Usage for hash tag: ققنوس_نحس

ساعت تک رمان

  1. الهه کریمی

    کامل شده رمان ققنوس نحس|الهه کریمی کاربر انجمن تک رمان

    ...داشت درست بود بعضی وقتا دعواش می‌کرد یا سرش داد میزد یا گریه‌ش رو در می‌آورد اما حقیقتاً اون عاشق ساغر بود و به هیچ دلیلی دوست نداشت از دستش بده. اون ساغر رو به خونواده‌ی کوچیک خودش و هاتف اضافه کرده بود و دوست داشت این خونواده‌ی کوچیک برای همیشه باقی بمونه. #ققنوس_نحس #الهه_کریمی‌...
  2. الهه کریمی

    کامل شده رمان ققنوس نحس|الهه کریمی کاربر انجمن تک رمان

    ...تو رو قبولت نمی‌کنم اون هم نمی‌کنه، حرف من حرف ساغره الانم برو رد کارت تا اون روی سگم بالا نیومده. دست ساغر رو کشیدم و با خودم به طرف ماشین بردم، میلا و شاهرخ و تیرداد هم که تا این لحظه نظاره‌گر این اتفاقات بودن، سوار ماشین شدن و همگی راه افتادیم ایروان. #ققنوس_نحس #الهه_کریمی‌ #انجمن_تک_رمان
  3. الهه کریمی

    کامل شده رمان ققنوس نحس|الهه کریمی کاربر انجمن تک رمان

    ...رو به میلا اشاره‌ای کردم که ماشینش رو روشن کنه. این‌قدر اعصابم بهم ریخت که تو یک لحظه سرم درد گرفت! حالا واقعاً باید چیکار کنم سیروس من رو دار می‌زنه، پارکینگ اون طرف محموله‌ش این‌طرف؛ به خیر بگذره این‌بار هم ولی فکر نکنم، آخه خیلی بهش ضرر خورده لعنتی. #ققنوس_نحس #الهه_کریمی‌ #انجمن_تک_رمان
  4. الهه کریمی

    کامل شده رمان ققنوس نحس|الهه کریمی کاربر انجمن تک رمان

    ...شد و گفت: - چی دارین می‌گین به هم؟! بقیه‌ی حرفاتون رو بذارین واسه فردا، ما چندین ساعت تو راه بودیم از خستگی دارم می‌میرم بیاین بریم‌یه مسافر خونه پیدا کنیم و فردا هم برگردیم دیگه نخود نخود هر که رود خانه‌ی خود! با این حرفش بلند خندیدم و دوباره بغلش کردم! #ققنوس_نحس #الهه_کریمی‌ #انجمن_تک‌_رمان
  5. الهه کریمی

    کامل شده رمان ققنوس نحس|الهه کریمی کاربر انجمن تک رمان

    ...خیلی سخته لباس عدالت و قانون تنت باشه و خودت این‌هارو به درستی برقرار کنی اما یک روز بفهمی تو تمام مدتی که تک به تک خونواده‌ت با بی‌رحمی و بی‌گناهی کشته شدن همین قانون و عدالت بوده که با سکوتش اجازه داده خون عزیزترین‌هات پایمال بشه، خیلی سخته، خیلی سخت. #ققنوس_نحس #الهه_کریمی‌ #انجمن_تک_رمان
  6. الهه کریمی

    کامل شده رمان ققنوس نحس|الهه کریمی کاربر انجمن تک رمان

    ...لوکاس که کارش تموم شد خنده‌ی هیستریکی کرد و گفت: - بیا بشونمت رو تخت ببینم کجات بیشتر کبود شده عروسکِ شرقیِ رازمیک! و شروع به باز کردن دستام کرد. ناگهان صدای شلیک اومد و تو یک لحظه مغز لوکاس پاشید روی پاهام که قلبم با این اتفاق هوری ریخت پایین. #ققنوس_نحس #الهه_کریمی‌ #انجمن_تک_رمان[/HAS]
  7. الهه کریمی

    کامل شده رمان ققنوس نحس|الهه کریمی کاربر انجمن تک رمان

    ...رو پاک کردم و گفتم: - پس هیچ راهی نمونده! دکتر با تأسف سرش رو پایین انداخت. بلند زدم زیر خنده و از ته دل خندیدم، دکتر با تعجب نگاهم کرد؛ این‌قدر بلند و عمیق خندیدم که اشک‌هام جاری شد رو گونه هام، دیگه نتونستم جلوی خودم رو بگیرم و خنده‌ام تبدیل به گریه شد. #ققنوس_نحس #الهه_کریمی‌ #انجمن_تک‌_رمان
  8. الهه کریمی

    کامل شده رمان ققنوس نحس|الهه کریمی کاربر انجمن تک رمان

    ...راحت بخیه‌ش بزنم. من: باشه هرکاری می‌خوای بکن فقط سریع باش باید حرکت کنیم. میلا: باشه! می‌دونی اون‌شب که می‌خواستم ساغر و لورا رو برگردونم خونه‌یه آمپول بی‌حسی مثل این توی گردنم خالی کردن و فرار کردن. با کلافگی شقیقه‌م رو فشار دارم و گفتم: - لعنت بهت ساغر. #ققنوس_نحس #الهه_کریمی‌...
  9. الهه کریمی

    کامل شده رمان ققنوس نحس|الهه کریمی کاربر انجمن تک رمان

    ...بوده رو جا دادین حالا بریم تو، البته اگه دیگه ساغر منظوری نداره. سه تایی خندیدیم و باهم رفتیم تو کلوب، ‌یه آهنگ دبش خارجی در حال پخش بود و دختر پسر‌های زیادی با هم مشغول ر*ق*صیدن بودن، فضای سالن رو دود سیگار پر کرده بود و نور‌های رنگی هم تو هوا میر*ق*صیدن. #ققنوس_نحس #الهه_کریمی‌...
  10. الهه کریمی

    کامل شده رمان ققنوس نحس|الهه کریمی کاربر انجمن تک رمان

    ...به چاقویی که سرخ از خون شده بود با ل*ذت نگاه کردم و دوباره محکم فرو کردم تو گلوی پیرمرده. نه این راضیم نمی‌کنه این‌بار نوبت صورتشه! میلا با دیدن این صح*نه‌ها شروع کرد به عوق زدن اما من آب دهانم از ل*ذت این‌کار راه افتاده بود خشم و حرصم داشت ارضاء می‌شد. #ققنوس_نحس #الهه_کریمی‌ #انجمن_تک_رمان
بالا