• رمان ققنوس آتش به قلم مونا ژانر تخیلی، مافیایی/جنایی، اجتماعی، عاشقانه کلیک کنید
  • رمان عاشقانه و جنایی کاراکال به قلم حدیثه شهبازی کلیک کنید
  • خرید رمان عاشقانه، غمگین، معمایی دلداده به دلدار فریبا میم قاف کلیک کنید

سفرنامه سفرنامه | کنیا سرزمینی پر از شگفتی و زیبایی

  • نویسنده موضوع گلبرگ
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 20
  • بازدیدها 2K
  • Tagged users هیچ

ساعت تک رمان

گلبرگ

کاربر افتخاری
کاربر افتخاری
کاربر VIP انجمن
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
2020-05-15
نوشته‌ها
1,703
لایک‌ها
13,813
امتیازها
113
کیف پول من
52,012
Points
1,377
غروب شده بود و باید به هتل برمیگشتیم، از اینجا خداحافظی کردیم و راهی هتل شدیم. هتل در کرانه رود نایواشا قرار داشت که محل زندگی اسب های آبی نیز بود، اسب های آبی با ظاهر مهربون و خنگ و بی آزاری که دارن از خطرناکترین و کشنده ترین حیوانات آفریقا محسوب میشن و اگه احساس خطر کنن در کسری از ثانیه بهت حمله میکنن و حتی با داشتن وزن زیاد دونده های قابلی هستن و فرار از دستشون بسیار سخت میشه، در هتل ما نیز تعدادی از اونها زندگی میکردند و چون شبها برای غذا از آب میان بیرون بدون گارد نمیتونستی از اتاق بیرون بیای و آزادانه تو محوطه هتل بچرخی، علاوه بر اسب آبی گورخرها و زرافه ها و دیگر جانوران رو میتونستی در محوطه هتل ببینی که میان کنار رودخانه برای آب و غذا و بسیار دیدنی و ل*ذت بخش بود.

هتل lake naivasha country club که در نایواشا هتل خوبی بود و در مجموع اقامت خوبی در اونجا داشتیم، فقط شب اول همسایه هندی داشتیم که تا صبح سر و صدا میکردن. اتاق ها به صورت کلبه های جدا از هم بودن که یک ایوان داشتن و کارکنان هتل نیز مودب و مهربان بودند، غروب ها تو محوطه، جایی که از نظر ورود حیوانات وحشی امنیت داشت، آتیش بر پا میکردن و مهمانهای هتل دور هم جمع میشدن و صحبت میکردن، مشابه هاستل ها که به نظرم کار زیبایی اومد. کیفیت غذای اینجا نیز بسیار خوب بود. گوشتهایی که استفاده میشد بیشتر گوشت بز بود و سبزیجات نیز متنوع و تازه بودن.

0acqZZY4Y2q7M0Lw8dVdQZeZikSKOREfxmQgU0lh.jpg
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
امضا : گلبرگ

گلبرگ

کاربر افتخاری
کاربر افتخاری
کاربر VIP انجمن
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
2020-05-15
نوشته‌ها
1,703
لایک‌ها
13,813
امتیازها
113
کیف پول من
52,012
Points
1,377
روز بعد قرار بود بریم دریاچه ناکورو، بنابراین صبح زود بیدار شدیم و صبحونه مفصلی خوردیم و با ماشین های سافاری راهی جاده شدیم تا برسیم به دریاچه ناکورو، حدود یکساعتی راه بود تا رسیدیم، ورودی پارک، کارگاه چوب بری و ساخت وسایل تزیینی بود که اول از اونجا دیدن کردیم، اكثرا با چوب آبنوس وسايل تزييني رو درست ميكردن كه بسيار جالب و زيبا بود و بعد راهی پارک شدیم، این پارک در وسط محوطه مسکونی واقع شده ولی حیوانات مختلف و وحشی آزادانه اونجا زندگی میکنن، امروز اگر شانس باهامون یار باشه میتونیم اینجا کرگدن سفید رو ببینیم که جزو کمیاب ترین هاست.

