• رمان ققنوس آتش به قلم مونا ژانر تخیلی، مافیایی/جنایی، اجتماعی، عاشقانه کلیک کنید
  • رمان عاشقانه و جنایی کاراکال به قلم حدیثه شهبازی کلیک کنید

دلنوشته دلنوشته‌ی پنجره‌ای رو به تنهائی از حسینعلی کاربر تک رمان

  • نویسنده موضوع حسینعلی
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 12
  • بازدیدها 179
  • Tagged users هیچ

ساعت تک رمان

حسینعلی

کاربر VIP انجمن
کاربر VIP انجمن
کتابخوان برتر
تاریخ ثبت‌نام
2023-11-02
نوشته‌ها
105
لایک‌ها
311
امتیازها
63
کیف پول من
3,522
Points
187
نام دلنوشته: پنجره‌ای رو به تنهائی
نگارشگر: حسینعلی
ژانر: فانتزی
مقدمه:
بسمِ الرَّبِ الَارحام
"پنجره‌ای رو به تنهائی"
دنیایِ تنهائی‌‌هایم؛ زنده به دنیائی‌ست، که از دارِ دنیا؛ زنده به چهاردیواری‌ایست، گِرداگِرد!
جداره‌هائی استوار، که جوان‌مردانه؛ حاجبِ یگانگی‌هایم، از دنیائی ناشناخته شده‌اند.
سپری در برابرِ تهاجمِ اَغیار!
جان‌پناهی برای دفعِ سمومِ انظار!
مامنی امن، مقابل سِیلِ گفتار!
کد:
نام دلنوشته: پنجره‌ای رو به تنهائی

نگارشگر: حسینعلی

ژانر: فانتزی

مقدمه:

بسمِ الرَّبِ الَارحام

"پنجره‌ای رو به تنهائی"

دنیایِ تنهائی‌‌هایم؛ زنده به دنیائی‌ست، که از دارِ دنیا؛ زنده به چهاردیواری‌ایست، گِرداگِرد!

جداره‌هائی استوار، که جوان‌مردانه؛ حاجبِ یگانگی‌هایم، از دنیائی ناشناخته شده‌اند.

سپری در برابرِ تهاجمِ اَغیار!

جان‌پناهی برای دفعِ سمومِ انظار!

مامنی امن، مقابل سِیلِ گفتار!
#پنجره‌ای_رو_به_تنهائی
#حسینعلی
#انجمن_تک_رمان
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

آخرین ویرایش:

حسینعلی

کاربر VIP انجمن
کاربر VIP انجمن
کتابخوان برتر
تاریخ ثبت‌نام
2023-11-02
نوشته‌ها
105
لایک‌ها
311
امتیازها
63
کیف پول من
3,522
Points
187
پارت اول:
او یارِ مهربانِ من‌ست.
یار ندیدن‌ها و دیده نشدن‌هایم!
یارِ نگفتن‌ها و نشنیدن‌هایم!
یارِ رفت و آمد نشدن‌هایم!
***
کد:
پارت اول:

او یارِ مهربانِ من‌ست.

یار ندیدن‌ها و دیده نشدن‌هایم!

یارِ نگفتن‌ها و نشنیدن‌هایم!

یارِ رفت و آمد نشدن‌هایم!

***
#پنجره‌ای_رو_به_تنهائی
#حسینعلی
#انجمن_تک_رمان
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش:

حسینعلی

کاربر VIP انجمن
کاربر VIP انجمن
کتابخوان برتر
تاریخ ثبت‌نام
2023-11-02
نوشته‌ها
105
لایک‌ها
311
امتیازها
63
کیف پول من
3,522
Points
187
پارت دوم:
اوست که به صد چشمِ تنهائی‌اش، تنهائیِ مرا می‌بیند و من هم تنها او را می‌بینم.
اوست که به هزار پژواکِ تنهائیم، هم‌زبانِ من است؛ وقتی که سخنش می‌گویم.
و به هر سَمت که گام برمی‌دارم؛ تنها اوست که با من گام برمی‌دارد.
اوست، کسِ بی‌کسی‌هایم!
***
کد:
پارت دوم:

اوست که به صد چشمِ تنهائی‌اش، تنهائیِ مرا می‌بیند و من هم تنها او را می‌بینم.

اوست که به هزار پژواکِ تنهائیم، هم‌زبانِ من است؛ وقتی که سخنش می‌گویم.

و به هر سَمت که گام برمی‌دارم؛ تنها اوست که با من گام برمی‌دارد.

اوست، کسِ بی‌کسی‌هایم!

