خوش آمدید!

با عضویت در انجمن تک رمان از مزایای(چاپ کتاب،منتشر کردن رمان و...به صورت رایگان، خدمات ویراستاری، نقد و...)بهرمند شوید. با ما بهترین‌ها را تجربه کنید.☆

همین حالا عضویتت رو قطعی کن!
  • با توجه به عدم اقدام فرد واجد شرایط برای خرید انجمن، بالا رفتن هزینه ها و عدم امکان پرداخت، متاسفانه در سال 1404 کنار شما نخواهیم بود. رمان ها دلنوشته ها و سایر اطلاعات موجود در انجمن را ذخیره کنید. چند روز آینده تنها برای ذخیره سازی اطلاعات انجمن فعال است. از همراهی شما تا این لحظه ممنونم. اگر قصد خرید انجمن را دارید به آیدی Zahra_jim80 در تلگرام یا ایتا پیام بدهید. در صورت فروش، انجمن همچنان فعال می ماند. ❤️نکته مهم: سایت taakroman.ir از دسترس خارج نشده و رمان های شما حذف نمی شود. رمان های در حال تایپ خود را هم می توانید در آینده و زمانی که کامل شد، بفرستید تا روی سایت اصلی قرار گیرد.

در وصف او | اثر Soniya و Sara کاربران انجمن تک رمان

  • نویسنده موضوع .Ana.
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 31
  • بازدیدها 1K
  • Tagged users هیچ

ساعت تک رمان

.Ana.

مدیر مطبوعات + دستیار مدیر رمان + ناظر ادبی آز
پرسنل مدیریت
مدیریت تالار
ناظر انجمن
ناظر تایید
مشاور انجمن
نقاش انجمن
دلنویس انجمن
روزنامه‌نگار انجمن
خبرنگار انجمن
کاربر ویژه انجمن
مقام‌دار آزمایشی
تاریخ ثبت‌نام
2024-01-23
نوشته‌ها
1,019
کیف پول من
210,118
Points
1,336
به نام خداوند شعر و غزل کلامش نشیند به دل تا ازل
1001059275 (1).png

بنام خالق قلم
نام اثر: در وصف او
به قلم: سارا و سونیا جلالت
ژانر: عاشقانه_تراژدی
مقدمه:
او نفهمید اما...
تمام مدتی که خیره‌اش بودم، چشمانم زمزمه می‌کرد''دوستت دارم''
نفهمید برای چه گریه می‌کنم، حتی خودم هم نمی‌دانستم برای چه گریه می‌کنم؛
فقط می‌خواستم با اشک‌هایم تمام آن
آ*غ*و*ش امن و پر مهر را در بَر بگیرم.
نمی‌دانم! شاید همه این‌ها از سر دلتنگی بود!
دگر قلبم عاجز مانده، که چه بگویم "در وصف او"
بنام خالق قلم

نام اثر: در وصف او

به قلم: Diamond Angel و The ghost

ژانر: عاشقانه_تراژدی

مقدمه:

او نفهمید اما...

تمام مدتی که خیره‌اش بودم، چشمانم زمزمه می‌کرد''دوستت دارم''

نفهمید برای چه گریه می‌کنم، حتی خودم هم نمی‌دانستم برای چه گریه می‌کنم؛

فقط می‌خواستم با اشک‌هایم تمام آن

آ*غ*و*ش امن و پر مهر را در بَر بگیرم.

نمی‌دانم! شاید همه این‌ها از سر دلتنگی بود!

دگر قلبم عاجز مانده، که چه بگویم "در وصف او"

#دلنوشته_در_وصف_او
#اثر_Soniya_Sara
#انجمن_تک_رمان
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

آخرین ویرایش:

.Ana.

مدیر مطبوعات + دستیار مدیر رمان + ناظر ادبی آز
پرسنل مدیریت
مدیریت تالار
ناظر انجمن
ناظر تایید
مشاور انجمن
نقاش انجمن
دلنویس انجمن
روزنامه‌نگار انجمن
خبرنگار انجمن
کاربر ویژه انجمن
مقام‌دار آزمایشی
تاریخ ثبت‌نام
2024-01-23
نوشته‌ها
1,019
کیف پول من
210,118
Points
1,336
خیلی وقت است که‌ می‌گذرد و من،
نگاهم را به تو فروخته‌ام!
و در بازارِ عشق، ج*ن*س فروخته شده پس گرفته نمی‌شود!
تنها نشسته‌ام! رو به پنجره، قلم به دست. انتظار می‌کشم تا شاید تو بیایی! اصلا می‌آیی؟ دلتنگت هستم، می‌دانی؟ با قلمم درد و دل می‌کنم. حتی قلم هم از سر لجاجت نمی‌نویسد. هیچ چیز نمی‌نویسد در وصف او...!
خیلی وقت است که‌ می‌گذرد و من،

نگاهم را به تو فروخته‌ام!

