دلنوشته دلنوشته خواهرانه‌ها| مهدیس امیرخانی کاربر انجمن تک رمان

[آفتــابــ گــردوݩ]

دریایی از کلمات هم گرد هم بیایند،
باز هم در توصیف عشق من ناتوانند!
من اگر عاشق شما نباشم،
جز" هیچ" چیز دیگری نیستم!​

---

#مهدیس_امیرخانی

#خواهرانه‌ها
#انجمن_تک_رمان
​

متن مخفی: جهت کپیست

دریایی از کلمات هم گرد هم بیایند،
باز هم در توصیف عشق من ناتوانند!
من اگر عاشق شما نباشم،
جز" هیچ" چیز دیگری نیستم!

​

​

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[آفتــابــ گــردوݩ]

ای کاش آغوشی وسیع داشتم تا،
جانان‌هایم را در قلب‌ام فرو بنمایم!
کاش ل*ب‌هایم همچون مُهری، همیشه بر پیشانی‌تان زینت بخش باشد تا که شاید سر سوزنی، از ش*ر*اب خواستن‌تان، سیراب شوم!​

---

#مهدیس_امیرخانی

#خواهرانه‌ها
#انجمن_تک_رمان
​

متن مخفی: جهت کپیست

ای کاش آغوشی وسیع داشتم تا،

جانان‌هایم را در قلب‌ام فرو بنمایم!

کاش ل*ب‌هایم همچون مُهری، همیشه بر پیشانی‌تان زینت بخش باشد تا که شاید سر سوزنی، از ش*ر*اب خواستن‌تان، سیراب شوم!

​

​

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[آفتــابــ گــردوݩ]

رهگذری پرسید؛
عشق چیست یا کیست؟!
قلب من در میان دو نفر گم گشته و بی‌شک،
رهگذر هیچ خبر نداشت!​

---

#مهدیس_امیرخانی

#خواهرانه‌ها
#انجمن_تک_رمان
​

متن مخفی: جهت کپیست

رهگذری پرسید؛

عشق چیست یا کیست؟!

قلب من در میان دو نفر گم گشته و بی‌شک،

 رهگذر هیچ خبر نداشت!

​

​

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[آفتــابــ گــردوݩ]

هرچه مرا عمر است، برای آن‌ها!
باشم ولی نفسی نباشد،
دیواری می‌شوم به دور از پیچک‌های اطلسی!
اگر اطلسی نباشد،
همان بهتر که دیوار فرو ریزد!​

---

#انجمن_تک_رمان
#مهدیس_امیرخانی
#افول_خور
​

متن مخفی: جهت کپیست

هرچه مرا عمر است، برای آن‌ها! 

 باشم ولی نفسی نباشد،

دیواری می‌شوم به دور از پیچک‌های اطلسی!

اگر اطلسی نباشد،

همان بهتر که دیوار فرو ریزد!

​

​

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[آفتــابــ گــردوݩ]

بیشتر از پیش قلب مرا تصاحب می‌کنید!
حال است که از شب‌ بی‌ستاره،
از ماه بی‌خورشید،
از غروب‌های بی‌طلوع،
از گل‌های پژمرده
و از روح‌های تهی رفته هیچ بیمی ندارم!
من تنها از نبود شاپرک‌های خویش هراسانم!​

---

#انجمن_تک_رمان
#مهدیس_امیرخانی
#خواهرانه‌ها

متن مخفی: جهت کپیست

بیشتر از پیش قلب مرا تصاحب می‌کنید!

حال است که از شب‌ بی‌ستاره،

 از ماه بی‌خورشید،

از غروب‌های بی‌طلوع،

از گل‌های پژمرده

و از روح‌های تهی رفته هیچ بیمی ندارم!

من تنها از نبود شاپرک‌های خویش هراسانم!

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[آفتــابــ گــردوݩ]

آخ از آن شب‌هایی که به تاریکی قعر چاه‌ بوده‌اند!
آخ از آن روزها که هیچ پرتوی نوری نداشتند!
آخ از همان قلب‌های بی‌قرار،
از آن خسته بودن‌ها و از آن لنگیدن‌ها!
به راستی،
چه خوش است آن یاری که با تو به تماشای تاریکی‌ها بنشیند، قرار بی‌قراری‌هایت باشد و مرهم خستگی‌ات شود!​

---

#انجمن_تک_رمان
#مهدیس_امیرخانی
#خواهرانه‌ها
​

متن مخفی: جهت کپیست

آخ از آن شب‌هایی که به تاریکی قعر چاه‌ بوده‌اند!