24.jpg
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
امضا : گلبرگ

گلبرگ

کاربر افتخاری
کاربر افتخاری
کاربر VIP انجمن
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
2020-05-15
نوشته‌ها
1,703
لایک‌ها
13,813
امتیازها
113
کیف پول من
52,012
Points
1,377
سقف ماشین های سافاری باز میشه و شما میتونید به راحتی از محیط اطراف دیدن کنید، ما چندساعتی رو در این پارک گذروندیم و با گونه های متنوع جانوری و پرندگان رنگارنگ روبرو شدیم، از قشنگترین صح*نه هایی که دیدیم، دیدن کرگدن مادر و بچه کنار هم بود که واقعا باابهت بود و دیدنش همه ما رو ذوق زده کرده بود، امروز شانس دیدن حیوانات وحشی تر از قبیل شیر و پلنگ و... نداشتیم اما هنوز سافاری های حیات وحش ادامه داشتن و ما تازه اول مسیر بودیم.

قسمتی از دریاچه ناکورو تعداد بسیار زیادی فلامینگو داشت که اون هم منظره بسیار زیبایی بود، در کل در این پارک گونه های خیلی متنوعی رو میشه دید. ناهار رو به صورت پیک نیک در همون پارک صرف کردیم و مجدد به دیدن زیبایی های حیات وحش پرداختیم. غروب به سمت هتلمون در نایواشا برگشتیم و شام رو در هتل صرف کردیم و شب رو با بچه های گروه به خنده و بازی سپری کردیم. فردا باید از این هتل میرفتیم به سمت مقصد بعدی.

27.jpg
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
امضا : گلبرگ

گلبرگ

کاربر افتخاری
کاربر افتخاری
کاربر VIP انجمن
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
2020-05-15
نوشته‌ها
1,703
لایک‌ها
13,813
امتیازها
113
کیف پول من
52,012
Points
1,377
صبح بعد از صرف صبحانه از هتل چک اوت کردیم و قرار شد با قایق بریم روی دریاچه نایواشا، از خود هتل هم این امکان وجود داشت اما بیرون از هتل هزینه ش کمتر میشد. حدود ده دقیقه بعد رسیدیم محلی که میتونستیم قایق کرایه کنیم و بریم دریاچه رو ببینیم، زیبایی دریاچه با وجود پرندگان متنوعش صد برابر شده بود، باکلان هایی که بالهاشون رو باز کرده بودن تا خشک بشن، پلیکان های زیبا، عقاب های ماهیگیر، مارابوهای غول پیکر، پرندگان ریز و درشت و رنگارنگ زیادی رو میتونستیم از نزدیک ببینیم. علاوه بر اون وجود درختهای مرده منظره ای زیبا و رویایی بوجود آورده بود، دوسال قبل اون مناطق به دلیل سیل زیر آب رفته بودند و درختان در آب خفه شده بودند و الان درختانی بدون برگ و مرده در اطراف و داخل دریاچه وجود داره که باعث شده زیبایی اونجا هم بیشتر بشه.
یک جزیره خصوصی خالی از سکنه در این دریاچه وجود داره که صح*نه فیلم برداری فیلم out of Africa بوده و برای ساخت فیلم تعدادی از حیوانات آفریقا رو میارن اینجا، بعد از پایان فیلم حیوانات تو همون جزیره رها میشن و الان تعدادشون زیادتر شده و شما میتونید اونها رو به وفور ببینید که صح*نه خیلی زیبایی رو در کنار دریاچه بوجود آوردند.

اینکه با قایق از کنار جزیره رد بشی و زرافه و ایمپالا و گورخر و... رو ببینی هیجان انگیز بود. قایقران ها تعدادی ماهی هم به همراه آورده بودند که با اینکار عقاب های ماهیگیر رو ت*ح*ریک کنند و ما بتونیم صح*نه های جالبی از شکار ماهی توسط عقاب ها ببینیم، روز دلچسبی رو در کنار این مناظر زیبا سپری کردیم و بعد از چندساعت از دریاچه زدیم بیرون و راهی بهشت دوستداران حیات وحش یعنی ماسای مارا شدیم.

