Usage for hash tag: نیلوفر_کاغذی

ساعت تک رمان

  1. ا

    کامل شده رمان نيلوفر کاغذی | ابراهیم نجم آبادی کاربر انجمن تک رمان

    ...فهمیدی خانوم جهانی؟ بعد رفت. من هم عصبانی رفتنش رو نگاه کردم. خونسردترین آدم از دست این ع*و*ضی، دیوونه میشه. لعنت به این پرونده که تموم نمی‌شه تا راحت بشم از دست این دیوونه‌ی زنجیره‌ای! این خودش یه روانیه، از کجا معلوم که خودش قاتل نيلوفر کاغذی نباشه؟! #نیلوفر_کاغذی #ابراهیم_نجم_آبادی...
  2. ا

    کامل شده رمان نيلوفر کاغذی | ابراهیم نجم آبادی کاربر انجمن تک رمان

    ...- چه خبره آقای اردشیری؟ رفتارتون اصلا درست نیست. چه با همکارتون چه با مظنون. من هم عصبانی احترام گذاشتم و از اتاق خارج شدم. رفتم پشت شیشه و بهشون نگاه کردم. السا و یه مأمور مرد دیگه رو به‌روی کیان نشستن. یه نخ سیگار روشن کردم و دودش رو رها کردم. #نیلوفر_کاغذی #ابراهیم_نجم_آبادی #انجمن_تک_رمان
  3. ا

    کامل شده رمان نيلوفر کاغذی | ابراهیم نجم آبادی کاربر انجمن تک رمان

    ...یهو؟ بهش خیره شدم. - تا الان هم خیلی وقت هدر دادیم. - اگه فرار کنه چی؟ پوزخند زدم. - تو اگه باشی، نمی‌ذاری فرار کنه؟ السا حرصی شده بود. هیچی نگفت و به بیرون خیره شد. من هم به صندلي تکیه دادم و عینک آفتابی توی ماشین زدم. هه! این‌ جوری سینمایی‌تر بود. #نیلوفر_کاغذی #ابراهیم_نجم_آبادی...
  4. ا

    کامل شده رمان نيلوفر کاغذی | ابراهیم نجم آبادی کاربر انجمن تک رمان

    ...و مغروره. بپا دوباره سر نخوری رهام! یه نخ گوشه‌ی ل*بم گذاشتم. - چیز لق دنیا و سر خوردنش! روشن کردم و یه پک محکم زدم. سیگار رو لای انگشت‌هام، هنرمندانه گرفتم و کشیدم. از بچگی عاشق سیگار کشیدن قهرمان‌های باحال توی فیلم‌ها بودم. همین جوگیری سیگاریم کرد! #نیلوفر_کاغذی #ابراهیم_نجم_آبادی...
  5. ا

    کامل شده رمان نيلوفر کاغذی | ابراهیم نجم آبادی کاربر انجمن تک رمان

    ...بود؟ - خوب بود ولی انگار من جذابیت ندارم برای مردها. لبخند زدم. - بی‌خیال دختر! مگس ماده هم برای مردها جذابیت داره؛ تو که بدک نیستی، میشه گفت متوسطی. سیما چپ‌چپ نگاهم کرد. - کشته مرده این دلداری دادنتم! خندیدم. اون هم کلافه، حواسش رو پرت اطلاعات کرد. #نیلوفر_کاغذی #ابراهیم_نجم_آبادی...
  6. ا

    کامل شده رمان نيلوفر کاغذی | ابراهیم نجم آبادی کاربر انجمن تک رمان

    ...که دروغ بهروز زودتر آشکار شد. همه با تعجب به سحر خیره شدیم. من هم اولین چیزی که به ذهنم رسید، گفتم: - پس بدون شک، برادر بهروز قاتله. السا سرتکون داد. - درسته، خودشه. بهرام گفت آرمیتا رو با یه اسم دیگه صدا زده و امضای قاتل مربوط به اسم نيلوفر بوده. #نیلوفر_کاغذی #ابراهیم_نجم_آبادی #انجمن_تک_رمان
  7. ا

    کامل شده رمان نيلوفر کاغذی | ابراهیم نجم آبادی کاربر انجمن تک رمان

    ...کنارش نشست و آرومش کرد. من هم یه لیوان آب ریختم. سیما براش آب برد. سحر آب رو خورد. بعد خودش رو جمع و جور کرد و گفت: - نمی‌دونم این موضوع مهمه یا نه ولی بدجوری از نگفتنش عذاب وجدان گرفتم. به السا اشاره کردم. - صداش رو ضبط کن. السا با سر تایید کرد. #نیلوفر_کاغذی #ابراهیم_نجم_آبادی #انجمن_تک_رمان
  8. ا

    کامل شده رمان نيلوفر کاغذی | ابراهیم نجم آبادی کاربر انجمن تک رمان

    ...بشه. پدرم همیشه به قابلیت‌هام شک داشت، چون یه دختر بودم. لبخند زدم. - برعکس شما پدر، وظیفه برای من مهمه نه چیز دیگه. خداحافظ. پدرم چیزی نگفت، من هم از خونه خارج شدم. اگه دختر باشی، باید ده برابر ج*ن*س مخالفت تلاش کنی برای اثبات توانایی‌هات؛ چرا؟ #نیلوفر_کاغذی #ابراهیم_نجم_آبادی #انجمن_تک_رمان
  9. ا

    کامل شده رمان نيلوفر کاغذی | ابراهیم نجم آبادی کاربر انجمن تک رمان

    ...خارج شد. چته رهام؟ خواستی آمارش رو بگیری و مطمئن بشی مجرد؟! مواظب باش دوباره خودت رو خیط نکنی! اخم‌هام رو توی هم کشیدم. - برن به جهنم تموم این ر*اب*طه‌های عاشقانه! والا دارم بهترین زندگی رو می‌کنم؛ تنها و آزاد. کی حوصله‌ی غرغرهای این زن‌ها رو داره؟ #نیلوفر_کاغذی #ابراهیم_نجم_آبادی #انجمن_تک_رمان
  10. ا

    کامل شده رمان نيلوفر کاغذی | ابراهیم نجم آبادی کاربر انجمن تک رمان

    ...حرومزاده کیه؟! بی‌شرف‌تر از اون توی این دنیا ندیدم، عین یه حیوون می‌مونه! روزی که بگیرمت، بدون معطلی چاقو رو تا ته توی قلبت فرو می‌کنم، اگه قلب داشته باشی! تگه بتونم بگیرمت؟ با این شرایط هیچ شانسی وجود نداره برای توی تله انداختن اون قاتل کاغذی. #نیلوفر_کاغذی #ابراهیم_نجم_آبادی #انجمن_تک_رمان
بالا