خوش آمدید!

با عضویت در انجمن تک رمان از مزایای(چاپ کتاب،منتشر کردن رمان و...به صورت رایگان، خدمات ویراستاری، نقد و...)بهرمند شوید. با ما بهترین‌ها را تجربه کنید.☆

همین حالا عضویتت رو قطعی کن!

دست‌ نوشته‌های اشک | علی برادر خدام خسروشاهی دلنویس انجمن تک رمان

ساعت تک رمان

علی خسروشاهی

مدرس زبان انگلیسی + مدیر بازنشسته ادبیات
نویسنده انجمن
دلنویس انجمن
مقام‌دار بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
2022-09-07
نوشته‌ها
1,022
کیف پول من
82,362
Points
1,395

علی خسروشاهی

مدرس زبان انگلیسی + مدیر بازنشسته ادبیات
نویسنده انجمن
دلنویس انجمن
مقام‌دار بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
2022-09-07
نوشته‌ها
1,022
کیف پول من
82,362
Points
1,395
در خیابان ها قدم میزنم
در این خیابان ها من تنهام
صدای دعوا ها ، صدای داد ها ، صدای ماشین ها در این خیابان ها به گوش می‌رسد
موسیقی گوش میکنم تا آرامش پیدا کنم
صدایی جز صدای موسیقی را نمیخواهم بشنوم

#علی_برادر_خدام_خسروشاهی
#دست_نوشته_های_اشک
#انجمن_تک_رمان
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

علی خسروشاهی

مدرس زبان انگلیسی + مدیر بازنشسته ادبیات
نویسنده انجمن
دلنویس انجمن
مقام‌دار بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
2022-09-07
نوشته‌ها
1,022
کیف پول من
82,362
Points
1,395

علی خسروشاهی

مدرس زبان انگلیسی + مدیر بازنشسته ادبیات
نویسنده انجمن
دلنویس انجمن
مقام‌دار بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
2022-09-07
نوشته‌ها
1,022
کیف پول من
82,362
Points
1,395
دگر صبر ایوب هم به درد ما نمیخورد
این روز ها درد‌های ما را کسی نمیفهمد
این روزها همه چیز را با چشممان میبینیم … .
نمیدانیم که از کجا شروع کنیم … .
با دلهایمان شروع کنیم … .
یا با زبانمان …
یا با قلبهایمان …
من با قلمم شروع کردم … .
قلمم که به سختی مینویسد … .
قلمم که سخت مینوازد … .
قلمم که ج*ن*س جوهرش از اشک هاست

#علی_برادر_خدام_خسروشاهی
#دست_نوشته_های_اشک
#انجمن_تک_رمان
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

علی خسروشاهی

مدرس زبان انگلیسی + مدیر بازنشسته ادبیات
نویسنده انجمن
دلنویس انجمن
مقام‌دار بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
2022-09-07
نوشته‌ها
1,022
کیف پول من
82,362
Points
1,395
دلم گرفته است امروز
آسمان ابری است امروز
گریه می کنم، اما هیچکس نمی شنود.
در تنهایی با خودم حرف می زنم،
اما جوابی نمی آید.
تمام این دلتنگی و غم،
ناشی از دوری یک عزیز است.
به دلیل فاصله ها، هیچکس نمی تواند به من کمک کند.
زمانی که تنهایی به من حمله می کند،
دلم به یاد او می افتد.
چه کنم؟ چگونه این درد را بکاهم؟
هیچکس نمی تواند درک کند که چقدر دلم درد دارد.
اما با این همه، من به امید روزی زندگی می کنم که او را دوباره ببینم و دوستش داشته باشم.
تنها فکر به این که شاید همیشه تنها باشم،
مرا از دردم فراتر می راند.

#علی_برادر_خدام_خسروشاهی
#دست_نوشته_های_اشک
#انجمن_تک_رمان
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

علی خسروشاهی

مدرس زبان انگلیسی + مدیر بازنشسته ادبیات
نویسنده انجمن
دلنویس انجمن
مقام‌دار بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
2022-09-07
نوشته‌ها
1,022
کیف پول من
82,362
Points
1,395
امروز دلم بسیار غمگین است، غمی که هیچ کلمه ای نمی تواند آن را توصیف کند. درونم پر از درد و غم است و احساس می کنم که هیچ چیز نمی تواند آن را تسکین دهد.
شاید زندگی یک بازی باشد، اما بازی برای من همیشه سخت و پرشور بوده است. به نظر می رسد که هر کاری که انجام می دهم، به موفقیت نمی انجامد. همه چیز به نظر بی معنی و بی ارزش است و دلم همیشه پر از تنهایی است.
گاهی اوقات فکر می کنم که چرا زندگی به این شکل است؟ چرا هیچ کس مرا نمی فهمد؟ چرا هیچ کس نمی تواند درک کند که درونم چقدر زخمی است؟