***
#پنجره‌ای_رو_به_تنهائی
#حسینعلی
#انجمن_تک_رمان
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش:

حسینعلی

کاربر VIP انجمن
کاربر VIP انجمن
کتابخوان برتر
تاریخ ثبت‌نام
2023-11-02
نوشته‌ها
105
لایک‌ها
311
امتیازها
63
کیف پول من
3,522
Points
187
پارت سوم:
تاپ‌تاپِ پای‌کوبیِ قلبم، دَمادَم از سرِ مِهرِ کمندِ اوست؛
شاپ‌شاپِ خون‌بستِ نبضِ خوش‌ضربم، لبالب شاکِرِ دیوار و بندِ اوست؛
هلهله‌های خَموش و مستیِ بی‌باده‌ی نابم، که آن هم حاصرِ حلوای قند اوست؛
چنین حصری و بندی و کمندی‌ست، از آن شیرین‌دنجِ مهربانِ من؛
که پای دل به حبس او، تا در اَبد بستم.
***
کد:
پارت سوم:

تاپ‌تاپِ پای‌کوبیِ قلبم، دَمادَم از سرِ مِهرِ کمندِ اوست؛

شاپ‌شاپِ خون‌بستِ نبضِ خوش‌ضربم، لبالب شاکِرِ دیوار و بندِ اوست؛

هلهله‌های خَموش و مستیِ بی‌باده‌ی نابم، که آن هم حاصرِ حلوای قند اوست؛

چنین حصری و بندی و کمندی‌ست، از آن شیرین‌دنجِ مهربانِ من؛

که پای دل به حبس او، تا در اَبد بستم.

***
#پنجره‌ای_رو_به_تنهائی
#حسینعلی
#انجمن_تک_رمان
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش:

حسینعلی

کاربر VIP انجمن
کاربر VIP انجمن
کتابخوان برتر
تاریخ ثبت‌نام
2023-11-02
نوشته‌ها
105
لایک‌ها
311
امتیازها
63
کیف پول من
3,522
Points
187
پارت چهارم:
اما...
اما امان از روز تنهائی!
یعنی می‌شود روزی، تنهائیِ عزیزم مرا تنها بگذارد و تنها برود؟
در آن روزِ تنهائی؛ بدونِ تنهائیم چه کنم؟
آیا کسی هست که در آن سیلِ تن‌ها؛ تنهائیم را به من باز سِتَد؟
یا بدونِ تنهائی‌هایم؛ بین آن تن‌ها، تنهاترین می‌مانم!
تنها، در برابرِ تهاجم اغیار و سموم انظار و سیلِ گفتار!
آه تنهائیِ خوبم؛ تنهایم نگذاری که بی حبسِ تو؛ تنهاترینم.
***
کد:
پارت چهارم:

اما...

اما امان از روز تنهائی!

یعنی می‌شود روزی، تنهائیِ عزیزم مرا تنها بگذارد و تنها برود؟

در آن روزِ تنهائی؛ بدونِ تنهائیم چه کنم؟

آیا کسی هست که در آن سیلِ تن‌ها؛ تنهائیم را به من باز سِتَد؟

یا بدونِ تنهائی‌هایم؛ بین آن تن‌ها، تنهاترین می‌مانم!

تنها، در برابرِ تهاجم اغیار و سموم انظار و سیلِ گفتار!

آه تنهائیِ خوبم؛ تنهایم نگذاری که بی حبسِ تو؛ تنهاترینم.

***
#پنجره‌ای_رو_به_تنهائی
#حسینعلی
#انجمن_تک_رمان
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش:

حسینعلی

کاربر VIP انجمن
کاربر VIP انجمن
کتابخوان برتر
تاریخ ثبت‌نام
2023-11-02
نوشته‌ها
105
لایک‌ها
311
امتیازها
63
کیف پول من
3,522
Points
187
پارت پنجم:
و به سرم آمد، آنچه از او می‌ترسیدم.
آری؛ چندی‌ست، که حالِ چهاردیواریِ تنهائیم خوب نیست!
چهاردیواریِ مهربانم، به زهرِ خجرِ پنجره‌ای ناخوانده، زخم برداشته.
زخمی به پهنای س*ی*نه‌ی یکی از همان دیوارهای وفادار!
خنجرِ زهردارِ پنجره‌ای چشم‌چران؛ که تمام هستی‌ام را به حراجِ رسوائی گذارده.
آنی‌ست به تاراج رَود، هر آن‌چه که در این تنهائی‌ها اندوخته بودم.
***
کد:
پارت پنجم:

و به سرم آمد، آنچه از او می‌ترسیدم.

آری؛ چندی‌ست، که حالِ چهاردیواریِ تنهائیم خوب نیست!

چهاردیواریِ مهربانم، به زهرِ خجرِ پنجره‌ای ناخوانده، زخم برداشته.

زخمی به پهنای س*ی*نه‌ی یکی از همان دیوارهای وفادار!

خنجرِ زهردارِ پنجره‌ای چشم‌چران؛ که تمام هستی‌ام را به حراجِ رسوائی گذارده.

آنی‌ست به تاراج رَود، هر آن‌چه که در این تنهائی‌ها اندوخته بودم.