40.jpg
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
امضا : گلبرگ

گلبرگ

کاربر افتخاری
کاربر افتخاری
کاربر VIP انجمن
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
2020-05-15
نوشته‌ها
1,703
لایک‌ها
13,813
امتیازها
113
کیف پول من
52,012
Points
1,377
با ماشین های که از روز اول کرایه کرده بودیم راهی ماسای مارا شدیم. به دلیل انتخابات ریاست جمهوری شهرها و روستاها جنب و جوش انتخاباتی داشتن و در گوشه و کنار میتونستیم سخنرانی و تبلیغات اونها رو ببینیم. مسیری سه چهارساعته در پیش داشتیم، ناهار رو در یک رستوران بین راهی خوردیم، هزینه غذا به طور متوسط زیر 500 شیلینگ بود و بعضی از رستوران ها بصورت سلف سرویس بودن که میتونستی مطابق ذائقه ت هر چی دوست داری انتخاب کنی.
جاده ها ناهموار هستند و پر از دست انداز، بعد از طی مسافتی به جاده خاکی رسیدیم که راننده به شوخی گفت جاده ماساژ، حدود دو ساعتی رو در این جاده خاکی حسابی ماساژ گرفتیم تا رسیدیم به لوژی که دو سه روز قرار بود در آن اتراق کنیم. در بدو ورود با یک نو*شی*دنی از ما پذیرایی شد و کارکنان هتل برای خوش آمدگویی ر*ق*ص معروف ماسایی رو اجرا کردن و مدیر هتل توضیحاتی راجع به هتل داد.

لوژ در یک جای دورافتاده از آبادی بود و به پارک ملی ماسای مارا نزدیک بود. اینترنت در هتل فقط در لابی و رستوران کنار آن فعال بود و برق آن نیز به صورت سولار بود، اتاق ها رو تحویل گرفتیم و هرچند عصر شده بود اما برای ناهار تدارک دیده بودند و ما ناهار خوشمزه ای رو صرف کردیم. گوشت های اینجا اکثرا گوشت بز هست که من خیلی مزه و طعمش رو دوست داشتم، سبزیجات هم تازه و خوشمزه بود. کلا اکثر مواد اولیه رو در همون لوژ پرورش میدادند.

بعد از صرف ناهار با دوتا از کارکنان هتل که بومی همون منطقه بودن به صورت پیاده روی رفتیم که اطراف رو ببینیم، مناظر بکر و زیبایی بود، قبایل ماسایی به صورت بدوی زندگی میکنن و از تمامی درختان و بوته های خودروی اون مناطق نهایت استفاده رو میبرن، برگ بعضی از درختان رو به پو*ست خودشون میمالن برای جلوگیری از نیش پشه آنوفل(باعث بیماری مالاریا)، از چوب بعضی از درختان به عنوان مسواک استفاده میکنن، شیره بعضی از گیاهان رو برای درمان زخم و بیماری، از برگ یک نوع درخت به عنوان سنباده استفاده میکنن و چوب و سنگ رو صیقل میدن و حتی از مدفوع حیوانات هم استفاده های جالبی میبرن، یکی از عجیب ترین ها استفاده از مدفوع فیل برای تهیه یک نوع سوپ بود.

تا غروب بیرون بودیم و هوا و آسمان و مناظر بسیار زیبا بود و ما از دیدنشون سیر نمیشدیم، غروب های ماسای مارا واقعا زیبا و سحرآمیزن. هوا تاریک شده بود که به لوژ برگشتیم، شبها چندین نفر در اطراف لوژ کشیک میدن به دلیل اینکه حیوانات وحشی ممکنه تا در اتاق ها هم بیان، البته نترسید، از شیر و پلنگ اینجا خبری نیست یکی از کارکنان میگفت چندشب پیش یک گورخر اینجا زایمان داشته.
اینجا اینترنت بسیار کند بود و در اتاق ها که اصلا نبود و ما هم از این فرصت استفاده کردیم و از آسمان پرستاره بدون آلودگی نوری حظ بردیم. هر چه از زیبایی آسمان در شب بگم کم گفتم.شبها سرشار از آرامش و سکون بود و فقط صدای پرندگان و حیوانات شبگرد رو میشندیم، مطابق رسمی که کارکنان اینجا داشتن برای ما یک شب باربیکیو تدارک دیده بودن و جشن و پایکوبی داشتن. گوشتها رو به روش جالبی روی آتش کباب میکردن و روده های اون رو با مواد سوسیس پر کرده بودند و رو آتیش میپختند.

