Lunika✧
مدیریت کل سایت
پرسنل مدیریت
مدیریت کل سایت
مدیریت تالار
نویسنده فعال
نویسنده انجمن
طراح انجمن
کپیست انجمن
تایپیست انجمن
کاربر افتخاری انجمن
کاربر ویژه انجمن
کتابخوان انجمن
- تاریخ ثبتنام
- 2023-07-07
- نوشتهها
- 3,932
- لایکها
- 14,257
- امتیازها
- 113
- محل سکونت
- "درون پورتال آتش"
- کیف پول من
- 291,614
- Points
- 70,000,190
- سطح
-
- حرفهای
#❦ققنوس_آتش❦
#پارت_69
درب نو*شی*دنی را باز میکند و جلوی آندریاس میگیرد.
- بخور؛ داری از حال میری!
آندریاس دست آدلارد را پس میزند و میگوید:
- خوبم! فقط نگرانم!
- رز که طوریش نمیشه این کارا چیه؟ مگه بچهاس.
آندریاس محکم روی آدلارد داد میزند و میگوید:
- بچه نیست! ولی هیچ وقت تا ساعت سه نصف شب واسه دوردور بیرون نبوده!
آدلارد عصبی نو*شی*دنی آلبالو را روی میز میکوبد و میگوید:
- خب امشب هم زندانیش میکردی دیگه! حرص خوردنت چیه!
آندریاس نگاهی چپچپ به آدلارد میاندازد ولی آدلارد به چپش هم نمیگیرد.
چه گیری کرده! چه غلطی کرد که خودش را جاسوس جا زد! به او چه! برای همین از آدلارد بودن بدش میآمد و دارک بودن را ترجیح میداد.
ساموئل گوشی به دست نزد آندریاس میآید و میگوید:
- پیداش کردیم بیاین زود بریم!!
سوار ماشین میشوند و آدلارد پا از روی پدال گ*از برنمیدارد. در عرض چند دقیقه به محلی که ساموئل آدرس میداد میرسند و پیاده میشوند. از دیدن صح*نه روبهرو نزدیک است چشمهایشان از حدقه بیرون بزند.
رز با دو پسرک جوان قدم میزند که ناگهان با قدرت برمیگردد و محکم مشتی حواله صورت نزدیکترین پسر میکند و او نقش زمین میشود.
آدلارد قصد جلو رفتن دارد اما آندریاس دستش را دراز میکند و اجازه دخالت نمیدهد. شاید میخواهد ببیند که رز چقدر توانایی دارد.
پسرک دوم به سمت رز حمله میبرد که رز در یک آن خم میشود و وقتی که پسرک به او میرسد و قصد کتک زدن دارد او را مانند وزنهای سبک بلند میکند و محکم به زمین میکوبد.
- منو میخواستی تیغ بزنی! من خودم همینجا کبابت میکنم بچه سوسول! تا دیگه هوس دختر بچه پولدار نکنی!
وقتی که میخواهد خم شود و مشتهایش را حواله آن دو کند آندریاس جلو میآید و با لحنی خشن ل*ب میزند:
- تمومش کن!
#ققنوس_آتش
#Mona❦
#انجمن_تک_رمان
#پارت_69
درب نو*شی*دنی را باز میکند و جلوی آندریاس میگیرد.
- بخور؛ داری از حال میری!
آندریاس دست آدلارد را پس میزند و میگوید:
- خوبم! فقط نگرانم!
- رز که طوریش نمیشه این کارا چیه؟ مگه بچهاس.
آندریاس محکم روی آدلارد داد میزند و میگوید:
- بچه نیست! ولی هیچ وقت تا ساعت سه نصف شب واسه دوردور بیرون نبوده!
آدلارد عصبی نو*شی*دنی آلبالو را روی میز میکوبد و میگوید:
- خب امشب هم زندانیش میکردی دیگه! حرص خوردنت چیه!
آندریاس نگاهی چپچپ به آدلارد میاندازد ولی آدلارد به چپش هم نمیگیرد.
