...و نامحسوس تندتند ابرو بالا انداختم. دیگه همینم مونده با این یه جا تنها شم.
خلاصه که با هزار بدبختی پسره و ایل و تبارش رو رد کردیم و به خواستگاریشون جواب منفی دادیم.
اینم شانسه ماعه دیگه؛ بعد عمری یه احمق پیدا شده بود منو بگیره که اونم تو زرد از آب در اومد.
#رمان_جان
#اثر_پریزاد
#انجمن_تک_رمان