• رمان ققنوس آتش به قلم مونا ژانر تخیلی، مافیایی/جنایی، اجتماعی، عاشقانه کلیک کنید
  • رمان عاشقانه و جنایی کاراکال به قلم حدیثه شهبازی کلیک کنید
  • خرید رمان عاشقانه، غمگین، معمایی دلداده به دلدار فریبا میم قاف کلیک کنید

سفرنامه سفرنامه | سفر به چابهار همراه با چالش بنزین

  • نویسنده موضوع گلبرگ
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 23
  • بازدیدها 524
  • Tagged users هیچ

ساعت تک رمان

وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

گلبرگ

کاربر افتخاری
کاربر افتخاری
کاربر VIP انجمن
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
2020-05-15
نوشته‌ها
1,703
لایک‌ها
13,830
امتیازها
113
کیف پول من
52,012
Points
1,377
سفر ما در تاریخ هجدهم شهریور 1401 شروع شد، من ،همسرجان و مادرشوهرجان ...ساعت ده دقیقه به چهار از خانه خارج شدیم و ساعت 1 شب رسیدیم کرمان، شب رو کرمان تو پارک مسافر که در ورودی شهر قرار داره چادر زدیم، حوالی ساعت شش بود که بیدار شدیم و راه افتادیم سمت مقصد، صبحانه رو در بم خوردیم، واقعا شهر سبزیه.

IMG_1299.JPG
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

امضا : گلبرگ

گلبرگ

کاربر افتخاری
کاربر افتخاری
کاربر VIP انجمن
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
2020-05-15
نوشته‌ها
1,703
لایک‌ها
13,830
امتیازها
113
کیف پول من
52,012
Points
1,377
از بم به بعد هر کارت سوختی روزانه سی لیتر بیشتر مجاز به بنزین زدن نیست، حالا اینا خوبه وقتی از استان کرمان خارج و وارد استان سیستان و بلوچستان شدیم دیگه کلا کارت سوختمون کار نکرد البته ما از این قضیه آگاه بودیم، در استان سیستان و بلوچستان بخاطره قاچاق سوخت کارت سوخت بقیه استانها مسدود و اهالی این استان نیز یه میزان مشخصی سهمیه دارند که اونجوری که متوجه شدیم قبلا به مسافرا از کارت خودشون بنزین میدادن اما جدیدا سهمیه اونارو هم کم کردند و دیگه نمیتونن به مسافرا بنزین ب*دن، اگه بخواین هم گدینگ کارت سوختتونو باز کنید یه پروسه دو هفته ی داره که به مسافر هم تعلق نمیگیره ،مخصوص کسایی که به طور مکرر به این استان برای کارهای اداری سفر دارند و اونا باید از سازمان یا شرکتشون نامه بگیرند و ببرن شرکت نفت چابهار یا هر شهرستان دیگه ی این استان و کارهای باز کردن گدینگ کارت سوختشونو انجام ب*دن. خلاصه که چالش بنزینی ما با ورود به این استان شروع شد. فاصله جایگاه های سوخت از هم خیلی زیاد عکس زیر گویای مطلب هست.

IMG_1307.JPG
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
امضا : گلبرگ

گلبرگ

کاربر افتخاری
کاربر افتخاری
کاربر VIP انجمن
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
2020-05-15
نوشته‌ها
1,703
لایک‌ها
13,830
امتیازها
113
کیف پول من
52,012
Points
1,377
ما تو مسیر به همه جایگاه های سوخت میرفتیم بیشترشون یا کارت نداشتن یا بنزین نداشتن یا اونی که هم کارت داشت هم بنزین بیشتر از 15 تا بهمون بنزین ندادن،پمپ های بنزین هم اکثرا خیلی شلوغ بود اما من مستقیم میرفتم دفتر جایگاه و میگفتم مسافریم اگه جایگاهی بهمون بنزین میداد میگفت صف واینستا بیا جلو، البته این فصل مسافر کمه من موندم موقعی که مسافر زیاده هم میگن صف واینستا،بعید میدونم، خلاصه که تو بزمان به ما 5 تا دادن، تو بمپور هم 15 لیتر بنزین دادن، حالا این قضیه سختی بنزین و فشارش روی مردم بومی و مسافرا یه طرف ، این عکس زیر رو که تو بمپور گرفتم نمیدونستم کجای دلم جا کنم.