آخ از آن روزها که هیچ پرتوی نوری نداشتند!

آخ از همان قلب‌های بی‌قرار،

از آن خسته بودن‌ها و از آن لنگیدن‌ها!

به راستی،

 چه خوش است آن یاری که با تو به تماشای تاریکی‌ها بنشیند، قرار بی‌قراری‌هایت باشد و مرهم خستگی‌ات شود!

​

​

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[آفتــابــ گــردوݩ]

تمام کابوس‌ها رویا می‌شوند و گل‌ها در صحرا می‌رویند!
خورشید وسط شب طلوع می‌کند و وسط گریه خنده سر می‌دهم،
تمام بدی‌ها پایان می‌یابند و گویا رایحه اطلسی جهان را در برگرفته است!
دلتنگی پایان می‌یابد و وصال چه نزدیک است!
سیاهی‌ها سپید می‌شوند و می‌خندم!
یار و جانم باشند و غمگین باشم؟!
هرگز!

#انجمن_تک_رمان
#مهدیس_امیرخانی
#خواهرانه‌ها
​

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[آفتــابــ گــردوݩ]

امشب و هر شب در عجبم!
شگفتا که خواهری می‌تواند مردانه برادرت باشد و غیرت‌اش سر زبان‌ها!
از سوی دیگر،
برایت مادری کند و همان دوستی باشد که سر بر روی قلب‌اش می‌گذاری و گاهی اوقات همان حسی باشد که سال‌ها به دنبال آنی!
من دردهای این مادر را با تمام روح و کالبد خریدارم!​

---

#انجمن_تک_رمان
#مهدیس_امیرخانی
#خواهرانه‌ها

متن مخفی: جهت کپیست

امشب و هر شب در عجبم!

شگفتا که خواهری می‌تواند مردانه برادرت باشد و غیرت‌اش سر زبان‌ها!

از سوی دیگر،

برایت مادری کند و همان دوستی باشد که سر بر روی قلب‌اش می‌گذاری و گاهی اوقات همان حسی باشد که سال‌ها به دنبال آنی!

من دردهای این مادر را با تمام روح و کالبد خریدارم

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[آفتــابــ گــردوݩ]

چه نیاز به چاقوی آلوده به زهر؟!
چه نیاز بر طناب دار؟!
چه نیاز بر درد بی‌درمان، یا آن دردی که دوایش در ثریاست؟!
چه نیاز بر سقوط و عذاب آتش؟!
چه نیاز بر جلاد و عزرائیل؟!
فکر دوری آن‌ها کافیست؛
برای تهی رفتن جان بی‌جانم!
ای‌کاش میشد،
همان‌گونه که قلب در قلب پیچ می‌خورد،
جسم‌ها را نیز یکی کرد!​

---

#انجمن_تک_رمان
#خواهرانه‌ها
#مهدیس_امیرخانی

متن مخفی: جهت کپیست

چه نیاز به چاقوی آلوده به زهر؟!

چه نیاز بر طناب دار؟!

چه نیاز بر درد بی‌درمان، یا آن دردی که دوایش در ثریاست؟!

چه نیاز بر سقوط و عذاب آتش؟!

چه نیاز بر جلاد و عزرائیل؟!

فکر دوری آن‌ها کافیست؛

برای تهی رفتن جان بی‌جانم!

ای‌کاش میشد،

همان‌گونه که قلب در قلب پیچ می‌خورد،

جسم‌ها را نیز یکی کرد!

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[آفتــابــ گــردوݩ]

به راستی که گریه زیباتر از خنده است زمانی که میزبان باشید اشک‌هایم را!
حال چه زیباتر است اگر پذیرا باشم شادیتان را و غرق شوم در خنده‌هایتان!
به راستی که چه گوش‌نواز است هیاهوی خنده عمر و جان،
گویی از بهترین موسیقی جهان، بهتر است!
​

---

#انجمن_تک_رمان
#مهدیس_امیرخانی
#خواهرانه‌ها

متن مخفی: جهت کپیست

به راستی که گریه زیباتر از خنده است زمانی که میزبان باشید اشک‌هایم را!

حال چه زیباتر است اگر پذیرا باشم شادیتان را و غرق شوم در خنده‌هایتان!

به راستی که چه گوش‌نواز است هیاهوی خنده عمر و جان،

گویی از بهترین موسیقی جهان، بهتر است!

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان