Usage for hash tag: ققنوس_نحس

ساعت تک رمان

  1. الهه کریمی

    کامل شده رمان ققنوس نحس|الهه کریمی کاربر انجمن تک رمان

    ...به کل بایگاردا چی بگم؟ - بالا‌تر از آدم کشتن که جلوشون انجام دادم دیگه چیزی نیست، فهمیدن هم توفیری نداره اینا جرات ندارن سر از سر خطا کنن. همین لحظه هاتف، بغضش شکست و از ته دل زد زیر گریه. هنوز به مغز مون نرسیده بود که چی شده، هاتف بلند شد و دوید سمت اتاقش. #ققنوس_نحس #الهه_کریمی‌...
  2. الهه کریمی

    کامل شده رمان ققنوس نحس|الهه کریمی کاربر انجمن تک رمان

    ...حتی اون رو اسم و رسمش هم خیلی حساسه که خودش رو‌یه تاجرِ خیّر معرفی کرده؛ باید از همون‌جا نابودش کنیم! راستی اون دختره ملودی با اون چطوری؟ - با اینکه سخته ولی دارم رامِش می‌کنم، اون دختره حرف‌های زیادی داره بهمون بگه! بهتر از هرکسی از زیر و بمه سیروس باخبره! #ققنوس_نحس #الهه_کریمی‌...
  3. الهه کریمی

    کامل شده رمان ققنوس نحس|الهه کریمی کاربر انجمن تک رمان

    ...منو با حرف گرم نکن هاتف بگو چته چی‌شده چرا فاز دپی؟ تا خواستم چیزی بگم که‌یه مایع د*اغ و لجز از بینیم راه افتاد دست کشیدم دیدم خونه! لعنتی این مرض هم نه دست از سرم برمی‌داره نه می‌کُشتم! - عه خون دماغ شدی که هاتف. بدون توجه به حرف ملودی، دویدم سمت حموم. #ققنوس_نحس #الهه_کریمی‌ #انجمن_تک_رمان
  4. الهه کریمی

    کامل شده رمان ققنوس نحس|الهه کریمی کاربر انجمن تک رمان

    ...جعلیش؟ - بله فکر کنم ماشینی که باهاش اومد دنبالمون ل*ب مرز، دزدی بوده و بهش پلاک تقلبی‌زده که گیر نیوفته آخه کی جرات داره با ماشین خودش خلاف کنه هرچندم اگه ماشین لوکاس هم دستمون بود دیگه به کارمون نمی‌یومد بهتر که پلیس بردش اینطوری می‌رسه دست صاحب بدبختش! #ققنوس_نحس #الهه_کریمی‌ #انجمن_تک‌_رمان
  5. الهه کریمی

    کامل شده رمان ققنوس نحس|الهه کریمی کاربر انجمن تک رمان

    ...اومدن سمت من، خواستن منو ازش جدا کنن اما این‌قدر دستام رو دور گلوش سفت کرده بودم که هیچی نمی‌تونست مانع کارم بشه، جلال هرچقدر تقلا کرد و دست و پا زد موفق نشد که از خشم من در‌امان بمونه انگشتام رو دور گ*ردنش محکم‌تر کردم که چند ثانیه بعد کاملاً بی‌حرکت شد. #ققنوس_نحس #الهه_کریمی‌...
  6. الهه کریمی

    کامل شده رمان ققنوس نحس|الهه کریمی کاربر انجمن تک رمان

    ...در عمارتش رفتم اما خیلی خود خوری کردم تا نرم به بدترین شکل ممکن جونش رو بگیرم. فقط منتظرِ روزی‌ام که وقتش برسه تا تیرداد بگه همه چی آماده‌ست اون روز روزِ محشره، جهنم به پا می‌کنم گوشتش رو زیر دندون می‌جوم و قلبش رو می‌بلعم تشنه‌ی خونشم. تشنه‌ی خونتم جلال! #ققنوس_نحس #الهه_کریمی‌ #انجمن_تک_رمان
  7. الهه کریمی

    کامل شده رمان ققنوس نحس|الهه کریمی کاربر انجمن تک رمان

    ...خیابون درحال رفت و آمد بودن اما هرچی دست تکون دادم هیچ‌کدوم نایستادن تاکسی‌ای هم پیدا نبود ناچار به راهم ادامه دادم که ناگهان‌یه موتوری با سرعت از کنارم رد شد و پاکت پول‌هارو از دستم گرفت اما پاکت و محکم نگه داشتم و همراه اون موتور رو جاده آسفالت کش خوردم! #ققنوس_نحس #الهه_کریمی‌ #انجمن_تک_رمان
  8. الهه کریمی

    کامل شده رمان ققنوس نحس|الهه کریمی کاربر انجمن تک رمان

    ...سرم اومد. - راستش منم دلم نمی‌خواد بری ایران، دلم برای‌یه دخترِ دوست‌داشتنی مثل تو خیلی تنگ میشه. می‌تونم ازت بخوام پیشم بمونی؟ همین لحظه صدای ناله های‌ریزی از پشت سرمون بلند شد، پشت سرم رو نگاه کردم دیدم لورا چشماش نیمه بازه و داره کم کم به هوش میاد. #ققنوس_نحس #الهه_کریمی‌ #انجمن_تک_رمان
  9. الهه کریمی

    کامل شده رمان ققنوس نحس|الهه کریمی کاربر انجمن تک رمان

    ...بریم من و لورا؟ خودت کجا میری تصمیمت چیه؟ - خونه‌ای که با پدر و مادرم تو ایروان داخلش زندگی می‌کردیم به نام منه بر می‌گردم ایروان می‌فروشمش و میرم تو شهری که خواهرم زندگی می‌کنه خونه می‌خرم با مامان و بابام زندگی می‌کنیم دیگه هم پام رو تو ایروان نمی‌ذارم. #ققنوس_نحس #الهه_کریمی #انجمن_تک_رمان
  10. الهه کریمی

    کامل شده رمان ققنوس نحس|الهه کریمی کاربر انجمن تک رمان

    ...بشین به کمکت نیاز دارم. - آخه من از خون حالم بد میشه. - لطفاً بشین و کمکم کن هر وسیله‌ای که ازت خواستم رو بده دستم می‌تونی صورتت رو بچرخونی و به کاری که انجام می‌دم نگاه نکنی. تا خواستم حرفی بزنم که رازمیک داد زد: - بشین مگه نمی‌بینی این دختر داره جون می‌ده؟ #ققنوس_نحس #الهه_کریمی‌...
بالا