***
#پنجره‌ای_رو_به_تنهائی
#حسینعلی
#انجمن_تک_رمان
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش:

حسینعلی

کاربر VIP انجمن
کاربر VIP انجمن
کتابخوان برتر
تاریخ ثبت‌نام
2023-11-02
نوشته‌ها
105
لایک‌ها
311
امتیازها
63
کیف پول من
3,522
Points
187
پارت ششم:
آه پنجره؛ چگونه این‌چنین جفا توانی کرد، بر هستیِ تنهائیم؟
چگونه این‌چنین بی‌رحمانه فرو توانی کرد، خنجری بر س*ی*نه‌ی محرم اسرارم؟
او که این‌چنین می‌آزاری‌اش؛ تنها پناه من‌ست.
***
کد:
پارت ششم:

آه پنجره؛ چگونه این‌چنین جفا توانی کرد، بر هستیِ تنهائیم؟

چگونه این‌چنین بی‌رحمانه فرو توانی کرد، خنجری بر س*ی*نه‌ی محرم اسرارم؟

او که این‌چنین می‌آزاری‌اش؛ تنها پناه من‌ست.

***
#پنجره‌ای_رو_به_تنهائی
#حسینعلی
#انجمن_تک_رمان
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش:

حسینعلی

کاربر VIP انجمن
کاربر VIP انجمن
کتابخوان برتر
تاریخ ثبت‌نام
2023-11-02
نوشته‌ها
105
لایک‌ها
311
امتیازها
63
کیف پول من
3,522
Points
187
پارت هفتم:
اما چه کنم که دیگر، دیوارِ تنهائی‌ام، زخم برداشته.
حالش بد است.
آن‌قدر بد که دیگر، او درکی از من ندارد، و من هم حسی از او نمی‌گیرم.
جدالِ جدائی؛ مرا به حالِ خود، و او را نیز به حالِ خود فرو برده!
آری؛ حالِ من هم، مثل حالِ تنهائیم بد است.
گوئی آن‌که به س*ی*نه‌ی دیوارِ تنهائیم خنجر زده؛ آن‌چنان فرو برده، که خون‌آلودخنجرش؛ از پشتِ من سر برآورده!
***
کد:
پارت هفتم:

اما چه کنم که دیگر، دیوارِ تنهائی‌ام، زخم برداشته.

حالش بد است.

آن‌قدر بد که دیگر، او درکی از من ندارد، و من هم حسی از او نمی‌گیرم.

جدالِ جدائی؛ مرا به حالِ خود، و او را نیز به حالِ خود فرو برده!

آری؛ حالِ من هم، مثل حالِ تنهائیم بد است.

گوئی آن‌که به س*ی*نه‌ی دیوارِ تنهائیم خنجر زده؛ آن‌چنان فرو برده، که خون‌آلودخنجرش؛ از پشتِ من سر برآورده!

***
#پنجره‌ای_رو_به_تنهائی
#حسینعلی
#انجمن_تک_رمان
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش:

حسینعلی

کاربر VIP انجمن
کاربر VIP انجمن
کتابخوان برتر
تاریخ ثبت‌نام
2023-11-02
نوشته‌ها
105
لایک‌ها
311
امتیازها
63
کیف پول من
3,522
Points
187
پارت هشتم:
و دیگر تنها شدم! تنهائیم مرا با پنجره‌ای ناشناخته تنها گذارد و رفت!
برق چشمانِ پنجره؛ آن‌چنان کمندی از نور بر گردنم افکنده، که جبرش جز بیرون کشیدنم از تاریکیِ تنهائیم نبود.
***
کد:
پارت هشتم:

و دیگر تنها شدم! تنهائیم مرا با پنجره‌ای ناشناخته تنها گذارد و رفت!

برق چشمانِ پنجره؛ آن‌چنان کمندی از نور بر گردنم افکنده، که جبرش جز بیرون کشیدنم از تاریکیِ تنهائیم نبود.

***
#پنجره‌ای_رو_به_تنهائی
#حسینعلی
#انجمن_تک_رمان
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش:

حسینعلی

کاربر VIP انجمن
کاربر VIP انجمن
کتابخوان برتر
تاریخ ثبت‌نام
2023-11-02
نوشته‌ها
105
لایک‌ها
311
امتیازها
63
کیف پول من
3,522
Points
187
پارت نهم:
بندی که بدان، دل به بندِ انفرادی‌ام بسته بودم؛ حال از هم گسسته و تنم آلامِ خجری بود، که گوئی از پشتم؛ زجرآلود سر بر می‌آورد.
آن‌چنان زجر‌آلود که توان از سرپنجه‌هایم، برای به چنگ و دندان ماندن در حبسِ شیرینم را از من ربوده بود!
***
کد:
پارت نهم:

بندی که بدان، دل به بندِ انفرادی‌ام بسته بودم؛ حال از هم گسسته و تنم آلامِ خجری بود، که گوئی از پشتم؛ زجرآلود سر بر می‌آورد.

آن‌چنان زجر‌آلود که توان از سرپنجه‌هایم، برای به چنگ و دندان ماندن در حبسِ شیرینم را از من ربوده بود!

***
#پنجره‌ای_رو_به_تنهائی
#حسینعلی
#انجمن_تک_رمان
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش:
بالا