Usage for hash tag: Mona❦

ساعت تک رمان

  1. Lunika✧

    نیمه‌حرفه‌ای رمان ققنوس آتش | Lunika✧ کاربر انجمن تک رمان

    ...در هم می‌کشد و از شیشه ماشین به بیرون خیره می‌شود. حال دارک هم این‌قدر بی‌وفا شده که این چنین کاسه را روی سر آزراء می‌شکند؟ نداشتن کنترلش را روی نیرو‌هایش به رخ آزراء می‌کشد؟ در این دنیا اگر به یک نفر می‌توانست اعتماد کند او دارک بود و بس اما شاید اشتباه می‌کرد. #ققنوس_آتش #Mona❦ #انجمن_تک_رمان
  2. Lunika✧

    نیمه‌حرفه‌ای رمان ققنوس آتش | Lunika✧ کاربر انجمن تک رمان

    ...جیکوب با اخم به او زل زده که آتاش اشک گوشه‌ی چشمش را پاک می‌کند: - با این اخلاق سگیش؟ اون وقت چطوری؟ - با همین اخلاق سگیش، چطوری‌شو هم باید تو بگی آتاش خان! دست‌های مشت شده‌اش را روی میز قرار می‌دهد و با کنایه اضافه می‌کند: - وگرنه اونی که نباید رو به دارک میگم. #ققنوس_آتش #Mona❦...
  3. Lunika✧

    نیمه‌حرفه‌ای رمان ققنوس آتش | Lunika✧ کاربر انجمن تک رمان

    ...کسی نمیدم! همسرت، مادرت، خواهرت نبوده که تو این‌قدر جلزولز کنی، با یکی دیگه دوست شو حالشو ببر، خود تو هم از دستش خسته شده بودی ولی نمی‌دونستی چطوری کات کنی. جیکوب و آتاش با تعجب به آزراء خیره می‌شوند. خودش هم نمی‌داند چگونه به این نتیجه رسید و این‌ها را سر هم کرد. #ققنوس_آتش #Mona❦...
  4. Lunika✧

    نیمه‌حرفه‌ای رمان ققنوس آتش | Lunika✧ کاربر انجمن تک رمان

    ...زیر خاک سرد! چه شَوَد. اما می‌ترسم، می‌ترسم اوضاع از اینی که هست بدتر بشه. وقتی دستم به فلز برخورد کرد، تازه فهمیدم چه بلایی سرم اومد. این‌بار مثل هر بار نیست، این‌بار؛ روح ققنوس سرکشم افسارم رو توی دستش گرفته و به هر سمتی که می‌خواد، می‌تازه...! •|2 April|• #ققنوس_آتش #Mona❦ #انجمن_تک_رمان
  5. Lunika✧

    نیمه‌حرفه‌ای رمان ققنوس آتش | Lunika✧ کاربر انجمن تک رمان

    ...بی‌گناه! دور تا دور خیابان‌های شهر را در تاریکی شب می‌چرخند. آزراء از پشت شیشه‌ی ماشین به بیرون خیره می‌شود، آذام شیشه‌ی ماشین را پایین می‌دهد که باد بهاری موهایش را به ر*ق*ص وادار می‌کند‌. او تاریکی را بسیار دوست داشت، اما تاریکی دورنش را چه؟ قسمت سیاه وجودش را. #ققنوس_آتش #Mona❦ #انجمن_تک_رمان
  6. Lunika✧

    نیمه‌حرفه‌ای رمان ققنوس آتش | Lunika✧ کاربر انجمن تک رمان

    ...می‌آید، خم می‌شود و سعی در جدا کردن آزراء از اولیویا دارد اما با حس سوختگی که به او منتقل می‌شود سریع دستان خود را پس می‌کشد. نگاهش را به کف دست‌هایش می‌دوزد که بسان آتشی خاموش قدم به قدم پو*ست کف دستش را شخم زده و می‌سوزاند، متوقف نمی‌شود. این دیگر چه شیطانی‌ست! #ققنوس_آتش #Mona❦ #انجمن_تک_رمان
  7. Lunika✧

    نیمه‌حرفه‌ای رمان ققنوس آتش | Lunika✧ کاربر انجمن تک رمان

    ...جیکوب می‌ایستد و حرفی نمی‌زند، آزراء با اعتراض می‌گوید: - یا دهنشو ببند یا خودم این کارو می‌کنم! جیکوب تای ابرویش را بالا می‌دهد و زمزمه می‌کند: - خودت این کارو بکن! دهنشو ببند. #ققنوس_آتش #Mona❦ #انجمن_تک_رمان https://forums.taakroman.ir/threads/27691/ حاصل ۴ ساعت زحمت نظر دادن نداره خدایی؟
  8. Lunika✧

    نیمه‌حرفه‌ای رمان ققنوس آتش | Lunika✧ کاربر انجمن تک رمان

    ...اینا می‌خوان تست کنن که چقدر قدرت داری پس از هیچی نترس و اونا رو با بدترین ورژن خودت آشنا کن. بدون گرفتن جواب از آزراء قطع می‌کند. بدترین ورژن خود؟ اما آزراء همیشه سعی دارد که خود را کنترل کرده و باعث خرابکاری نشود! انگار همه فقط قسمت همزاد منفی بودنش را می‌بینند. #ققنوس_آتش #Mona❦...
  9. Lunika✧

    نیمه‌حرفه‌ای رمان ققنوس آتش | Lunika✧ کاربر انجمن تک رمان

    ...مطمئن است که آزراء را تحقیر یا دعوا می‌کند. اخم‌هایش در هم کوبیده می‌شوند و با خشم می‌گوید: - این مردک داره چه غلطی می‌کنه؟ فرمانده نزدیک دارک می‌آید. - داره آموزش میده. دارک روی پاشنه‌ی پا می‌چرخد و صورتش را سمت فرمانده می‌گیرد. - همین الان احضارش کن این‌جا! #ققنوس_آتش #Mona❦ #انجمن_تک_رمان
  10. Lunika✧

    نیمه‌حرفه‌ای رمان ققنوس آتش | Lunika✧ کاربر انجمن تک رمان

    ...باز کنی و حرف بزنی می‌گفتی شرم بر تو. بدترین قسمتش این‌جاست که فردا دوباره همین تمرین‌ها رو ادامه می‌دیم! این خیلی کلافه‌م می‌کنه. به گفته خودش این‌قدر ادامه می‌دیم که حتی به زیر تایم گفته شده برسه! آه خدای من! فقط این روز‌ها رو برای من آسون‌تر کن. •|1 April |• #ققنوس_آتش #Mona❦...
بالا