IMG_1306.JPG
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
امضا : گلبرگ

گلبرگ

کاربر افتخاری
کاربر افتخاری
کاربر VIP انجمن
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
2020-05-15
نوشته‌ها
1,703
لایک‌ها
13,830
امتیازها
113
کیف پول من
52,012
Points
1,377
هر چی بیشتر به چابهار نزدیک میشدیم وضعیت بدتر میشد،تو نیکشهر دو تا جایگاه هست یکیش که کلا بنزین نداد با اینکه داشت گفت جایگاه اضطراری نیروهای نظامی و اورژانس و اون یکی جایگاه که داخل شهر بود با صفی کیلومتری ،وقتی فهمید مسافریم 30 لیتر بنزین داد بدون صف و ما هم کلی ذوق مرگ شدیم. نزدیک های چابهار هم جایگاه بود که هیچ کدوم بهمون بنزین ندادن. این هم اضافه کنم جاده از نیکشهر به چابهار عین یویو میمونه، قشنگ عین یویو بالا و پایین میری، انگار فقط آسفالت رو ریخت روی زمین بدون هیچ زیرسازی ، من فکر میکردم فقط این جاده است اما جاده چابهار به زرآباد که جاده غربی چابهاره هم عین یویو بود، حالا نمیدونم به این خاطر یا شرجی هوا واقعا نمیدونم مصرف سوخت ماشین مون بالا رفته بود، ماشین ما سافتافه است ،صدی بین ده تا دوازده میسوزونه اونجا شده بود صدی هیجده گاهی اوقات هم بیست، فکر کردیم مشکل پیدا کرده اما وقتی برگشتیم حوالی کرمان دوباره شد صدی ده.
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
امضا : گلبرگ

گلبرگ

کاربر افتخاری
کاربر افتخاری
کاربر VIP انجمن
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
2020-05-15
نوشته‌ها
1,703
لایک‌ها
13,830
امتیازها
113
کیف پول من
52,012
Points
1,377
القصه ما ساعت شش صبح از کرمان حرکت کردیم و ساعت 4 بعدازظهر رسیدیم چابهار ،اگه مشکل بنزین نبود زودتر هم میرسیدیم، فاصله تهران تا چابهار دو هزار کیلومتره.کرمان دقیقا وسط مسیره. وقتی رسیدیم چابهار پرسون پرسون رفتیم جایگاه منطقه آزاد اونجا بهمون بیست لیتر دادن، اینطور که متوجه شدیم هر جایگاه موظفه روزانه بیست لیتر به مسافرا بده اما بیشترشون امتناع میکردن اما برای خوداشون بنزین هر مقداری میخواستن داشتن.بنزین رو زدیم و رفتیم به سمت خونه ای که اجاره کردیم که خداروشکر خونه تمیزی بود ،این بار سومی بود که میومدیم چابهار دو دفعه قبل با هواپیما اومده بودیم و تو هتل اقامت داشتیم این بار همش میگفتم نکنه خونه تمیز نباشه که خداروشکر خونه تمیز و دنجی بود با وسایل کافی.

صاحبخونه آقای حوت بود که خیلی مرد خوب و منصفی بود البته کلا مردم بلوچ واقعا دوست داشتنی و مهمان نواز هستند و همین باعث شده که من و همسرم عاشق چابهار بشیم.شب رو استراحت کردیم و فردا رفتیم سمت غرب چابهار، قبلش یه سر به شرکت فرآروده های نفتی چابهار زدیم و گفتیم ما مسافریم و مشکل بنزین ما چطور میشه از بخت خوب مسئول دفتر مدیر پسرعموی صاحبخونه مون بود اونم زنگ زد به جایگاه منطقه آزاد که روزانه 40 لیتر به این خوردو با این شماره پلاک بنزین بده ، اما چون مصرف سوختمون بالا رفته بود ما به هر چی جایگاه سر راهمون بود سر میزدیم.
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
امضا : گلبرگ

گلبرگ

کاربر افتخاری
کاربر افتخاری
کاربر VIP انجمن
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
2020-05-15
نوشته‌ها
1,703
لایک‌ها
13,830
امتیازها
113
کیف پول من
52,012
Points
1,377
جاذبه های غرب چابهار شامل گل افشان، روستای کهیر ، روستای درک و باغ های موز زرآباد و صد البته ساحل بی نظیر پوزم در ده کیلومتری شهر کنارک، چون ما دفعات قبل درک و کهیر و گل افشان رو رفته بودیم( اطلاعات جامع و کاملی درباره این دو روستا در گوگل هست) تصمیم گرفتیم بریم زرآباد، این منطقه حدود 170 کیلومتر با چابهار فاصله داره و به خاطره باغهای موز معروفه، اونجا ما برای اولین بار هم درخت پاپایا یا خربزه درختی رو دیدیم و هم میوه شو خوردیم ، واقعا منطقه دیدنی و جذابیه و مشابه شو هیچ جای ایران نمیبینید، اوجا یه مقدار موز خوشمزه زرآباد خریدیم ،یه مقدار لیمو سبز فوق العاده آبدار و سه تا دونه پاپایا که واقعا خوشمزه بود.

IMG_1340.JPG
IMG_1332.JPG
1679134753677.png
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
امضا : گلبرگ

گلبرگ

کاربر افتخاری
کاربر افتخاری
کاربر VIP انجمن
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
2020-05-15
نوشته‌ها
1,703
لایک‌ها
13,830
امتیازها
113
کیف پول من
52,012
Points
1,377
برگشتن اول رفتیم ناهار کنارک بخوریم این شهر کلا رستوران خیلی کم داره،دفعه قبل ما رفتیم رستوران نقش جهان که غذاهاش خوشمزه بود و غذای سنتی هم داشت اما متاسفانه متوجه شدیم این رستوران مدتی است بسته شده برای همین بناچار رفتیم رستوران حاج رضا،غذاش خوب بود ما ماهی کبابی سفارش دادیم اما غذای محلی نداشت.

IMG_1349.JPG
IMG_1351.JPG
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
امضا : گلبرگ

گلبرگ

کاربر افتخاری
کاربر افتخاری
کاربر VIP انجمن
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
2020-05-15
نوشته‌ها
1,703
لایک‌ها
13,830
امتیازها
113
کیف پول من
52,012
Points
1,377
بعد از ناهار هم رفتیم ساحل پزم که هر چقدر از زیباییش بگم کم گفتم واقعا بی بدیله ،این ساحل شنا ممنوعه ما تو نزدیک ساحل یه کمی آب بازی کردیم و از دریا و ساحل ل*ذت بردیم، فقط یه نکته بدی که داشت آشغالهای کنار ساحل بود که واقعا هیچ وقت توجیح نشدم چرا باید آدم آشغال شو تو طبیعت رها کنه من فکر میکنم بیشتر اهالی بودن که بدون توجه به تمیزی و طبیعت و بدون هیچ ملاحظه ای آشغالشونو رها میکردن چون هم کنارک واقعا شهر کثیفی بود و هم داخل باغ های زرآباد کثیف و پر ازقوطی های کنسرو غذا و بطری نو*شی*دنی، دیگه اینا رو که توریست نمیریزه که، خود اهالی هنوز این موضوع براشون اهمیت نداره.

IMG_1353.JPG
IMG_1372.JPG
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
امضا : گلبرگ

گلبرگ

کاربر افتخاری
کاربر افتخاری
کاربر VIP انجمن
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
2020-05-15
نوشته‌ها
1,703
لایک‌ها
13,830
امتیازها
113
کیف پول من
52,012
Points
1,377
از خرداد تا شهریور موقع بادهای منسون است بادهایی که از اقیانوس میاد و شما میتونید تو خود چابهار توساحل دریا کوچیک شاهد آبفشان های جذاب و دیدنی باشید. شب یه سر رفتیم پاساژهای منطقه آزاد چابهار که البته چیزی به چشم مون نخورد بجز پارچه به وفور که ما هم مقداری پارچه خریدیم.شام هم رفتیم فست فود ویکی لند تو همون منطقه آزاد که خیلی خوشمزه بود.

IMG_1406.JPG
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
امضا : گلبرگ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
بالا