Usage for hash tag: Mona❦

ساعت تک رمان

  1. Lunika✧

    نیمه‌حرفه‌ای رمان ققنوس آتش | Lunika✧ کاربر انجمن تک رمان

    ...در اتاق کلمات از دستش جیم می‌زنند. به یک آن نارنجک را بر می‌دارد و از پنجره به بیرون پرت می‌کند که در هوا منفجر می‌شود. واقعاً دیگر جای ماندن نبود. رز میز را جابه‌جا می‌کند و درپوش کانال راه کولر را از جای در می‌آورد و وارد می‌شود، هنری و جیمز هم پشت سرش می‌روند. #ققنوس_آتش #Mona❦...
  2. Lunika✧

    نیمه‌حرفه‌ای رمان ققنوس آتش | Lunika✧ کاربر انجمن تک رمان

    ...- ضربه؟ - بله ضربه! ساموئل به دیوار تکیه می‌دهد و می‌گوید: - نمی‌تونی وصلش کنی؟ - فقط در صورتی امکان وصلش وجود داره که نقاب در مقر باشه!! ساموئل پوف کلافه‌ای می‌کشد و از اتاق خارج می‌شود. آیا این فقط آندریاس بود که کاسه چه کنم چه کنم دستش گرفته بود؟؟ فکر نکنم. #ققنوس_آتش #Mona❦ #انجمن_تک_رمان
  3. Lunika✧

    نیمه‌حرفه‌ای رمان ققنوس آتش | Lunika✧ کاربر انجمن تک رمان

    ...بگو مدارک کجان؟ فقط سریع باش باید زودتر بزنیم بیرون. مالدین کل ساختمان را از طریق دوربین‌های پیشرفته‌ چک می‌کند. یعنی چه چیزی درست نیست؟ #ققنوس_آتش #Mona❦ #انجمن_تک_رمان https://forums.taakroman.ir/threads/27691/page-2#post-210893 *نظر بدین که خیلی خستم 🥱♥️ هرکس بخونه و نظر نده …بوووووووووووق…
  4. Lunika✧

    نیمه‌حرفه‌ای رمان ققنوس آتش | Lunika✧ کاربر انجمن تک رمان

    ...نقشه را بار دیگر مرور می‌کند و هشدار‌های لازم را می‌دهد. با وجود نفوذی‌هایی که داشتند کارشان آسان‌تر شده بود. اما نه! آن سازمان مانند دیگر سازمان‌ها نبود. آن سازمانی بود که ققنوس را می‌شناخت و بدتر از همه دنبالش بود و سایه‌ی آن را با تیر می‌زد. ¹.کاملاً اندازه. #ققنوس_آتش #Mona❦...
  5. Lunika✧

    نیمه‌حرفه‌ای رمان ققنوس آتش | Lunika✧ کاربر انجمن تک رمان

    ...این کار را انجام دهد؟ نه رز ترجیح می‌دهد خودش را همان جا آتش بزند ولی آدم فروشی و بی‌معرفتی نکند. به اتاقش می‌رود تا وسایلش را آماده کند و به خانه برگردد. چند روز دیگر مأموریت مهمی داشت! ناگهان لبخندی می‌زند! شاید رز چیزی در سر داشته باشد که باعث لبخندش شده… . #ققنوس_آتش #Mona❦ #انجمن_تک_رمان
  6. Lunika✧

    نیمه‌حرفه‌ای رمان ققنوس آتش | Lunika✧ کاربر انجمن تک رمان

    ...است. از شدت تعجب چشم‌هایش گرد می‌شود. - مطمئنی؟ شاید سیستم اشتباه ثبت کرده یا هستن و شما خبر ندارین! ساموئل که کارش تمام شده از پشت صندلی بلند می‌شود و به رز اشاره می‌کند که بنشیند و در جوابش می‌گوید: - تو متوجه نیستی آزراء؟ شاید شما یک ده هزارم جمعیت جامعه باشید! #ققنوس_آتش #Mona❦...
  7. Lunika✧

    نیمه‌حرفه‌ای رمان ققنوس آتش | Lunika✧ کاربر انجمن تک رمان

    ...و می‌گوید: - این پرونده مال توئه رز! باید با آدلیر و چند نفر دیگه انجامش بدی. نگاهی با تعجب به آدلیر که حواسش به چند تا برگه است می‌اندازد. - حالا چرا آدلیر؟ - نپرس فقط انجامش بده. - در مورد چی هست؟ ناگهان مدیر بخش اطلاعات از آن طرف میز می‌گوید: - در مورد ققنوس! #ققنوس_آتش #Mona❦ #انجمن_تک_رمان
  8. Lunika✧

    نیمه‌حرفه‌ای رمان ققنوس آتش | Lunika✧ کاربر انجمن تک رمان

    ...سعی می‌کند با درد بلند شود، می‌کند و در خطاب به دارک ل*ب می‌زند: - ضربه محکمی زدی! اگه آسیب جدی دیده باشه چی؟ دارک با لحن تند خود می‌گوید: - بهتر! درسی براش میشه که هیچ وقت یادش نره! با برخورد با کتف پزشک به کتف خود از سالن هم خارج شده و به طرف ماشینش حرکت می‌کند. #ققنوس_آتش #Mona❦...
  9. Lunika✧

    نیمه‌حرفه‌ای رمان ققنوس آتش | Lunika✧ کاربر انجمن تک رمان

    ...ما هیچ دسترسی درست حسابی بهش نداریم! دارک سیگار برگش را از جیبش بیرون می‌کشد. آتشش می‌زند و بهش چشم می‌دوزد. در حالی که داشت آتش گرفتن و خاکستر شدن سیگارش را تماشا می‌کرد گفت: - موقعیت رو گیر نیار! ایجادش کن. و از روی صندلی بلند می‌شود و به سمت محوطه حرکت می‌کند. #ققنوس_آتش #Mona❦...
  10. Lunika✧

    نیمه‌حرفه‌ای رمان ققنوس آتش | Lunika✧ کاربر انجمن تک رمان

    ...به فرمون ماشین درد نداشت الان می‌سوزه؟ آزراء چهره دست بالایی به خود می‌گیرد و می‌گوید: - نه! من وقتی عصبیم جز آتش درون چیزی حس نمی‌کنم. آدلیر در فکر فرو می‌رود. «چیزی جز آتش درونم حس نمی‌کنم». از نظر آدلیر، آزراء شخصیت خیلی قوی داشت! و بی‌شک لجباز و آتشین… ! #ققنوس_آتش #Mona❦ #انجمن_تک_رمان
بالا