سفرنامه سفرنامه | سفر به چابهار همراه با چالش بنزین

  • نویسنده موضوع گلبرگ
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 23
  • بازدیدها 616
  • Tagged users هیچ

ساعت تک رمان

وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

گلبرگ

مدیر ارشد + مدیر تالار گویا
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
مدیر تالار
کاربر افتخاری انجمن
ادمین پورتال
تاریخ ثبت‌نام
2020-05-15
نوشته‌ها
1,823
لایک‌ها
14,142
امتیازها
113
کیف پول من
61,177
Points
1,590
اینم بگم اگه یه روز کرمان رفتید برای غذا حتما حتما برید رستوران سنتی مکث تو خیابون جمهوری چهارراه امام جمعه هم غذاهاش خوشمزه است هم قیمت شون مناسبه، ما دیزی سفارش دادیم که واقعا مرد افکن بود کلا حجم غذاهاشون زیاده ، از بزقورمه اش دیگه نگم باید خورد و ل*ذت برد.

IMG_1635.JPG
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
امضا : گلبرگ

گلبرگ

مدیر ارشد + مدیر تالار گویا
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
مدیر تالار
کاربر افتخاری انجمن
ادمین پورتال
تاریخ ثبت‌نام
2020-05-15
نوشته‌ها
1,823
لایک‌ها
14,142
امتیازها
113
کیف پول من
61,177
Points
1,590
امضا : گلبرگ

گلبرگ

مدیر ارشد + مدیر تالار گویا
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
مدیر تالار
کاربر افتخاری انجمن
ادمین پورتال
تاریخ ثبت‌نام
2020-05-15
نوشته‌ها
1,823
لایک‌ها
14,142
امتیازها
113
کیف پول من
61,177
Points
1,590
صبح بعد از صبحانه رفتیمآنتشکده بهرام البته ما قبلا یزد اومده بودیم اما شهریه که هربار میایم دوست داریم مکانهای دیدنیشو دوباره ببینیم و مردم مهربونش با لهجه ی شیرین شون که ما رو حسابی شیفته خودشون کرده، بعد هم رفتیم مسجد جامع و میدان امیر چخماق و یه گشتی هم داخل بافت تاریخی شهر زدیم تا بیشتر دیونه ی این شهر بشیم، یه مقدار زیادی نبات و سوغات بسیار شیرین یزد جهت سوغات خریدیم ، ناهار رو رفتیم رستوران قهوه چی یزد یا اسم دیگه اش تالار یزد، رستوران شلوغ نزدیک دروازه قرآن، من کلا از کباب های یزد خوشم نمیاد واقعا نمیدونم چرا بنظرم مزه کباب نمیده برای همین ماهیجه و گر*دن سفارش دادیم که بنظرم ماهیچه اش خوشمزه تر بود.

IMG_1696.JPG
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
امضا : گلبرگ

گلبرگ

مدیر ارشد + مدیر تالار گویا
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
مدیر تالار
کاربر افتخاری انجمن
ادمین پورتال
تاریخ ثبت‌نام
2020-05-15
نوشته‌ها
1,823
لایک‌ها
14,142
امتیازها
113
کیف پول من
61,177
Points
1,590
تو یزد ما یه دوست عزیزی داریم که در کنار کار اصلی شون، کار تئاتر هم انجام میدن و برای نمایش ایشون بلیط گرفتیم و شب رفتیم نمایش علی گندابی رو دیدیم واقعا چسبید چقدر همگی خوب بازی میکردن و انتهای سفرمون رو با بهترین خاطره و تجربه به پایان رسوندیم، بعد از نمایش با وجود کلی اصرار از طرف دوستمون برای موندن، چون واقعا وقتی نداشتیم و حتما باید جمعه تهران میبودیم همون شبونه راه افتادیم سمت تهران، به همسرم میگم اینقدر راه تهران به چابهار طولانیه که فاصله یزد به تهران به چشم نمیاد،کلا حدود 600 کیلومتر،راهی نیست، الان می رسیم تهران.

نویسنده: ماندانا علیپور
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
امضا : گلبرگ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
بالا