.Melina.
مدرس ادبیات + تایپیست
مدرس انجمن
داستاننویس
دلنویس انجمن
تایپیست انجمن
کاربر ویژه انجمن
کتابخوان انجمن
- سلام، مشکلی پیش اومده خانم؟ امیدوارم حالتون خوب باشه.
با لحن سردش خشکم میزنه. با اخم پیش خودم میگم:
- دخترهی خر، مگه خودت این رو نخواستی؟ آخه تو چرا اینقدر احمقی!؟
- نه، خیلی ممنونم.
با مکث پاسخ داد.
- خوشحال شدم. خب کاری داشتید؟
با بغض میگم:
- پرداد! ببین من ناراحت بودم و تو روانشناس منی. باید من و درک کنی.
با عصبانیت سرم داد میزنه.
- دهنت رو ببند!
خشکم میزنه و با تعجب به تلفن خیره میشم. این پرداد بود؟ پرداد اینقدر بیادب نبودا.
- ببین دختر، من از الان به بعد روانشناستم و تموم. از اول هم میدونستم امکان داره به خاطر خیانتی که بهت شده، به بقیه هم آسیب بزنی؛ اما اینها رو مغزم میدونه قلب لعنتیم مگه حالیش میشه؟
با ناراحتی زمزمه میکنم.
- دقیقاً من هم میخواستم بگم که زودتر تمومش کنیم؛ اما میخوام بگم من رو ببخش. تو رو خدا پرداد!
با ناراحتی سکوت میکنم اون هم چیزی نمیگه.
- بخشیدمت. تقصیر تو نیست که دلت جای دیگهای گیره؛ اما گیتی بقیه رو هم نسوزون. با این عشق همه رو به آتش نکش.
با لبخند میگم.
- پرداد من دوستت دارم! اما به چشم یک داداش، یه کوه که همیشه پشتم بوده. تو خودت هم خبر داری چه بلایی سرم اومد. من به خاطر اون موضوع اینجوری شدم.
با یادآوری اون اتفاق میلرزم. سکوت میکنه و بعد میگه:
- من هم ببخش برای همه چی. گیتی، من خیلی خر بودم. چرا نفهمیدم تو هنوز آمادگی روانی نداری؟
برای این که موضوع طنزتر بشه گفتم:
- خوبه خودت هم میدونی خیلی خری!
از پشت تلفن هم میتونم تعجب کردنش رو حس کنم.
من خیلی بیادب شده بودم.
#آتشگر_گیتی
#ملینا_مدیا
#انجمن_تک_رمان
با لحن سردش خشکم میزنه. با اخم پیش خودم میگم:
- دخترهی خر، مگه خودت این رو نخواستی؟ آخه تو چرا اینقدر احمقی!؟
- نه، خیلی ممنونم.
با مکث پاسخ داد.
- خوشحال شدم. خب کاری داشتید؟
با بغض میگم:
- پرداد! ببین من ناراحت بودم و تو روانشناس منی. باید من و درک کنی.
با عصبانیت سرم داد میزنه.
- دهنت رو ببند!
خشکم میزنه و با تعجب به تلفن خیره میشم. این پرداد بود؟ پرداد اینقدر بیادب نبودا.
- ببین دختر، من از الان به بعد روانشناستم و تموم. از اول هم میدونستم امکان داره به خاطر خیانتی که بهت شده، به بقیه هم آسیب بزنی؛ اما اینها رو مغزم میدونه قلب لعنتیم مگه حالیش میشه؟
با ناراحتی زمزمه میکنم.
- دقیقاً من هم میخواستم بگم که زودتر تمومش کنیم؛ اما میخوام بگم من رو ببخش. تو رو خدا پرداد!
با ناراحتی سکوت میکنم اون هم چیزی نمیگه.
- بخشیدمت. تقصیر تو نیست که دلت جای دیگهای گیره؛ اما گیتی بقیه رو هم نسوزون. با این عشق همه رو به آتش نکش.
با لبخند میگم.
- پرداد من دوستت دارم! اما به چشم یک داداش، یه کوه که همیشه پشتم بوده. تو خودت هم خبر داری چه بلایی سرم اومد. من به خاطر اون موضوع اینجوری شدم.
با یادآوری اون اتفاق میلرزم. سکوت میکنه و بعد میگه:
- من هم ببخش برای همه چی. گیتی، من خیلی خر بودم. چرا نفهمیدم تو هنوز آمادگی روانی نداری؟
برای این که موضوع طنزتر بشه گفتم:
- خوبه خودت هم میدونی خیلی خری!
از پشت تلفن هم میتونم تعجب کردنش رو حس کنم.
من خیلی بیادب شده بودم.
کد:
- سلام، مشکلی پیش اومده خانم؟ امیدوارم حالتون خوب باشه.
با لحن سردش خشکم میزنه. با اخم پیش خودم میگم:
- دخترهی خر مگه خودت این رو نخواستی؟ آخه تو چرا اینقدر احمقی!؟
- نه، خیلی ممنونم.
با مکث پاسخ داد.
- خوشحال شدم. خب کاری داشتید؟
با بغض میگم:
- پرداد! ببین من ناراحت بودم و تو روانشناس منی. باید من رو درک کنی.
با عصبانیت سرم داد میزنه.
- دهنت رو ببند!
خشکم میزنه و با تعجب به تلفن خیره میشم. این پرداد بود؟ پرداد اینقدر بیادب نبودا.
- ببین دختر، من از الان به بعد روانشناستم و تموم. از اول هم میدونستم امکان داره به خاطر خیانتی که بهت شده به بقیه هم آسیب بزنی؛ اما اینها رو مغزم میدونه قلب لعنتیم مگه حالیش میشه؟
با ناراحتی زمزمه میکنم.
- دقیقاً من هم میخواستم بگم که زودتر تمومش کنیم؛ اما میخوام بگم من رو ببخش. تو رو خدا پرداد!
با ناراحتی سکوت میکنم اون هم چیزی نمیگه.
- بخشیدمت. تقصیر تو نیست که دلت جای دیگهای گیره؛ اما گیتی بقیه رو هم نسوزون. با این عشق همه رو به آتش نکش.
با لبخند میگم.
- پرداد من دوستت دارم! اما به چشم یک داداش، یک کوه که همیشه پشتم بوده. تو خودت هم خبر داری چه بلایی سرم اومد. من به خاطر اون موضوع اینجوری شدم.
با یادآوری اون اتفاق میلرزم. سکوت میکنه و بعد میگه:
- من هم ببخش برای همه چی. گیتی، من خیلی خر بودم. چرا نفهمیدم تو هنوز آمادگی روانی نداری؟
برای این که موضوع طنزتر بشه گفتم:
- خوبه خودت هم میدونی خیلی خری!
از پشت تلفن هم میتونم تعجب کردنش رو حس کنم.
من خیلی بیادب شده بودم.
#ملینا_مدیا
#انجمن_تک_رمان
آخرین ویرایش: