دلنوشته دلنوشته‌ی پنجره‌ای رو به تنهائی از حسینعلی کاربر تک رمان

  • نویسنده موضوع حسینعلی
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 12
  • بازدیدها 315
  • Tagged users هیچ

ساعت تک رمان

حسینعلی

کتابخوان انجمن
کتابخوان انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2023-11-02
نوشته‌ها
114
لایک‌ها
344
امتیازها
63
کیف پول من
8,766
Points
200
پارت دهم:
می‌گریستم.
حالا من مانده بودم و نگاه‌های وهم‌آلودِ آن‌سوی آن روزنِ بی‌رحم؛ که به نوائی غریب؛ اما قریب؛ مرا می‌خواند:
- بیا؛ بیا کوچولو. به دنیای ما خوش اومدی...!
***
کد:
پارت دهم:

می‌گریستم.

حالا من مانده بودم و نگاه‌های وهم‌آلودِ آن‌سوی آن روزنِ بی‌رحم؛ که به نوائی غریب؛ اما قریب؛ مرا می‌خواند:

- بیا؛ بیا کوچولو. به دنیای ما خوش اومدی...!

***
#پنجره‌ای_رو_به_تنهائی
#حسینعلی
#انجمن_تک_رمان
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش:

حسینعلی

کتابخوان انجمن
کتابخوان انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2023-11-02
نوشته‌ها
114
لایک‌ها
344
امتیازها
63
کیف پول من
8,766
Points
200
پارت یازدهم:
و اکنون جسته، و در دنیائی بودم که از آن گریزان بودم.
تنها، در بینِ تن‌ها!
تن‌هائی بِسانِ تنِ نحیفِ خودم، اما بلند قامت و دیو پیکر!
که همه به گریه‌ام می‌خندیدند؛ اما به لطافت!
به لطافت نوازش‌های مرموزشان!
به لطافت پیچشم در لفافه‌ی گل‌دوزشان!
و به لطافتِ لباس‌های سپیدِ چون روزشان!
***
کد:
پارت یازدهم:

و اکنون جسته، و در دنیائی بودم که از آن گریزان بودم.

تنها، در بینِ تن‌ها!

تن‌هائی بِسانِ تنِ نحیفِ خودم، اما بلند قامت و دیو پیکر!

که همه به گریه‌ام می‌خندیدند؛ اما به لطافت!

به لطافت نوازش‌های مرموزشان!

به لطافت پیچشم در لفافه‌ی گل‌دوزشان!

و به لطافتِ لباس‌های سپیدِ چون روزشان!

***
#پنجره‌ای_رو_به_تنهائی
#حسینعلی
#انجمن_تک_رمان
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش:

حسینعلی

کتابخوان انجمن
کتابخوان انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2023-11-02
نوشته‌ها
114
لایک‌ها
344
امتیازها
63
کیف پول من
8,766
Points
200
پارت دوازدهم:
دیگر تنم، فارغ از هر دردی، آسوده بود و در پشتم؛ به‌جای آن دردِ تنهائی؛ دو سبک‌بالی برای پرواز حس می‌کردم.
پرواز در آ*غ*و*ش گرم و بی‌کرانِ آسمانی مقدس؛ به نامِ "مادر".
(فدای آن کس که عذابِ پروردن ما را در بطنِ تنهائیش، تنها بدوش کشید.)
دوستت دارم مادر.
کد:
پارت دوازدهم:

دیگر تنم، فارغ از هر دردی، آسوده بود و در پشتم؛ به‌جای آن دردِ تنهائی؛ دو سبک‌بالی برای پرواز حس می‌کردم.

پرواز در آ*غ*و*ش گرم و بی‌کرانِ آسمانی مقدس؛ به نامِ "مادر".

(فدای آن کس که عذابِ پروردن ما را در بطنِ تنهائیش، تنها بدوش کشید.)

دوستت دارم مادر.
#پنجره‌ای_رو_به_تنهائی
#حسینعلی
#انجمن_تک_رمان
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش:
بالا