و یکی از عجیب ترین سوپها که با پهن فیل درست شده بود رو برای ما آوردن که امتحان کنیم، بو و مزه سیرابی و کله پاچه داشت و رنگی شیری مانند، به گفته خودشون این سوپ رو میخورن تا همه چی رو بشوره ببره و تو هر چی گوشت و چربی خوردی سیر نشی و چاق هم نشی!
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
امضا : گلبرگ

گلبرگ

کاربر افتخاری
کاربر افتخاری
کاربر VIP انجمن
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
2020-05-15
نوشته‌ها
1,703
لایک‌ها
13,813
امتیازها
113
کیف پول من
52,012
Points
1,377
تقریبا نیم ساعتی از ورود ما گذشته بود که یک خانواده 4 نفره چیتا رو دیدیم، خیلی ذوق کرده بودیم و من باورم نمیشد به فاصله کمی از صح*نه های وایسادم که قبلا فقط تو مستندهای حیات وحش میديدمشون، اینجا سراسر هیجان بود، دیدن گله های بزرگ وایلدبیست(گوزن یالدار) و گورخر کنار هم و گله های غزال ها و ایمپالاها و بوفالوها... خیلی خیلی دیدنی بودند و ما سرشار از هیجان و با ولع تمام داشتیم اونها رو مشاهده میکردیم، روزهایی که ما بودیم شروع مهاجرت بزرگ حیوانات بود که از سمت تانزانیا و سرنگیتی به ماسای مارا میومدن برای غذا، هر سال میلیون ها گوزن یالدار و گورخر و... به اینجا مهاجرت میکنن.

نکته جالبی که از همراهی گورخرها و وایلدبیست ها فهمیدیم این بود که اینها همیشه با هم حرکت میکنن برای بقای بیشتر، گورخرها علفهای کوتاهتر و وایلدبیست ها علفهای بلندتر رو میخورن و برای هشدار به همدیگه موقع احساس خطرهم میتونن همکاری کنن و تعامل بیشتری با هم دارن.

ایمپالاها با حروف M که در پشت اونها هست قابل شناسایی هستند و به مکدونالد فور چیتا معروف هستند كه غذای مورد علاقه چیتاها به شمار میان. تو این منطقه میتونید احساسات مختلفی رو تجربه کنید که غیر قابل وصف هستند. یکی از صح*نه های جالب و تاثیرگذاری که دیدیم لاشه یک فیل بود که توسط کرکس ها داشت تار و مار میشد. و بالاخره شیرها رو دیدیم، سلاطین جنگل، موقعی که ما بودیم فصل جفتگیری شیرها بود و در اصطلاح شیرها در ماه عسل بودند و تقریبا در طول سه روزهر 15 دقیقه یکبار جفت گیری میکردند.

بعد از ناهار دوباره به دنبال ماجراجویی رفتیم و صح*نه های زیبایی از طبیعت وحشی آفریقا رو دیدیم، رودخانه مارا، مرز تانزانیا و کنیا هست، جایی که تو اکثر مستندهای حیات وحش صح*نه شکار وایلدبیست ها توسط کروکودیل ها رو دیدید و متاسفانه زمانی که ما رفتیم بخاطر عبور گله های حیوانات اجازه ورود ندادن ، اینجا پر از اسب آبی و کروکودیل هست. از المان مرز بین کنیا و تانزانیا هم دیدن کردیم و تا غروب در اون منطقه بودیم، روز بسیار خوب و هیجان انگیزی داشتیم و باید برمیگشتیم به محل اقامت، قرار شد فردا صبح قبل از طلوع مجددا به پارک ملی بریم تا شاید شانس یار باشه و بتونیم صح*نه شکار ببینیم، بنابراین بعد از صرف شام خوابیدیم .
صبح قبل از طلوع راهی پارک شدیم، همون ابتدای ورود با صح*نه جالبی از یک خانواده فیل که در حال عبور بودن مواجه شدیم، فیل های آفریقایی خیلی بزرگتر از نوع آسیایی هستند و دیدن 10-12 تا از اونا در سایزهای مختلف حس خوبی داشت. اینجا همچنین یکی از زیباترین طلوع ها رو هم دیدیم.

66.jpg
خانواده فيل ها
67.jpg
طلوع زیبای ماسای مارا
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
امضا : گلبرگ

