دلنوشته دل‌نوشته‌ی ((ناقوسِ زمان)) نوشته‌ی حسینعلی، کاربر تک‌رمان

  • نویسنده موضوع حسینعلی
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 30
  • بازدیدها 477
  • Tagged users هیچ

ساعت تک رمان

حسینعلی

کتابخوان انجمن
کتابخوان انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2023-11-02
نوشته‌ها
114
لایک‌ها
344
امتیازها
63
کیف پول من
8,766
Points
200
پارت دهم
چقدر التماس کرد.
اما نداری‌اش، دلیلی محکم برای من بود که حق عروس کردنِ دخترش را، با قِسطی کردنِ اعتبارش، در فروشگاهِ انسانیتِ من، ندارد.
***
کد:
پارت دهم

چقدر التماس کرد.

اما نداری‌اش، دلیلی محکم برای من بود که حق عروس کردنِ دخترش را، با قِسطی کردنِ اعتبارش، در فروشگاهِ انسانیتِ من، ندارد.

***
#ناقوس_زمان
#حسینعلی
#انجمن_تک_رمان
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش:

حسینعلی

کتابخوان انجمن
کتابخوان انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2023-11-02
نوشته‌ها
114
لایک‌ها
344
امتیازها
63
کیف پول من
8,766
Points
200
پارت یازدهم
آخ که نگاه کن.
چه سرافکنده به پیش دخترش، آب شده.
پدری بسانِ کوهی سر خم،
که به پُشت پیکرش، طالعِ هور، خواب شده.
***
کد:
پارت یازدهم

آخ که نگاه کن.

چه سرافکنده به پیش دخترش، آب شده.

پدری بسانِ کوهی سر خم،

که به پُشت پیکرش، طالعِ هور، خواب شده.

***
#ناقوس_زمان
#حسینعلی
#انجمن_تک_رمان
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش:

حسینعلی

کتابخوان انجمن
کتابخوان انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2023-11-02
نوشته‌ها
114
لایک‌ها
344
امتیازها
63
کیف پول من
8,766
Points
200
پارت دوازدهم
عجب زمانِ بدی و چه عقربه‌ی حیرانی.
پُراسترس‌ترین عقربه‌ای که تازیانه‌ی افسوسش، آن‌چنان دورِ گردنم تابیده شده که از اختناقش، توانی جز نظاره با چشمانی از حدقه بیرون زده، برایم باقی نمی‌گذاشت.
***
کد:
پارت دوازدهم

عجب زمانِ بدی و چه عقربه‌ی حیرانی.

پُراسترس‌ترین عقربه‌ای که تازیانه‌ی افسوسش، آن‌چنان دورِ گردنم تابیده شده که از اختناقش، توانی جز نظاره با چشمانی از حدقه بیرون زده، برایم باقی نمی‌گذاشت.

***
#ناقوس_زمان
#حسینعلی
#انجمن_تک_رمان
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش:

حسینعلی

کتابخوان انجمن
کتابخوان انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2023-11-02
نوشته‌ها
114
لایک‌ها
344
امتیازها
63
کیف پول من
8,766
Points
200
پارت سیزدهم
وا اَسَفا. عذابِ رسوائی‌هایم، به همین ختم نمی‌شد. چکشِ اخم‌آلودِ دیگری از جنابِ قاضی‌القضات، و فریادِ (اُف بر تو)ی دیگری، از نعره‌ی شماتت‌گرِ ناقوس، و عقربه‌ای دیگر.
***
کد:
پارت سیزدهم

وا اَسَفا. عذابِ رسوائی‌هایم، به همین ختم نمی‌شد. چکشِ اخم‌آلودِ دیگری از جنابِ قاضی‌القضات، و فریادِ (اُف بر تو)ی دیگری، از نعره‌ی شماتت‌گرِ ناقوس، و عقربه‌ای دیگر.

***
#ناقوس_زمان
#حسینعلی
#انجمن_تک_رمان
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش:

حسینعلی

کتابخوان انجمن
کتابخوان انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2023-11-02
نوشته‌ها
114
لایک‌ها
344
امتیازها
63
کیف پول من
8,766
Points
200
پارت چهاردهم
آن هم باز من بودم که خیلی تند می‌چرخدم. خیلی تند. و آن خیری بود که در حقِ پدر کردم. خیری که او را چون سلطانی، بر اَریکه‌ی سلطنتِ مملکتی نِشاند.
البته خیر، نه به معنای نیکی! بلکه خیری به او گفتم، که بند از دل او گسستم و سلطانِ وادی دل‌شکسته‌گانش کردم.
و از تیزیِ خرده شکسته‌های بلورینِ نازنین‌قلبِ اوست، که این‌چنین نای نفس‌بریده‌ام، مُنقطع گردیده.
***
کد:
پارت چهاردهم

آن هم باز من بودم که خیلی تند می‌چرخدم. خیلی تند. و آن خیری بود که در حقِ پدر کردم. خیری که او را چون سلطانی، بر اَریکه‌ی سلطنتِ مملکتی نِشاند.

البته خیر،  نه به معنای نیکی! بلکه خیری به او گفتم، که بند از دل او گسستم و سلطانِ وادی دل‌شکسته‌گانش کردم.

و از تیزیِ خرده شکسته‌های بلورینِ نازنین‌قلبِ اوست، که این‌چنین نای نفس‌بریده‌ام، مُنقطع گردیده.

***
#ناقوس_زمان
#حسینعلی
#انجمن_تک_رمان
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش:

حسینعلی

کتابخوان انجمن
کتابخوان انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2023-11-02
نوشته‌ها
114
لایک‌ها
344
امتیازها
63
کیف پول من
8,766
Points
200
پارت پانزدهم
و نواقیسی دیگر...
و خواهرانِ معصومم، برادر معلولم، همسرِ مظلومم و... .
آه که چقدر بد کردم.
نیست در بینِ این همه عقربه، عقربه‌ی امیدی!؟
***
کد:
پارت پانزدهم

و نواقیسی دیگر...