و در بازارِ عشق، ج*ن*س فروخته شده پس گرفته نمی‌شود!

تنها نشسته‌ام! رو به پنجره، قلم به دست. انتظار می‌کشم تا شاید تو بیایی! اصلا می‌آیی؟ دلتنگت هستم، می‌دانی؟ با قلمم درد و دل می‌کنم. حتی قلم هم از سر لجاجت نمی‌نویسد. هیچ چیز نمی‌نویسد در وصف او...!
#دلنوشته_در_وصف_او
#اثر_Soniya_Sara
#انجمن_تک_رمان
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش:

.Anastasia.

مدیریت تالار ادبیات + مشاور تحصیلی
پرسنل مدیریت
مدیریت تالار
مشاور انجمن
نقاش انجمن
دلنویس انجمن
روزنامه‌نگار انجمن
خبرنگار انجمن
کاربر ویژه انجمن
کتابخوان انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2024-01-23
نوشته‌ها
1,278
کیف پول من
258,146
Points
2,431
او، واژه‌ای وصف ناپذیر است.
هزاران هزار کلمه صف می‌کشند برای وصف او!
در وصف او باید گفت، که عشق را باید از زمزمه بارش چشمانش با واژه احساس سرود...!
در وصف او باید گفت، که قدرت دریایی‌اش، کشتی توفان زده‌ام را در دل امواج سپرد...!
در وصف او، هزاران هزار صفحه جمله دارم، کدام را باید بگویم در وصف او؟
کد:
او، واژه‌ای وصف ناپذیر است.

هزاران هزار کلمه صف می‌کشند برای وصف او!

در وصف او باید گفت، که عشق را باید از زمزمه بارش چشمانش با واژه احساس سرود...!

در وصف او باید گفت، که قدرت دریایی‌اش، کشتی توفان زده‌ام را در دل امواج سپرد...!

در وصف او، هزاران هزار صفحه جمله دارم، کدام را باید بگویم در وصف او؟
#دلنوشته_در_وصف_او
#اثر_Soniya_Sara
#انجمن_تک_رمان
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش:

.Ana.

مدیر مطبوعات + دستیار مدیر رمان + ناظر ادبی آز
پرسنل مدیریت
مدیریت تالار
ناظر انجمن
ناظر تایید
مشاور انجمن
نقاش انجمن
دلنویس انجمن
روزنامه‌نگار انجمن
خبرنگار انجمن
کاربر ویژه انجمن
مقام‌دار آزمایشی
تاریخ ثبت‌نام
2024-01-23
نوشته‌ها
1,019
کیف پول من
210,118
Points
1,336
آن‌روز میان انبوهی از غریبه‌ها،
نگاهم به نگاهش گره خورد
و من از همه‌چیز و همه‌‌ک.س، جا ماندم!
آری!
من جا ماندم و خاطرم را به خاطرش سپردم.
این درد شیرینی که به آن دچارم را دوست ندارم.
حالا که او رفته،
همه‌‌جا تاریک است.
آن‌روز میان انبوهی از غریبه‌ها،

نگاهم به نگاهش گره خورد

و من از همه‌چیز و همه‌‌ک.س، جا ماندم!

آری!

من جا ماندم و خاطرم را به خاطرش سپردم.

این درد شیرینی که به آن دچارم را دوست ندارم.

حالا که او رفته،

همه‌‌جا تاریک است.
#دلنوشته_در_وصف_او
#اثر_Soniya_Sara
#انجمن_تک_رمان
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش:

.Anastasia.

مدیریت تالار ادبیات + مشاور تحصیلی
پرسنل مدیریت
مدیریت تالار
مشاور انجمن
نقاش انجمن
دلنویس انجمن
روزنامه‌نگار انجمن
خبرنگار انجمن
کاربر ویژه انجمن
کتابخوان انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2024-01-23
نوشته‌ها
1,278
کیف پول من
258,146
Points
2,431
چند شب پیش آن‌قدر پریشان بودم که قصد داشتم بالای کوه بلندی که ماه خود را به نمایش گذاشته، بروم و نظاره‌اش کنم! قلبم را از جای بکنم و مقابلش بگیرم! سپس در حالی‌که خون از قلب مرده‌ام چکه می‌کند، فریاد بزنم و بگویم:
_ قلبم برای تو! خودم هم برای تو! اما تو را به هر که می‌پرستی، تو هم برای من باش!
اما افسوس، در وصف او باید گفت که در لاقیدی، عجیب حاذق بود! گویی من اصلا نبودم، گویی فریادم به گوشش نرسیده بود. دیگر چه بگویم در وصف او...!
کد:
چند شب پیش آن‌قدر پریشان بودم که قصد داشتم بالای کوه بلندی که ماه خود را به نمایش گذاشته، بروم و نظاره‌اش کنم! قلبم را از جای بکنم و مقابلش بگیرم! سپس در حالی‌که خون از قلب مرده‌ام چکه می‌کند، فریاد بزنم و بگویم:

_ قلبم برای تو! خودم هم برای تو! اما تو را به هر که می‌پرستی، تو هم برای من باش!

