Usage for hash tag: اثر_پریزاد

ساعت تک رمان

  1. Paryzad

    درحال تایپ رمان جان | paryzad کاربر انجمن تک رمان

    ...یواشکی با خودم اورده بودم رو از تو کیفم برداشتم و به آدرس فرستاده شده نگاه کردم . اوووو چقدر دوره ! بی پدر آدرس بالا شهرم فرستاده بود . مسخره مثلا می خواست کلاس بزاره . با ولخرجیه تمام در بست گرفتم و به همون آدرسی که خنگول خودمون فرموده بودند رفتم....... #رمان_جان #اثر_پریزاد #انجمن_تک_رمان
  2. Paryzad

    درحال تایپ رمان جان | paryzad کاربر انجمن تک رمان

    ...باشم و از کارم پشیمون باشم، ولی از اون‌جایی که من آدمِ پست فطرت و بی‌وجدانی هستم، می‌تونم از یه در دیگه وارد بشم. از قدیم گفتن دیوار حاشا بلنده و دروغم که حناق نیست. یعنی یه جوری ترکیب این دو تا رو سرِ وحید پیاده کنم که خود شیطان ننه مرده هم کَفِش بِبُره. #رمان_جان #اثر_پریزاد #انجمن_تک_رمان
  3. Paryzad

    درحال تایپ رمان جان | paryzad کاربر انجمن تک رمان

    ...هم کلی تو مغازه‌ها و اینور اونور ول چرخیدیم و با هر چیزی خودمون رو سرگرم کردیم. بماند که ارازل گرام هم ما رو توی راه همراهی می‌کردن و هر از چندگاهی با سخنانی شیرین بِزی رو هار می‌کردن. خلاصه که گشتیم و گشتیم و گشتیم تا این‌که فرد مورد نظر بهمون زنگ زد و... #رمان_جان #اثر_پریزاد #انجمن_تک_رمان
  4. Paryzad

    درحال تایپ رمان جان | paryzad کاربر انجمن تک رمان

    ...شاخ و شونه بکشی، هر چی دیدی از چشم خودت دیدی... بریم جان! دست من رو سفت چسبید و با گام‌هایی محکم در حالی که من رو دنبال خودش می‌کشید، خیلی راحت از رهام دور شد. ندیده می‌تونستم حرصی که می‌خوره رو حتی از پشت سرم هم حس کنم. خدا آخر و عاقبت ما رو به خیر کنه... #رمان_جان #اثر_پریزاد...
  5. Paryzad

    درحال تایپ رمان جان | paryzad کاربر انجمن تک رمان

    ...می کرد و ما بیشتر به عمق فاجعه پی می بردیم . جواب پس دادن به وحید یه طرف و راضی کردن آقای بازیگر از یه طرف دیگه اجازه امیدواری و خوش خیالی بهمون نمی داد . آخرشم بیخیال نقشه کشی و این داستانا شدیم و ترجیح دادیم همچی رو بسپاریم به فردا . فردایی پر از ابهام...... #رمان_جان #اثر_پریزاد...
  6. Paryzad

    درحال تایپ رمان جان | paryzad کاربر انجمن تک رمان

    ...کرد . _ تو.... تو زدی به صاحب این کارته ؟ _ آره خب مگه چیه ؟ مین سریع سمتم برگشت و گفت : _ اصلا می دونی این کیه که انقدر داری خون سرد رفتار می کنی ؟ _ نه مگه کیه ؟ بهزاد با نگاهی به من و بقیه ، سری از تاسف تکون داد و گفت : _ بیچاره شدی جان.... بیچاره شدی ! #رمان_جان #اثر_پریزاد #انجمن_تک_رمان
  7. Paryzad

    درحال تایپ رمان جان | paryzad کاربر انجمن تک رمان

    ...اِن‌قدر بهونه میاری. عصبی کیف پول توی جیبش رو درآورد و کارتی به سمتم گرفت. _ بیا بگیر! فقط جون مادرت فردا پس‌فردا نری این ور اون ور از من چرت و پرت بگیا. شنگول کارت رو از لای انگشتاش کشیدم و هم‌زمان که پیاده می‌شدم، گفت: _ برو داداش حله، عزت زیاد جوجو! #رمان_جان #اثر_پریزاد #انجمن_تک_رمان
  8. Paryzad

    درحال تایپ رمان جان | paryzad کاربر انجمن تک رمان

    ...پدرت رو در بیاره. _ اِی آقا، من الان راضیم زنگ بزنی به پلیس من رو ور داره ببره... باز حداقل پلیس ببرتم خیالم راحته زنده می‌مونم. _ منظورت چیه؟ _ بابا مشکل من اصلاً پلیس نیست، مشکل من صاب ماشینه. اگه بفهمه چه بلایی سر ماشینش اومده، زنده زنده آتیشم می‌زنه. #رمان_جان #اثر_پریزاد #انجمن_تک_رمان
  9. Paryzad

    درحال تایپ رمان جان | paryzad کاربر انجمن تک رمان

    ...بدم. خدا رو شکر هر ننه قمری به پست ما می‌خوره میشه حسنک راستگو. شانس نیستش که، کاهگله! پسره این‌بار جوری نگاهم کرد که از ترس ناخودآگاه توی صندلی فرو رفتم. خدایا دستم به دامنت! این‌جوری که این داره با عصبانیت نگاهم می‌کنه، هیچ بعید نیست همین‌جا چالم کنه... #رمان_جان #اثر_پریزاد #انجمن_تک_رمان
  10. Paryzad

    درحال تایپ رمان جان | paryzad کاربر انجمن تک رمان

    ...فکر کنم خدا تو این چند وقت همت کرده با نشون دادنه این جیگرا حال منو بگیره. یعنی هزار ‌هزار لعنت و توف و فحش و مشت و لگد به شانس من. بعد از اینکه ماشینم و به دختر جیگره سپرد، سمت ماشین خودش اومد و سوار شد. خدایا خودت آخر و عاقبت ما رو سر این ماجرا بخیر کن... #رمان_جان #اثر_پریزاد...
بالا