...تو اروم باش بیا بریم پیش عمو مهراد.
او را در اغوش میکشم و با بلند شدنم، بیتوجه به صدف و مادرم به سمت مهراد حرکت میکنم. هرگز فکر نمیکردم بدون وجود اوی ع*و*ضی زندگی انقدر سخت خواهد شد. یکبار با یک نقشه مشابه مهراد فریب خورد و یک بار دیگر با همان نقشه من.
#موقعیت_صفر
#زینب_گرگین
#انجمن_تک_رمان