اما افسوس، در وصف او باید گفت که در لاقیدی، عجیب حاذق بود! گویی من اصلا نبودم، گویی فریادم به گوشش نرسیده بود. دیگر چه بگویم در وصف او...!
#دلنوشته_در_وصف_او
#اثر_Soniya_Sara
#انجمن_تک_رمان
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش:

.Ana.

مدیر مطبوعات + دستیار مدیر رمان + ناظر ادبی آز
پرسنل مدیریت
مدیریت تالار
ناظر انجمن
ناظر تایید
مشاور انجمن
نقاش انجمن
دلنویس انجمن
روزنامه‌نگار انجمن
خبرنگار انجمن
کاربر ویژه انجمن
مقام‌دار آزمایشی
تاریخ ثبت‌نام
2024-01-23
نوشته‌ها
1,019
کیف پول من
210,118
Points
1,336
هرروزی که چشمانم
را باز می‌کنم
به سوی پنجره کوچک اتاقم می‌روم
و با چشمانم به جستوجوی آشناترین غریبه‌ام می‌پردازم.
آی غریبه!
قلب من مهر و محبت را از یاد برده. قلبم نوازش می‌طلبد؛
اما نه هر نوازشی!
نوازشی از ج*ن*س او!
چه بگویم در وصف نوازش‌های او؟
هرروزی که چشمانم

را باز می‌کنم

به سوی پنجره کوچک اتاقم می‌روم

و با چشمانم به جستوجوی آشناترین غریبه‌ام می‌پردازم.

آی غریبه!

قلب من مهر و محبت را از یاد برده. قلبم نوازش می‌طلبد؛

اما نه هر نوازشی!

نوازشی از ج*ن*س او!

چه بگویم در وصف نوازش‌های او؟
#دلنوشته_در_وصف_او
#اثر_Soniya_Sara
#انجمن_تک_رمان
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش:

.Anastasia.

مدیریت تالار ادبیات + مشاور تحصیلی
پرسنل مدیریت
مدیریت تالار
مشاور انجمن
نقاش انجمن
دلنویس انجمن
روزنامه‌نگار انجمن
خبرنگار انجمن
کاربر ویژه انجمن
کتابخوان انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2024-01-23
نوشته‌ها
1,278
کیف پول من
258,146
Points
2,431
در وصف او باید گفت که، محبوبم نگارین پسندیده‌ای است
آخر دشوار است آموختن برخی چیزها!
او به من آموخت که چگونه در هنگام خنده، بگریم
او به من آموخت نقاب بزنم، چهره حقیقیم را بپوشانم با نقاب دختری که همیشه تبسم بر ل*ب داشت... .
کد:
در وصف او باید گفت که، محبوبم نگارین پسندیده‌ای است

آخر دشوار است آموختن برخی چیزها!

او به من آموخت که چگونه در هنگام خنده، بگریم

او به من آموخت نقاب بزنم، چهره حقیقیم را بپوشانم با نقاب دختری که همیشه تبسم بر ل*ب داشت... .
#دلنوشته_در_وصف_او
#اثر_Soniya_Sara
#انجمن_تک_رمان
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش:

.Ana.

مدیر مطبوعات + دستیار مدیر رمان + ناظر ادبی آز
پرسنل مدیریت
مدیریت تالار
ناظر انجمن
ناظر تایید
مشاور انجمن
نقاش انجمن
دلنویس انجمن
روزنامه‌نگار انجمن
خبرنگار انجمن
کاربر ویژه انجمن
مقام‌دار آزمایشی
تاریخ ثبت‌نام
2024-01-23
نوشته‌ها
1,019
کیف پول من
210,118
Points
1,336
گمانم دیگر امیدی ندارم.
کاش بیاید، قلبم ندای از هم پاشیدن می‌دهد. می‌خواهم هنگام سقوطم او تکیه‌گاهم باشد!
دلم برای او تنگ است!
برای گذشته‌ها دلتنگم؛
همان زمانی‌که برای او دختر شاعری شدم
که قافیه تمام بیت‌هایش او بود
و شعرهایش در وصف او...!
گمانم دیگر امیدی ندارم.

کاش بیاید، قلبم ندای از هم پاشیدن می‌دهد. می‌خواهم هنگام سقوطم او تکیه‌گاهم باشد!

دلم برای او تنگ است!