گلبرگ

کاربر افتخاری
کاربر افتخاری
کاربر VIP انجمن
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
2020-05-15
نوشته‌ها
1,703
لایک‌ها
13,813
امتیازها
113
کیف پول من
52,012
Points
1,377
روز آخر بعد از صرف صبحانه چک اوت کردیم و مسیری یکی دوساعته طی کردیم تا رسیدیم به فرودگاه، ساعت 12 به سمت کیسومو پرواز داشتیم، بلیط هواپیما هر نفر 110 دلار بود و اگر چمدان داشتی که باید میرفت تو قسمت بار هواپیما، 15 دلار هم باید اونجا اضافه پرداخت میکردی. بعد از کارهای اولیه و گرفتن کارت پرواز منتظر پرواز موندیم و گشتی در فری شاپ فرودگاه کوچک مومباسا زدیم. هواپیما بسیار کوچک بود والبته بیشتر صندلی ها خالی، در مسیر پرواز کوه کلیمانجارو هم بر فراز ابرها دیدیم و ذوق کردیم، مناظر واقعا زیبا بود و دوتا چشم برای دیدنشون کم
اتفاق جالبی که افتاد این بود که بعد از حدود 40-50دقیقه پرواز، هواپیما در فرودگاهی به زمین نشست و ما فکر میکردیم به مقصد رسیدیم اما گفتن هنوز به کیسومو نرسیدیم و اینجا توقف داره برای اینکه مسافر سوار کنه، و بعد از پیاده شدن و سوار شدن مسافرهای جدید حدود 15دقیقه بعدش رسیدیم به کیسومو و کوتاه ترین پروازی که میشد رو تجربه کردیم.

کیسومو رو به این دلایل انتخاب کردیم هم به خاطر وجود سنگ های تعادلی معروفش و هم اینکه به مرز اوگاندا نزدیک بود. بعد از خروج از فرودگاه یک ون گرفتیم( هزینه اون هر نفر 300 شیلینگ، حدود 120هزار تومان برای دو روز) و به سمت هتل حرکت کردیم، هتل در کنار دریاچه ویکتوریا بود، دریاچه ای که سرچشمه رود نیل هست. دیگه عصر شده بود که رسیدیم هتل selella resort که هزینه اون به ازای اتاق دوتخته حدودا شبی 40دلار بود. بعد از تحویل گرفتن اتاق ها به رستوران هتل رفتیم و باز پروسه چندساعته سفارش غذا.

دیگه داشت غروب میشد که این پروسه زمان بر تموم شد و ما سریع با همون ون هتل رفتیم به سمت دریاچه ویکتوریا، در اطراف دریاچه بارها و رستوران های زیادی وجود داره و خیلی شلوغ بود. بعد از غروب برگشتیم هتل و شب رو کمی شبگردی در شهر انجام دادیم و برگشتیم تا خودمون رو برای فردا آماده کنیم.صبح بعد از صرف صبحانه وسایل ها رو برداشتیم و چک اوت کردیم و زدیم بیرون، برای رسیدن به اوگاندا دوتا مرز زمینی از مالابا و بوسیا وجود داره که ما از مرز بوسیا قرار بود عبور کنیم.یک ون کرایه کردیم(نفری 1500شیلینگ حدود 550هزارتومان) و راهی مرز شدیم.

96.jpg
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
امضا : گلبرگ

گلبرگ

کاربر افتخاری
کاربر افتخاری
کاربر VIP انجمن
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
2020-05-15
نوشته‌ها
1,703
لایک‌ها
13,813
امتیازها
113
کیف پول من
52,012
Points
1,377
تو مسیر رسیدن به بوسیا از سنگهای تعادلی هم دیدن کردیم، سنگهای با عظمتی که با نظم خاصی کنار هم چیده شده بودند. سنگهای تعادلی کیت میکای از زبان بومی ها فلسفه جالبی داشت و بومی ها اونجا رو یه مکان مقدس میدونستن. سالها قبل یک مرد از ناکجاآباد اونجا پیداش میشه و در ابتدا کنار این سنگها اقامت میکنه، مدتی بعد به شهر میره و خونه میسازه اما نمیتونه اونجا زندگی کنه و خونه رو رها میکنه و برمیگرده به سمت همین سنگها و تا زمان مرگ همینجا میمونه، مردم محلی فکر میکردن این مرد از غیب اومده و شخص خاصی باید باشه که اون رو مرد مقدس می نامند و بعد از مرگش به یادبود، در اون مکان براش شمع روشن میکنن و یادش رو گرامی میدارن.

با یک کوهنوردی یکساعته ما از این سنگها دیدن کردیم و واقعا ل*ذت بردیم. عظمت کوه و سنگهای کنار هم چیده شده که با تعادل عجیبی کنار هم قرار گرفته بودند جالب و دیدنی بود.بعد از حدود سه ساعت به مرز بوسیا رسیدیم و چک پاسپورت انجام شد و مهر ورود به اوگاندا در پاسپورت زده شد و سفر کنیا در اینجا تمام شد و ادامه سفر رو در اوگاندا هستیم که سفرنامه اون هم در حال آماده سازی هست.

