سلام نویسندهجان
رمانت رو امروز یهکمی خوندم. بخوام یه تحلیل کلی کنم. استعداد و نبوغ بسیار خوبی توی نویسندگی داری. این رو بدون آدمی در هر لحاظ و سنی توی هر پیشهای جا برای پیشرفت داره و توام از این قاعده مستثنی نیستی. شخصیتپردازیهات خیلی خوبند، یعنی به خوبی میتونی تضاد شر و خوبیها رو کنار هم نشون بدی. مظلومیت دخترِ داستان و اون آدمهای شرور که به واقع نفرت توی دل آدم میکاره
نگارش رمانت خیلی خوب و منظمه. به توصیف صح*نهها هم باید آفرین گفت اما دست از مطالعه برندار تا بهتر از این هم عمل کنی
همیشه اگه میخوای توصیف فضا و گفتن مونولوگ برات راحت باشه اول محیط رو توصیف کن نه یکهو کمکم. بعد روی لحن آوای شخصیتها، نوع حرکت ب*دن و چشمهاشون کار کن. اون لحظهای که با اصلان توی کشتی بودند حالا من این پارت رو مثال میزنم برات، یه نگاه بنداز و واژه گفت رو که از قبل دیالوگ مینویسی بردار.
بدین صورت:
ساناز آب دهانش را قورت داد.
ببین، اینجا که گفت ننویسیم انگار خودمون رو به جای ساناز تصور میکنیم. اتفاقات در لحظه اتفاق میفته؛ اما اگه گفت کنارش بذاریم جمله یهکم مصنوعی از آب در میاد.
امیدوارم نکاتی که گفتم برای هموارتر شدن راهت توی نویسندگی کمکی کنه