و خواهرانِ معصومم، برادر معلولم، همسرِ مظلومم و... .

آه که چقدر بد کردم.

نیست در بینِ این همه عقربه، عقربه‌ی امیدی!؟

***
#ناقوس_زمان
#حسینعلی
#انجمن_تک_رمان
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش:

حسینعلی

کتابخوان انجمن
کتابخوان انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2023-11-02
نوشته‌ها
114
لایک‌ها
344
امتیازها
63
کیف پول من
8,766
Points
200
پارت شانزدهم
قاضی‌القضات، مدام چکش میکوفت و ناقوسِ زمان، مدام در سرم، دَنگ‌دَنگ کنان، آزارم می‌داد که عقربه‌ی سیاهی؛ نمایشِ مکان‌های نبایدم را در پرده‌ای از زمان کِلاکِت زد، که رفته بودم.
مکان‌ها و مقام‌هائی که درخورِ آنها نبودم.
گاه در مسندِ قضاوتِ دیگران بودم و گاه در مقامِ صِدارت به دیگران.
گاه در اوجِ تکبُّر و خودپسندی بودم و گاه در سعیِ القاءِ حقارت به دیگران.
***
کد:
پارت شانزدهم

قاضی‌القضات، مدام چکش میکوفت و ناقوسِ زمان، مدام در سرم، دَنگ‌دَنگ کنان، آزارم می‌داد که عقربه‌ی سیاهی؛ نمایشِ مکان‌های نبایدم را در پرده‌ای از زمان کِلاکِت زد، که رفته بودم.

مکان‌ها و مقام‌هائی که درخورِ آنها نبودم.

گاه در مسندِ قضاوتِ دیگران بودم و گاه در مقامِ صِدارت به دیگران.

گاه در اوجِ تکبُّر و خودپسندی بودم و گاه در سعیِ القاءِ حقارت به دیگران.

***
#ناقوس_زمان
#حسینعلی
#انجمن_تک_رمان
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش:

حسینعلی

کتابخوان انجمن
کتابخوان انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2023-11-02
نوشته‌ها
114
لایک‌ها
344
امتیازها
63
کیف پول من
8,766
Points
200
پارت هفدهم
دَننننگ... دَننننگ... دَننننگ...
آن یکی، عقربه‌ی خوردنی‌های نبایدم بود، که خوردم.
چقدر گولِ نَفسَم را خوردم و با گول‌خوراندن به مردم، حق‌شان را خوردم.
حال در عوضِ آن همه بخور‌بخور، لقمه‌لقمه حسرت بخوردم می‌دهند، که لقمه‌لقمه‌هایش، آن‌چنان در گلویم گیر کرده، که طعمی جز خفقان برای حالِ زارم ندارند.
***
کد:
پارت هفدهم

دَننننگ... دَننننگ... دَننننگ...

آن یکی، عقربه‌ی خوردنی‌های نبایدم بود، که خوردم.

چقدر گولِ نَفسَم را خوردم و با گول‌خوراندن به مردم، حق‌شان را خوردم.

حال در عوضِ آن همه بخور‌بخور، لقمه‌لقمه حسرت بخوردم می‌دهند، که لقمه‌لقمه‌هایش، آن‌چنان در گلویم گیر کرده، که طعمی جز خفقان برای حالِ زارم ندارند.

***
#ناقوس_زمان
#حسینعلی
#انجمن_تک_رمان
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش:

حسینعلی

کتابخوان انجمن
کتابخوان انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2023-11-02
نوشته‌ها
114
لایک‌ها
344
امتیازها
63
کیف پول من
8,766
Points
200
پارت هجدهم
دَنگ، دَنگ...
آن یکی دیدنی‌های نبایدم بود و آن یکی، گفتارهای نبایدم، که دیدم و گفتم.
چقدر فراخیِ خودم را در تنگنای دیگران دیدم که نباید می‌دیدم، و چقدر زبان به تهمت و ناسزا و نَمامی باید می‌بستم، که نبستم.
***
کد:
پارت هجدهم

دَنگ، دَنگ...

آن یکی دیدنی‌های نبایدم بود و آن یکی، گفتارهای نبایدم، که دیدم و گفتم.

چقدر فراخیِ خودم را در تنگنای دیگران دیدم که نباید می‌دیدم، و چقدر زبان به تهمت و ناسزا و نَمامی باید می‌بستم، که نبستم.

***
#ناقوس_زمان
#حسینعلی
#انجمن_تک_رمان
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش:

حسینعلی

کتابخوان انجمن
کتابخوان انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2023-11-02
نوشته‌ها
114
لایک‌ها
344
امتیازها
63
کیف پول من
8,766
Points
200
پارت نوزده‌ام
و می‌دیدم، هرآنچه نباید می‌کردم و کردم، و هرآنچه باید می‌کردم و نکردم.
تمامیِ نقاط صفحه‌ی سپیدِ زمانم، از بدمَستی و لاقیدی عقربه‌هایم، سیاه و کبود شده بود.
***
کد:
پارت نوزده‌ام

و می‌دیدم، هرآنچه نباید می‌کردم و کردم، و هرآنچه باید می‌کردم و نکردم.

تمامیِ نقاط صفحه‌ی سپیدِ زمانم، از بدمَستی و لاقیدی عقربه‌هایم، سیاه و کبود شده بود.

***
#ناقوس_زمان
#حسینعلی
#انجمن_تک_رمان
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش:
بالا