برای گذشته‌ها دلتنگم؛

همان زمانی‌که برای او دختر شاعری شدم

که قافیه تمام بیت‌هایش او بود

و شعرهایش در وصف او...!
#دلنوشته_در_وصف_او
#اثر_Soniya_Sara
#انجمن_تک_رمان
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش:

.Anastasia.

مدیریت تالار ادبیات + مشاور تحصیلی
پرسنل مدیریت
مدیریت تالار
مشاور انجمن
نقاش انجمن
دلنویس انجمن
روزنامه‌نگار انجمن
خبرنگار انجمن
کاربر ویژه انجمن
کتابخوان انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2024-01-23
نوشته‌ها
1,278
کیف پول من
258,146
Points
2,431
دیوار می‌شنود... این خاموشی شبانه را، سوزی را که در قلبم احساس می‌کنم، شیون کلماتی که در وصف او نوشته می‌شوند. این سکوت مرگبار و نبودش، کلمات را بر قلم‌ جاری می‌سازد. ظلمت زاج، بر دیوارها سایه می‌اندازد. بزرگ و کوچک، بلند و کوتاه، سایه‌ی تو و سایه‌ی او.
این‌جا تنها یک اتاق مسکوت است. یادش در شب‌های تیره، هر لحظه قلم را به نوشتن از برای او وا می‌دارد. وصف هذیان‌های دختری که برای خلاصی از او، راهی جز نوشتن در وصف او ندارد. نوشتن، غرق‌شدن در واژه‌ها و مردن در خیالش... !
کد:
دیوار می‌شنود... این خاموشی شبانه را، سوزی را که در قلبم احساس می‌کنم، شیون کلماتی که در وصف او نوشته می‌شوند. این سکوت مرگبار و نبودش، کلمات را بر قلم‌ جاری می‌سازد. ظلمت زاج، بر دیوارها سایه می‌اندازد. بزرگ و کوچک، بلند و کوتاه، سایه‌ی تو و سایه‌ی او.

این‌جا تنها یک اتاق مسکوت است. یادش در شب‌های تیره، هر لحظه قلم را به نوشتن از برای او وا می‌دارد. وصف هذیان‌های دختری که برای خلاصی از او، راهی جز نوشتن در وصف او ندارد. نوشتن، غرق‌شدن در واژه‌ها و مردن در خیالش... !
#دلنوشته_در_وصف_او
#اثر_Soniya_Sara
#انجمن_تک_رمان
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش:

.Ana.

مدیر مطبوعات + دستیار مدیر رمان + ناظر ادبی آز
پرسنل مدیریت
مدیریت تالار
ناظر انجمن
ناظر تایید
مشاور انجمن
نقاش انجمن
دلنویس انجمن
روزنامه‌نگار انجمن
خبرنگار انجمن
کاربر ویژه انجمن
مقام‌دار آزمایشی
تاریخ ثبت‌نام
2024-01-23
نوشته‌ها
1,019
کیف پول من
210,118
Points
1,336
در توصیف زیبایی‌اش چه بگویم؟
او مانند ماهی بود و من،
دریاچه‌ای خوش خیال که شبانه روز انعکاسم را در آب، نوازش می‌کرد!
گاهی این دریاچه خوش‌خیال می‌نشیند و به ماه نگاه می‌کند و با خود فکر می‌کند کاش پایان یکی از این روزها شب نباشد، کاش، همان ماهی زیبایی باشد که انعکاسم را در آب نوازش می‌کند!
همین دریاچه خوش‌خیال گاه آرزو می‌کند کاش هیچ‌وقت عاشق نمی‌شد؛ اما قلب گاهی کورکورانه به دنبال رنج است! می‌گویند گاهی برف هم فریاد قلب‌ها را نمی‌شکند! حال اغراق می‌کنم، آری! حتی برف هم فریاد قلب مرا که در وصف اوست، نمی‌شکند!
در توصیف زیبایی‌اش چه بگویم؟

او مانند ماهی بود و من،

دریاچه‌ای خوش خیال که شبانه روز انعکاسم را در آب، نوازش می‌کرد!

گاهی این دریاچه خوش‌خیال می‌نشیند و به ماه نگاه می‌کند و با خود فکر می‌کند کاش پایان یکی از این روزها شب نباشد، کاش، همان ماهی زیبایی باشد که انعکاسم را در آب نوازش می‌کند!

همین دریاچه خوش‌خیال گاه آرزو می‌کند کاش هیچ‌وقت عاشق نمی‌شد؛ اما قلب گاهی کورکورانه به دنبال رنج است! می‌گویند گاهی برف هم فریاد قلب‌ها را نمی‌شکند! حال اغراق می‌کنم، آری! حتی برف هم فریاد قلب مرا که در وصف اوست، نمی‌شکند!
#دلنوشته_در_وصف_او
#اثر_Soniya_Sara
#انجمن_تک_رمان
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش:
بالا