...رو پاک کردم و گفتم:
- پس هیچ راهی نمونده!
دکتر با تأسف سرش رو پایین انداخت. بلند زدم زیر خنده و از ته دل خندیدم، دکتر با تعجب نگاهم کرد؛ اینقدر بلند و عمیق خندیدم که اشکهام جاری شد رو گونه هام، دیگه نتونستم جلوی خودم رو بگیرم و خندهام تبدیل به گریه شد.
#ققنوس_نحس
#الهه_کریمی
#انجمن_تک_رمان