...لَب وَر میچینم و سرم را روی بازویش میگذارم. ضربان قلبم، با ریتم قلبش میکوبد.
- بی تو کجا برم که حالم بَد نشه؟
قهقه میزند و موهایم را بهم میریزد.
- ز*ب*ون نریز توله سگ.
نرم میخندم و تَن نزار زردش را می*ب*و*سم. کنار او، بیمارستان که سهل است، جهنم هم زیباست.
#موقعیت_صفر
#زینب_گرگین
#انجمن_تک_رمان