...خوشحال دستش را در هوا تکان میدهد و لباس را از بلانش میگیرد.
- برای مهمونی عالیه!
بعد هم با زیرکی اضافه می.کند.
- خب؟ اون خانم بهت چیزی نگفت؟
بلانش که متوجه منظور مادرش شده است با درنگ میگوید:
- مادر لطفا! چرا انقدر اصرار میکنید که با یکی ازدواج کنم؟
#رمان_ماهزاده
#ملینا_نامور...