اواخر فروردین سال جاری بود که تصمیم گرفتم اردیبهشت ماه به سفر برم و از اونجایی که نوروز 1401 یک سفر به یاد ماندنی داشتم و سه تا از شهرهای مهم توریستی ایران (کرمان، یزد، اصفهان) رو سفر کردم که حسابی خوش گذشت، شوق رفتن به سفر دیگری رو دو چندان کرد. با همسفر پایه و رفیق خوبم مصطفی تماس گرفتم و موضوع رو باهاش مطرح کردم. من و مصطفی در بندرعباس زندگی می کنیم. اینو بگم که من اکثراً تنها سفر میرم اما اگر قرار باشه کسی باهام بیاد یکی از اون نفرات مصطفی هست چون هر دو مون علاقه مند به سفر با دوچرخه و سفرهای ماجراجویانه هستیم. تجربه به من نشون داده که انتخاب همسفر واقعاً موضوع مهم و اساسی محسوب میشه چون عدم سازگاری و مخالفت های پی در پی میتونه یک سفر رو برای ما تلخ کنه.
یک قرار ملاقات حضوری با هم گذاشتیم و گزینه ها رو روی میز چیدیم! نخست یک سفر خارج از کشور مدنظر بود اما بعد از در نظر گرفتن تمامی جوانب، بالاخره مقصد سفر رو انتخاب کردیم. این بار غرب هرمزگان ما رو طلبیده بود! البته من چند وقتی بود که در مورد غرب هرمزگان چیزهای زیادی شنیده و عکسهای زیبایی دیده بودم و همین امر دلیل رفتن ما به شهر پارسیان شد. از قبل دمای هوای اردیبهشت پارسیان رو بررسی کردیم و خنک ترین روز این ماه رو برای سفر انتخاب کردیم. از اونجایی که من و مصطفی در یک شرکت کار می کنیم بخاطر همین از لحاظ گرفتن مرخصی مشکل خاصی نداریم و این مسئله معمولاً قابل حل است.
یک قرار ملاقات حضوری با هم گذاشتیم و گزینه ها رو روی میز چیدیم! نخست یک سفر خارج از کشور مدنظر بود اما بعد از در نظر گرفتن تمامی جوانب، بالاخره مقصد سفر رو انتخاب کردیم. این بار غرب هرمزگان ما رو طلبیده بود! البته من چند وقتی بود که در مورد غرب هرمزگان چیزهای زیادی شنیده و عکسهای زیبایی دیده بودم و همین امر دلیل رفتن ما به شهر پارسیان شد. از قبل دمای هوای اردیبهشت پارسیان رو بررسی کردیم و خنک ترین روز این ماه رو برای سفر انتخاب کردیم. از اونجایی که من و مصطفی در یک شرکت کار می کنیم بخاطر همین از لحاظ گرفتن مرخصی مشکل خاصی نداریم و این مسئله معمولاً قابل حل است.