Usage for hash tag: مهدیس_امیرخانی

ساعت تک رمان

  1. آفتــابــ گــردوݩ

    دلنوشته تاسیان من | مهدیس امیرخانی کاربر انجمن تک رمان

    ...و گذر کرد و رفت و سهم من از آن همه برگِ دلداگی، خزان بود و بس... خیالی نیست؛ حال که زمستان است قرارمان در کافه پیچ خیابان! تو که می‌دانی، دل فلک زده پز می‌زند به مستی با قهوه، زمانی که چشمان تو میزبان است! می‌دانم که می‌دانی ولی باز هم می‌گویم؛ دوستت دارم! #انجمن_تک_رمان #مهدیس_امیرخانی...
  2. آفتــابــ گــردوݩ

    دلنوشته تاسیان من | مهدیس امیرخانی کاربر انجمن تک رمان

    ...وصف او بودند و چشمم در جستجوی قامت او! روزها منتظر او بودم و شب‌ها خسته از چشم انتظاری بی‌خواب! از حسادت می‌تابیدم اگر لبخندش برای دیگری می‌تابید و گریه نور چشمم میشد زمان‌هایی که بی‌او می‌گذشت. نمی‌دانم چگونه شد اما، می‌دانم که می‌داند" دوستش دارم" #انجمن_تک_رمان #مهدیس_امیرخانی #تاسیان_من
  3. آفتــابــ گــردوݩ

    دلنوشته تاسیان من | مهدیس امیرخانی کاربر انجمن تک رمان

    ...جهانم را رنگین کرده است! تاسیانم! می‌دانی؛ عشق درمانی جز آن‌که بیمارت کرد ندارد و درمان دردم در چشم توست!  ولکین چشم تو دور از من است! کاش تنها پلکی، با تو فاصله داشتم ولیکن امروز آرزو برجوانان عیب است! می‌دانم که می‌دانی ولی باز هم می‌گویم؛ دوستت دارم! #انجمن_تک_رمان #مهدیس_امیرخانی...
  4. آفتــابــ گــردوݩ

    دلنوشته دلنوشته خواهرانه‌ها| مهدیس امیرخانی کاربر انجمن تک رمان

    به راستی که گریه زیباتر از خنده است زمانی که میزبان باشید اشک‌هایم را! حال چه زیباتر است اگر پذیرا باشم شادیتان را و غرق شوم در خنده‌هایتان! به راستی که چه گوش‌نواز است هیاهوی خنده عمر و جان، گویی از بهترین موسیقی جهان، بهتر است! #انجمن_تک_رمان #مهدیس_امیرخانی #خواهرانه‌ها
  5. آفتــابــ گــردوݩ

    دلنوشته دلنوشته خواهرانه‌ها| مهدیس امیرخانی کاربر انجمن تک رمان

    ...بر طناب دار؟! چه نیاز بر درد بی‌درمان، یا آن دردی که دوایش در ثریاست؟! چه نیاز بر سقوط و عذاب آتش؟! چه نیاز بر جلاد و عزرائیل؟! فکر دوری آن‌ها کافیست؛ برای تهی رفتن جان بی‌جانم! ای‌کاش میشد، همان‌گونه که قلب در قلب پیچ می‌خورد، جسم‌ها را نیز یکی کرد! #انجمن_تک_رمان #خواهرانه‌ها #مهدیس_امیرخانی
  6. آفتــابــ گــردوݩ

    دلنوشته دلنوشته خواهرانه‌ها| مهدیس امیرخانی کاربر انجمن تک رمان

    ...در عجبم! شگفتا که خواهری می‌تواند مردانه برادرت باشد و غیرت‌اش سر زبان‌ها! از سوی دیگر، برایت مادری کند و همان دوستی باشد که سر بر روی قلب‌اش می‌گذاری و گاهی اوقات همان حسی باشد که سال‌ها به دنبال آنی! من دردهای این مادر را با تمام روح و کالبد خریدارم! #انجمن_تک_رمان #مهدیس_امیرخانی...
  7. آفتــابــ گــردوݩ

    دلنوشته دلنوشته خواهرانه‌ها| مهدیس امیرخانی کاربر انجمن تک رمان

    ...صحرا می‌رویند! خورشید وسط شب طلوع می‌کند و وسط گریه خنده سر می‌دهم، تمام بدی‌ها پایان می‌یابند و گویا رایحه اطلسی جهان را در برگرفته است! دلتنگی پایان می‌یابد و وصال چه نزدیک است! سیاهی‌ها سپید می‌شوند و می‌خندم! یار و جانم باشند و غمگین باشم؟! هرگز! #انجمن_تک_رمان #مهدیس_امیرخانی #خواهرانه‌ها
  8. آفتــابــ گــردوݩ

    دلنوشته دلنوشته خواهرانه‌ها| مهدیس امیرخانی کاربر انجمن تک رمان

    ...که به تاریکی قعر چاه‌ بوده‌اند! آخ از آن روزها که هیچ پرتوی نوری نداشتند! آخ از همان قلب‌های بی‌قرار، از آن خسته بودن‌ها و از آن لنگیدن‌ها! به راستی، چه خوش است آن یاری که با تو به تماشای تاریکی‌ها بنشیند، قرار بی‌قراری‌هایت باشد و مرهم خستگی‌ات شود! #انجمن_تک_رمان #مهدیس_امیرخانی...
  9. آفتــابــ گــردوݩ

    دلنوشته دلنوشته خواهرانه‌ها| مهدیس امیرخانی کاربر انجمن تک رمان

    بیشتر از پیش قلب مرا تصاحب می‌کنید! حال است که از شب‌ بی‌ستاره، از ماه بی‌خورشید، از غروب‌های بی‌طلوع، از گل‌های پژمرده و از روح‌های تهی رفته هیچ بیمی ندارم! من تنها از نبود شاپرک‌های خویش هراسانم! #انجمن_تک_رمان #مهدیس_امیرخانی #خواهرانه‌ها
  10. آفتــابــ گــردوݩ

    دلنوشته دلنوشته خواهرانه‌ها| مهدیس امیرخانی کاربر انجمن تک رمان

    هرچه مرا عمر است، برای آن‌ها! باشم ولی نفسی نباشد، دیواری می‌شوم به دور از پیچک‌های اطلسی! اگر اطلسی نباشد، همان بهتر که دیوار فرو ریزد! #انجمن_تک_رمان #مهدیس_امیرخانی #افول_خور
بالا