Usage for hash tag: ققنوس_نحس

ساعت تک رمان

  1. الهه کریمی

    کامل شده رمان ققنوس نحس|الهه کریمی کاربر انجمن تک رمان

    ...بعد پا تند کرد و با عجله رفت از عمارت بیرون. ملودی هم با هول و وَلا دنبالش دوید ، سیروس که رسید توی حیاط بدون این‌ که اجازه بده یکی از راننده هاش نزدیکش بیان، سریع سوار یکی از ماشین ها شد و روشنش کرد، ملودی هم نشست تو ماشین و با هم به سرعت از عمارت خارج شدن. #ققنوس_نحس #الهه_کریمی‌...
  2. الهه کریمی

    کامل شده رمان ققنوس نحس|الهه کریمی کاربر انجمن تک رمان

    ...همه چی داره این‌طوری پیش میره؟ چرا هیچوقت طعم عشق رو نچشیدم و هر کی رو داشتم از خودم روندم آخه این چه سرنوشتیه که نصیبم شد؟ ملودی راست میگه دیگه هیچکس دور و برم نمونده! زانوهام شل شد و افتادم رو زمین، شونه هام لرزید و اشک‌هایی که قلبم رو فشار میداد روونه شد. #ققنوس_نحس #الهه_کریمی‌...
  3. الهه کریمی

    کامل شده رمان ققنوس نحس|الهه کریمی کاربر انجمن تک رمان

    ...سکوت کردی الان که داره می‌میره برمی‌گردی بهش میگی پدرشی که چی مثلا که خوشحال بشه که بعد از مرگش یکی هست سر قبرش آب بریزه؟ آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا؟ شقیقه هام داشت از حرفاش سوت می‌کشید، اون داشت من رو زیر حرف‌های حقش له می‌کرد که تحمل شنیدنش رو نداشتم! #ققنوس_نحس #الهه_کریمی‌...
  4. الهه کریمی

    کامل شده رمان ققنوس نحس|الهه کریمی کاربر انجمن تک رمان

    ...داشت که اون بگه و من بشنوم! از اتاقم رفتم بیرون و خواستم برم سمت اتاق سیروس که دیدم طبقه‌ی پایین توی هال نشسته و داره سیگار برگ می‌کشه. واقعا الان چطور می‌تونست بعد از مخرب کردن روح و روان هاتف، یک جا بشینه و ریلکس کنه؟ شیطان هم پیش این مرد کم می‌آورد. #ققنوس_نحس #الهه_کریمی‌ #انجمن_تک_رمان
  5. الهه کریمی

    کامل شده رمان ققنوس نحس|الهه کریمی کاربر انجمن تک رمان

    ...یکی دیگه اون‌جاست، آره یکی دیگه اون‌جاست! دیگه من هاتف نیستم تو نابودم کردی سیروس. نابودم کردی. من امروز نفهمیدم یک پدر دارم تازه فهمیدم که پدرم دوباره مرد. اشکاش سرازیر شد و دوید سمت در خروجی عمارت! با عجز فریاد زدم: - تیرداد برو دنبالش، تنهاش نذار! #ققنوس_نحس #الهه_کریمی‌ #انجمن_تک_رمان
  6. الهه کریمی

    کامل شده رمان ققنوس نحس|الهه کریمی کاربر انجمن تک رمان

    ...من خودم دارم می‌میرم چه امروز باشه چه فرد! سیروس و ملودی هر دو با تعجب زل زدن به هاتف، منم می‌خواستم بدونم منظورش چیه! سوالی که داشتم رو سیروس به ز*ب*ون آورد. سیروس: چی میگی تو ها؟ یعنی چی که داری می‌میری؟ هاتف صورتش غمگین شد و گفت: - من سرطان دارم؛ سرطان خون! #ققنوس_نحس #الهه_کریمی‌...
  7. الهه کریمی

    کامل شده رمان ققنوس نحس|الهه کریمی کاربر انجمن تک رمان

    ...- سیروس خان چرا نمی‌گی چی شد؟ سیروس جواب داد: - قرار بود چی بشه مگه؟ من یک تاجر فرشم که به اون ابویونای جنایتکار فرش می‌فروختم دیگه چه می‌دونستم اون از ایران برای خودش اعضای ب*دن آدم لای فرش می‌ذاره می‌بره دبی؟ از اولشم این موضوع به ما مربوط نبود مگه نه دختر؟ #ققنوس_نحس #الهه_کریمی‌...
  8. الهه کریمی

    کامل شده رمان ققنوس نحس|الهه کریمی کاربر انجمن تک رمان

    ...ایمیل ها قبل از عروسیش بوده که برام فرستاده و اون عکس ها هم تاریخش واسه دو روز پیشه، یعنی ساغر و رازمیک دو روزه که با هم ازدواج کردن. از ته قلبم براشون خوشحال شدم. اشکام رو پاک کردم و شروع کردم به نوشتن ایمیل براش، از هر چیزی که بعد از رفتنش اتفاق افتاد. #ققنوس_نحس #الهه_کریمی‌ #انجمن_تک‌_رمان
  9. الهه کریمی

    کامل شده رمان ققنوس نحس|الهه کریمی کاربر انجمن تک رمان

    ...ققنوس رو بدزدیم و فرار کنیم اما قبلش باید برم انگشت پلاستیکی که شهرام برام ساخته رو بگیرم اگه اون انگشت که اثر انگشت سیروس روشه نباشه، هرگز در اون گاوصندوق باز نمی‌شه! شهرام گفت عصر ساعت پنج برم پیشش یعنی پنج ساعت دیگه، پس قبل اون باید وسایلام رو جمع کنم. #ققنوس_نحس #الهه_کریمی‌ #انجمن_تک_رمان
  10. الهه کریمی

    کامل شده رمان ققنوس نحس|الهه کریمی کاربر انجمن تک رمان

    ...خودمون بخوایم باهم باشیم هیچ‌کس و هیچ چیز نمی‌تونه جدامون کنه، من هیچ‌وقت تنهات نمی‌ذارم به مرگ مادرم قسم می‌خورم هرجایی بری منم همرات میام به موت قسم! خوب می‌دونستم نباید این‌طوری می‌شد من خواستم یکم ملودی رو دوست داشته باشم اما از دستم در رفت و عاشقش شدم. #ققنوس_نحس #الهه_کریمی‌...
بالا