Usage for hash tag: Mona❦

ساعت تک رمان

  1. Lunika✧

    نیمه‌حرفه‌ای رمان ققنوس آتش | Lunika✧ کاربر انجمن تک رمان

    ...بیفته دنبالش تا بکشتش! حق با ساموئل بود و آندریاس این را می‌دانست و حس پدرانه‌ای که نسبت به آزراء داشت باعث می‌شد کوتاه بیاید. شاید آزراء نزد او نباشد اما همین که سالم و زنده باشد برای او بس است. گمان این‌که زمان همه چیز را درست می‌کند او را آرام نگه می‌داشت. #ققنوس_آتش #Mona❦ #انجمن_تک_رمان
  2. Lunika✧

    نیمه‌حرفه‌ای رمان ققنوس آتش | Lunika✧ کاربر انجمن تک رمان

    ...رو واضح بیان کن! - لئون و کاترینا هردو ققنوس‌های عادی بودن، اما بر اساس نیرویی که رز داره باید مادرش یک ققنوس خاص باشه، به زبان ساده‌تر میشه: این حجم از نیرو برای ققنوس آتش زیاده. ارباب دستان قفل شده‌اش را زیر چانه می‌زند و به فکر فرو می‌رود. اگر درست باشد چه؟ #ققنوس_آتش #Mona❦ #انجمن_تک_رمان
  3. Lunika✧

    نیمه‌حرفه‌ای رمان ققنوس آتش | Lunika✧ کاربر انجمن تک رمان

    ...الان خاموش شده بود. به طرف دارک می‌دوَد و خود را به او می‌رساند. - برایان؟ دارک سر جایش می‌ایستد و با تعجب به آزراء خیره می‌شود، منتظر می‌ماند تا او حرفش را بزند اما آزراء هم عین بز به او چشم می‌دوزد، صبرش تمام می‌شود و ل*ب می‌زند: - چیه خو؟ صدا می‌زنی حرفتم بزن. #ققنوس_آتش #Mona❦...
  4. Lunika✧

    نیمه‌حرفه‌ای رمان ققنوس آتش | Lunika✧ کاربر انجمن تک رمان

    ...احاطه کرده و برق کل ساختمان قطع می‌شود. زانو زده بود و چشم‌هایش را از اتفاق ناگهانی بسته، وقتی چشم باز می‌کند، فضا را تاریک می‌بیند و نوری که از خودش ساطع می‌شود توجهش را جلب می‌کند. دارک سری تکان می‌دهد و چند بار روی تبلت در دستش می‌زند. - نع، از کار افتادن! #ققنوس_آتش #Mona❦ #انجمن_تک_رمان
  5. Lunika✧

    نیمه‌حرفه‌ای رمان ققنوس آتش | Lunika✧ کاربر انجمن تک رمان

    ...حدس می‌زند. لبخندی شیطانی بر صورت خود می‌گیرد و نفسش را حبس می‌کند که با دیدن صح*نه روبه‌رو، به وجد می‌آید. نمودار‌ها کاملاً از حرکت ایستاده و رنگشان تغییر می‌کند که ناگهان دارک با ضربه‌ای متوسط میان دو کتفش آزمایش او را به‌هم می‌زند. - داری چیو تست می‌کنی دختر؟ #ققنوس_آتش #Mona❦ #انجمن_تک_رمان
  6. Lunika✧

    نیمه‌حرفه‌ای رمان ققنوس آتش | Lunika✧ کاربر انجمن تک رمان

    ...چیزی تعریف کنم شما خنده‌تون می‌گیره. - چی؟ دارک نگاهی با اکراه به مشاور می‌اندازد، دلش را به دریا می‌زند و می‌گوید: - اون شب برنامه ریخته بودم رز رو بکشونم طرف خودم که میا اومد مزاحم شد، حالا این هیچی؛ هرچی نقشه بود رو اجرا کردم همه روی میا پیاده شد رز جیک نزد! #ققنوس_آتش #Mona❦ #انجمن_تک_رمان
  7. Lunika✧

    نیمه‌حرفه‌ای رمان ققنوس آتش | Lunika✧ کاربر انجمن تک رمان

    ...می‌خواند: - ققنوس‌ها مردمانی با نیروهای فراطبیعی هستند که به دلیل جهش ژنتیکی به وجود آمده‌اند، از ازدواج ققنوس و فرد عادی؛ ققنوس عادی و از ازدواج دو ققنوس؛ ققنوس خاص به وجود می‌آید که ققنوس‌های خاص شامل ققنوس یخ، ققنوس رعد، ققنوس طبیعت و ققنوس آتش هستند. #ققنوس_آتش #Mona❦ #انجمن_تک_رمان
  8. Lunika✧

    نیمه‌حرفه‌ای رمان ققنوس آتش | Lunika✧ کاربر انجمن تک رمان

    ...عادت ماهانه بوده. میا از شدت خشم قرمز می‌شود و می‌گوید: - آره؛ من مثل تو آدم کش نیستم، اون تویی که وحشی و خون‌خواری! آزراء بلند و عصبی‌وار می‌خندد، دارک جلوتر می‌رود و مانع ادامه دادن بحثشان می‌شود. - بس کنید دیگه! عین دوتا دختر بچه افتادین به جون هم که چی بشه؟ #ققنوس_آتش #Mona❦...
  9. Lunika✧

    نیمه‌حرفه‌ای رمان ققنوس آتش | Lunika✧ کاربر انجمن تک رمان

    ...آزراء همین‌گونه که به تی‌وی چشم دوخته ل*ب می‌زند: - خب هرکس شخصیتی داره، نمیشه گفت خوبه یا بد. - بعله، حق با توعه. حال چه کار دیگری انجام دهد؟ فقط می‌تواند امیدوار باشد که آزراء از سکانس ترسناک بعدی بترسد و به او پناه بیاورد. اگرچه خودش هم می‌داند که محال است. #ققنوس_آتش #Mona❦ #انجمن_تک_رمان
  10. Lunika✧

    نیمه‌حرفه‌ای رمان ققنوس آتش | Lunika✧ کاربر انجمن تک رمان

    ...مد نظرش را پلی می‌کند. این برنامه را مخصوص خودش و رز چیده بود، دختره‌ی مزاحم! پس از گذشت کمی مدت فیلم به نقطه اوج خود می‌رسد، دقیقاً جایی که دارک برنامه‌اش را ریخته بود اما میا هنوز نرفته. جیغی می‌کشد و خود را به بازوی دست دارک می‌چسباند. - خوردش! پسره رو خورد! #ققنوس_آتش #Mona❦ #انجمن_تک_رمان
بالا