98.jpg
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
امضا : گلبرگ

گلبرگ

کاربر افتخاری
کاربر افتخاری
کاربر VIP انجمن
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
2020-05-15
نوشته‌ها
1,703
لایک‌ها
13,813
امتیازها
113
کیف پول من
52,012
Points
1,377

وسایل ضروری که در این سفر بهتره به همراه داشته باشید:​

مدارک:پاسپورت- کیف پاسپورت- دلار(دلارهایی که به همراه میبرید باید آبی رنگ و بدون کوچکترین تاخوردگی و بدون هر لک یا مهر و نوشته باشه)- کارت واکسن کرونا(حداقل دو دوز)- کارت واکسن تب زرد- پرینت رنگی ویزا- برگه های سلامت

لباس: از قبل دمای هوا رو چک کنید و بسته به دمای هوا لباسهای مناسب رو ببرید(هرچند هوا زیاد قابل پیش بینی نیست و در یک روز ممکنه همه هواها با درجه حرارت های مختلف رو تجربه کنید)، بادگیر-تی شرت-بلوز سبک آستین بلند-شلوار ترکینگ-پولار گرم یا کاپشن سبک-عینک آفتابی-کلاه آفتابی-مایو-عینک شنا یا وسایل اسنورکل-دستمال سر-کفش مناسب پیاده روی-صندل سبک-شلوارک

لوازم بهداشتی: ضدآفتاب- اسپری ضدحشرات-شامپو-صابون-مسواک و خمیردندان- دستمال مرطوب- داروهای مالاریا- حوله سبک

و لوازم الکترونیکی موردنیازتون: شارژر- هدفون- پاوربانک

بیمه مسافرتی (بیمه ما بیمه سامان با سقف 50000یورو بود)
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
امضا : گلبرگ

گلبرگ

کاربر افتخاری
کاربر افتخاری
کاربر VIP انجمن
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
2020-05-15
نوشته‌ها
1,703
لایک‌ها
13,813
امتیازها
113
کیف پول من
52,012
Points
1,377

نکاتی در مورد آفریقا:​

*زبان مردم کنیا، سواحیلی هست اما اکثر مردم به زبان انگلیسی تسلط دارند، البته کمی طول میکشه تا متوجه بشید چی میگن چون با لهجه صحبت میکنن

*دستشویی های کنیا معمولا شیلنگ آب ندارند، اکثر دستشویی های بین راهی از نوع ایرانی هستند ولی باز هم بدون شیلنگ آب

*انعام رو فراموش نکنید، مردم آفریقا به شدت فقیر هستن و کوچکترین کمکی از سمت شما میتونه باعث خوشحالیشون بشه.

*قیمت غذا و میوه معقول بود هر چند برای بومی ها گران محسوب میشه و همونا رو هم نمیتونن بخورن

*تمامی اتاق ها در اقامتگاههایی که داشتیم توری و پشه بند داشتند و از بابت حشرات نگرانی نداشته باشید، البته گاهی ممکن بود تو اتاق ها مارمولک باشه که سعی کنید باهاشون دوست باشید چون ما هستیم که محل زندگی اونها رو اشغال کردیم

*دما در کنیا تقریبا در طول سال ثابت هست و فصل کم بارش و پربارش داره و معمولا دما بیشتر از 28درجه نمیشه، روزهایی که ما بودیم گاهی روزها خیلی سرد و گاهی معتدل بود که از بابت مالاریا خیال من هم راحت تر شد، چون وقتی هوا سرد هست خطر پشه ها هم کمتر میشه.

*پشه ها معمولا شبکار هستند و بنابراین عصر که میشه اسپری ضدپشه رو فراموش نکنید که به ب*دن و لباسهاتون بزنید بخصوص اگر محلی که هستید محوطه و فضای سبز داره

و در آخر به نظرم سفر به آفریقا بیشتر جنبه ادونچری باید داشته باشه و به دید یک مسافرت لاکچری و آسون بهش نگاه نکنید .

در آخر اگر اطلاعات ناقص بود و یا سفرنامه طولانی بود عذر میخوام، من به خلاصه ترین صورت ممکن سفرنامه رو نوشتم و امیدوارم اطلاعاتش به دردتون بخوره و کسانی که مثل من عاشق آفریقا هستن بتونن این سفر رو تجربه کنن و ل*ذت ببرند.
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
امضا : گلبرگ
بالا