرور و چشمانی شرربار»
که بر زندگی خود سرخوش می‌دهید
به خانه‌هایتان بازگردید و همچنان سرخوش بمانید.
آه و هیهات که هرگز نخواهید یافت جهنمی را
که جوانی و لبخند رهسپارش شوند.
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

اهورا.

کاربر تک رمان
کاربر تک رمان
تاریخ ثبت‌نام
2024-01-03
نوشته‌ها
124
لایک‌ها
431
امتیازها
63
سن
26
محل سکونت
ᴛᴇʜʀᴀɴ
کیف پول من
12,634
Points
173
در این دقایق تنهایی ذهنم
قدم زدن در آفتاب را،
گذشتن از پرچین‌های عسلی دل‌انگیز می‌دانم‌
صدای نرم قدم‌هایم همچون باد ملایمی در چمن‌زار می‌پیچد،
با این حال من، 《 برای همیشه در مرمر خاکستری 》به خواب خواهم رفت.
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

اهورا.

کاربر تک رمان
کاربر تک رمان
تاریخ ثبت‌نام
2024-01-03
نوشته‌ها
124
لایک‌ها
431
امتیازها
63
سن
26
محل سکونت
ᴛᴇʜʀᴀɴ
کیف پول من
12,634
Points
173
قدم‌های خشن باران را به چشم خود می‌بینم، دیگر چتر بالای سرم گذشت نمی‌کند؛ چکه می‌کند!
《 خشت نرم وجودم آوار می‌شود 》
ای کاش باد این سوی چشمانم را با خود ببلعد،
روزی جان خود را از قفس تَن‌ها سرد بیرون خواهم کشید و 《به بلندای رشته‌کوه دلتنگی‌هایم اوج خواهم گرفت》
و خواهم ماند...
خواهم گذشت...
تا عمر ابدی
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

اهورا.

کاربر تک رمان
کاربر تک رمان
تاریخ ثبت‌نام
2024-01-03
نوشته‌ها
124
لایک‌ها
431
امتیازها
63
سن
26
محل سکونت
ᴛᴇʜʀᴀɴ
کیف پول من
12,634
Points
173
شب دشت تاریک عجب دلربا است!
با اختران و ستارگان سفید هم‌کلام می‌شویم،
اینک، زمانی است که پاییز از سر رسیده
در این دشت روشنای تیز سوسو می‌زند
و 《 ما در امتداد حصارهای سرخ خموش پرسه می‌زنیم》
و چشم‌های متحیرمان پرواز سرد پرندگان را دنبال می‌کند.
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

اهورا.

کاربر تک رمان
کاربر تک رمان
تاریخ ثبت‌نام
2024-01-03
نوشته‌ها
124
لایک‌ها
431
امتیازها
63
سن
26
محل سکونت
ᴛᴇʜʀᴀɴ
کیف پول من
12,634
Points
173
حتی اگر او برگردد
خورشید هرچند در غروب فرورفته باشد و شب به خود رنگ و لعابی از شب‌های آینده بگیرد،
اگر غروبی با انی از این دنیا دلنشین برآید
که اما هرگز اتفاق نمی‌افتد
دیگر دل من شاداب نخواهد شد.
می‌خواهم لذتی ببرم و خواه رنجی بکشم از این همه؛
دیگر از این زندگی گذرا حسی در من برانگيخته نمی‌شود
دیگر دیر است، زمانی زیادی می‌طلبد
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
بالا