Usage for hash tag: ملینا_نامور

ساعت تک رمان

  1. halcyon

    کتاب در حال تایپ کتاب باشگاه پنج صبحی‌ها | اثر رابین شارما

    ...ایستاده بود و وزن ایده‌آلی داشت. افسونگر ادامه داد: - از حرف‌هایی که زدید، بسیار خرسندم؛ اما حقیقت این است که من به شما کمک نکردم تا در جستجو برای پیشرفت زندگیتان باشید. شما با اعمال بینش‌ها و روش‌های من، #کتاب_باشگاه_پنج_صبحی‌ها #رابین_شارما #مهدی_قراچه_داغی #ملینا_نامور #انجمن‌_تک_رمان
  2. halcyon

    کتاب در حال تایپ کتاب باشگاه پنج صبحی‌ها | اثر رابین شارما

    ...خیره شد. برای چند لحظه، با اضطراب با دستبندهایش بازی کرد و در چهره‌اش نگاهی خسته و جریحه‌دار دیده شد. افسونگر پرسید: - چه اتفاقی برای کسب و کارت افتاد؟ _______________________________________ ¹Steven Pressfield #کتاب_باشگاه_پنج_صبحی‌ها #رابین_شارما #مهدی_قراچه_داغی #ملینا_نامور...
  3. halcyon

    کتاب در حال تایپ کتاب باشگاه پنج صبحی‌ها | اثر رابین شارما

    ...او زد. خیلی زود برگشت و آنها را نگاه کرد. هنرمند و کارآفرین کاملاً جا خوردند. کارآفرین دست باریکش را جلوی دهانش گرفت. هنرمند چند قدم عقب رفت و روی شن‌ها افتاد. آن‌ها هر دو بسیار متعجب بودند. آن مرد افسونگر بود. #کتاب_باشگاه_پنج_صبحی‌ها #رابین_شارما #مهدی_قراچه_داغی #ملینا_نامور...
  4. halcyon

    کتاب در حال تایپ کتاب باشگاه پنج صبحی‌ها | اثر رابین شارما

    ...بود. او حتی ما را نمی‌شناسد؛ اما با این حال می‌خواهد به ما کمک کند. شکی ندارم که از ما حمایت میکند. کارآفرین از هنرمند که آهسته حرکت میکرد، خواست که عجله کند و گفت: - دوست دارم خیلی سریع آقای رایلی را ب*غ*ل کنم! #کتاب_باشگاه_پنج_صبحی‌ها #رابین_شارما #مهدی_قراچه_داغی #ملینا_نامور...
  5. halcyon

    درحال تایپ رمان ماه‌ زاده | ملینا نامور کاربر انجمن تک رمان

    ...خوشحال دستش را در هوا تکان می‌دهد و لباس‌ را از بلانش می‌گیرد‌. - برای مهمونی عالیه! بعد هم با زیرکی اضافه می.کند. - خب؟ اون خانم بهت چیزی نگفت؟ بلانش که متوجه منظور مادرش شده است با درنگ میگوید: - مادر لطفا! چرا انقدر اصرار می‌کنید که با یکی ازدواج کنم؟ #رمان_ماه‌زاده #ملینا_نامور...
  6. halcyon

    کتاب در حال تایپ کتاب باشگاه پنج صبحی‌ها | اثر رابین شارما

    ...شیشه را پایین کشید و باد ملایمی با بوی خوشی که ترکیبی از گل یاس و گل رز بود، به مشام رسید. باغبان‌ها صمیمانه دست تکان دادند. یکی از آنها گفت: - روز به خیر. دیگری گفت: - سلام. خانه میلیاردر بی سر و صدا بود. طراحی #کتاب_باشگاه_پنج_صبحی‌ها #رابین_شارما #مهدی_قراچه_داغی #ملینا_نامور...
  7. halcyon

    کتاب در حال تایپ کتاب باشگاه پنج صبحی‌ها | اثر رابین شارما

    ...باید کاری را انجام دهید که 95 %دیگر مردم نمیخواهند انجام دهند. و زمانی که اینگونه زندگی کنید، اکثر افراد شما را عجیب غریب خطاب میکنند. فراموش نکنید که برچسب عجیب بودن، هزینه‌ای است که باید برای بزرگی بپردازید. #کتاب_باشگاه_پنج_صبحی‌ها #رابین_شارما #مهدی_قراچه_داغی #ملینا_نامور #انجمن‌_تک_رمان
  8. halcyon

    کتاب در حال تایپ کتاب باشگاه پنج صبحی‌ها | اثر رابین شارما

    ...را میبینید: قانون اول وابستگی به حواس‌پرتی، پایان خلاقیت شماست. امپراطورها و سازندگان تاریخ، هر روز قبل از سپیده‌دم، ساعتی را در آرامش برای خودشان اختصاص میدهند و خودشان را برای یک روز کلاس جهانی آماده میکنند. #کتاب_باشگاه_پنج_صبحی‌ها #رابین_شارما #مهدی_قراچه_داغی #ملینا_نامور #انجمن‌_تک_رمان
  9. halcyon

    کتاب در حال تایپ کتاب باشگاه پنج صبحی‌ها | اثر رابین شارما

    ...یادآوری میکند تا روی حرف‌هایشان بمانند و به قول‌هایشان احترام بگذارند. ماشین شاسی‌بلند آن‌ها، از کنار گروهی دیگری عبور کرد. صدای موسیقی می‌آمد و جوانانی در حال ر*ق*ص بودند. _______________________ ²Pieter Both #کتاب_باشگاه_پنج_صبحی‌ها #رابین_شارما #مهدی_قراچه_داغی #ملینا_نامور #انجمن‌_تک_رمان
  10. halcyon

    کتاب در حال تایپ کتاب باشگاه پنج صبحی‌ها | اثر رابین شارما

    ...آنها سرزندگی زیادی داشتند و این در جامعه ما که بسیار شلوغ و ماشینی است، رایج نیست. ساحل‌های آنجا به طور وصف نکردنی، زیبا بودند. باغهای آنجا کاملاً باشکوه بودند و رشته کوه‌هایی بسیار زیبا در منظره آنجا دیده میشد. #کتاب_باشگاه_پنج_صبحی‌ها #رابین_شارما #مهدی_قراچه_داغی #ملینا_نامور...
بالا