مشکلی نیست.کامل شده - شرم کنید! | ستاره لطفی کاربر انجمن تک رمان
*** نفست را در س*ی*نه حبس میکنی و بهقدری اکسیژن را از ریههایت منع میکنی، اوایل به سهولت میگذرد؛ اما هرچقدر که تیکتاک عقربهها میگذرد، جانت سر میآید و کل بدنت تمنای نفس کشیدن میکند. و این یعنی به مرور، نفس نکشیدن برایت دشوار میشود. حیات هم همینگونه است! طفلی هستیم بیبهانه، میگذرانیم...forums.taakroman.ir
باسلام دلنوشته من به پایان رسید، فقط درخواست تگ ندادم مشکلی نیست؟
و اثر شما به تالار ویرایش منتقل شد؛
قلمتون سبز.