پارت سیام
آری؛ او خودش است.
هماو که سرخیِ تنش، بهواسطهی خونِ دلخوردنهای از برای مَنَش بود.
هماو که از ناسپاسیهایم زخم خورد و همان که چشمِ سرخش، همیشه گریانم بود!
پرتوءِ نوری از عشق، بنام "مادر" که مِهرش، نافعِ دنیا، و شافعِ عُقبایم شد.
(پاینده باد مادر، که با وجودِ این همه بیمِهری از ما، مِهرش تا قیامت، حامی و شافعِ ماست).
پایان.
#ناقوس_زمان
#حسینعلی
#انجمن_تک_رمان
آری؛ او خودش است.
هماو که سرخیِ تنش، بهواسطهی خونِ دلخوردنهای از برای مَنَش بود.
هماو که از ناسپاسیهایم زخم خورد و همان که چشمِ سرخش، همیشه گریانم بود!
پرتوءِ نوری از عشق، بنام "مادر" که مِهرش، نافعِ دنیا، و شافعِ عُقبایم شد.
(پاینده باد مادر، که با وجودِ این همه بیمِهری از ما، مِهرش تا قیامت، حامی و شافعِ ماست).
پایان.
کد:
پارت سیام
آری؛ او خودش است.
هماو که سرخیِ تنش، بهواسطهی خونِ دلخورونهای از برای مَنَش بود.
هماو که از ناسپاسیهایم زخم خورد و همان که چشمِ سرخش، همیشه گریانم بود!
پرتوءِ نوری از عشق، بنام "مادر" که مِهرش، نافعِ دنیا، و شافعِ عُقبایم شد.
(پاینده باد مادر، که با وجودِ این همه بیمِهری از ما، مِهرش تا قیامت، حامی و شافعِ ماست).
پایان.
#حسینعلی
#انجمن_تک_رمان
آخرین ویرایش: