#❦ققنوس_آتش❦
#پارت_112
تا چشم باز میکند خود را جلوی اتاق جلسه میبیند و صدای مشاور که بسیار عصبانیست:
- میگم دختره هر پنج نفر رو سوزونده، یکیشون رو کشته و دارک فقط ایستاده و نگاه کرده.
اخمی در هم میکشد و در حالی که دستانش را در جیب فرو میکند، درب را محکم با پا باز میکند که صدایش توجه همه...