چه گیری کرده! چه غلطی کرد که خودش را جاسوس جا زد! به او چه! برای همین از آدلارد بودن بدش میآمد و دارک بودن را ترجیح میداد.
ساموئل گوشی به دست نزد آندریاس میآید و میگوید:
- پیداش کردیم بیاین زود بریم!!
سوار ماشین میشوند و آدلارد پا از روی پدال گ*از برنمیدارد. در عرض چند دقیقه به محلی که ساموئل آدرس میداد میرسند و پیاده میشوند. از دیدن صح*نه روبهرو نزدیک است چشمهایشان از حدقه بیرون بزند.
رز با دو پسرک جوان قدم میزند که ناگهان با قدرت برمیگردد و محکم مشتی حواله صورت نزدیکترین پسر میکند و او نقش زمین میشود.
آدلارد قصد جلو رفتن دارد اما آندریاس دستش را دراز میکند و اجازه دخالت نمیدهد. شاید میخواهد ببیند که رز چقدر توانایی دارد.
پسرک دوم به سمت رز حمله میبرد که رز در یک آن خم میشود و وقتی که پسرک به او میرسد و قصد کتک زدن دارد او را مانند وزنهای سبک بلند میکند و محکم به زمین میکوبد.
- منو میخواستی تیغ بزنی! من خودم همینجا کبابت میکنم بچه سوسول! تا دیگه هوس دختر بچه پولدار نکنی!
وقتی که میخواهد خم شود و مشتهایش را حواله آن دو کند آندریاس جلو میآید و با لحنی خشن ل*ب میزند:
- تمومش کن!
کد:
درب نو*شی*دنی را باز میکند و جلوی آندریاس میگیرد.
- بخور؛ داری از حال میری!
آندریاس دست آدلارد را پس میزند و میگوید:
- خوبم! فقط نگرانم!
- رز که طوریش نمیشه این کارا چیه؟ مگه بچهاس.
آندریاس محکم روی آدلارد داد میزند و میگوید:
- بچه نیست! ولی هیچ وقت تا ساعت سه نصف شب واسه دوردور بیرون نبوده!
آدلارد عصبی نو*شی*دنی آلبالو را روی میز میکوبد و میگوید:
- خب امشب هم زندانیش میکردی دیگه! حرص خوردنت چیه!
آندریاس نگاهی چپچپ به آدلارد میاندازد ولی آدلارد به چپش هم نمیگیرد.
چه گیری کرده! چه غلطی کرد که خودش را جاسوس جا زد! به او چه! برای همین از آدلارد بودن بدش میآمد و دارک بودن را ترجیح میداد.
ساموئل گوشی به دست نزد آندریاس میآید و میگوید:
- پیداش کردیم بیاین زود بریم!!
سوار ماشین میشوند و آدلارد پا از روی پدال گ*از برنمیدارد. در عرض چند دقیقه به محلی که ساموئل آدرس میداد میرسند و پیاده میشوند. از دیدن صح*نه روبهرو نزدیک است چشمهایشان از حدقه بیرون بزند.
رز با دو پسرک جوان قدم میزند که ناگهان با قدرت برمیگردد و محکم مشتی حواله صورت نزدیکترین پسر میکند و او نقش زمین میشود.
آدلارد قصد جلو رفتن دارد اما آندریاس دستش را دراز میکند و اجازه دخالت نمیدهد. شاید میخواهد ببیند که رز چقدر توانایی دارد.
پسرک دوم به سمت رز حمله میبرد که رز در یک آن خم میشود و وقتی که پسرک به او میرسد و قصد کتک زدن دارد او را مانند وزنهای سبک بلند میکند و محکم به زمین میکوبد.
- منو میخواستی تیغ بزنی! من خودم همینجا کبابت میکنم بچه سوسول! تا دیگه هوس دختر بچه پولدار نکنی!
وقتی که میخواهد خم شود و مشتهایش را حواله آن دو کند آندریاس جلو میآید و با لحنی خشن ل*ب میزند:
- تمومش کن!
#Mona❦
#انجمن_تک_رمان