اما به هر حال، باید پذیرفت که زندگی همیشه به این شکل نیست. شاید امروز بسیار سخت باشد، اما فردا با شروع یک روز جدید، چیزهای بهتری نیز رخ خواهد داد. باید به خودمان قول دهیم که هرگز امید را از دست نخواهیم داد و به دنبال راه حل های جدید بگردیم.
تا زمانی که هنوز دمی از زندگی باقی است، باید تلاش کنیم که هر روزمان را با شادی و امید شروع کنیم.

#علی_برادر_خدام_خسروشاهی
#دست_نوشته_های_اشک
#انجمن_تک_رمان
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

علی خسروشاهی

مدرس زبان انگلیسی + مدیر بازنشسته ادبیات
نویسنده انجمن
دلنویس انجمن
مقام‌دار بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
2022-09-07
نوشته‌ها
1,022
کیف پول من
82,362
Points
1,395
امروز دلم پر از درد است، چندین روز است که نمی‌توانم از این غم و اندوه درونیم رهایی پیدا کنم. هیچ کاری به ذهنم نمی‌رسد که بتواند این درد را تسکین دهد و دلم را به آرامش برساند.
احساس می‌کنم که همه چیز رنگ خود را از دست داده است. روزها به سختی می‌گذرند و شب‌ها همیشه خیلی طولانی است. هیچ کس نمی‌فهمد که دلم چه حالی دارد و چقدر آسیب دیده است.
همیشه دلم به دوستی و عشق ایمان داشته، اما الان این ایمان از دست رفته است. حتی نمی‌دانم چگونه باید از این شرایط بیرون بیایم. همه چیز به نظر سخت و ناامیدکننده است و دلم از این وضعیت خسته شده است.
امیدوارم یک روزی این درد به پایان برسد و دوباره بتوانم به زندگی با امید نگاه کنم. اما در حال حاضر، باید برای زندگی و مقابله با این درد تلاش کنم، هر چند که به نظر نمی‌رسد که قوت کافی برای این کار داشته باشم

#علی_برادر_خدام_خسروشاهی
#دست_نوشته_های_اشک
#انجمن_تک_رمان
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

علی خسروشاهی

مدرس زبان انگلیسی + مدیر بازنشسته ادبیات
نویسنده انجمن
دلنویس انجمن
مقام‌دار بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
2022-09-07
نوشته‌ها
1,022
کیف پول من
82,362
Points
1,395
در این سکوت تاریک و تنهایی، قلب من درد می‌کشد و روحم پر از غم است. هیچ کس نمی‌تواند درک کند که چگونه احساس می‌کنم، هیچ کس نمی‌تواند به من کمک کند تا از این درد و غم فرار کنم.

هر روز، به تنهایی در این خانه سرد، بیدار می‌شوم. هیچ کس نیست که به من لبخند بزند، هیچ کس نیست که به من بگوید که همه چیز بهتر خواهد شد. هیچ کس نیست که به من بگوید که می‌توانم از این غم فرار کنم.

گاهی اوقات، دلم می‌خواهد که از این همه درد و غم فرار کنم، اما نمی‌دانم چگونه این کار را بکنم. زندگی برای من یک بار دیگر بی‌معنی شده است و هیچ چیز نمی‌تواند این حس تلخ را از من بگیرد.

در این سکوت تاریک، دلم به دنبال کسی است که بتواند من را از این درد و غم نجات دهد، اما هیچ کس نیست که به اینجا بیاید و به من کمک کند. به نظر می‌رسد که همه چیز برای من به پایان رسیده است و من به تنهایی در این سرزمین غم و درد گرفتار شده‌ام

#علی_برادر_خدام_خسروشاهی
#دست_نوشته_های_اشک
#انجمن_تک_رمان
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

علی خسروشاهی

مدرس زبان انگلیسی + مدیر بازنشسته ادبیات
نویسنده انجمن
دلنویس انجمن
مقام‌دار بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
2022-09-07
نوشته‌ها
1,022
کیف پول من
82,362
Points
1,395
امروز باران برای من یادآوری کرد که چقدر اشک‌هایم نازک و شفاف هستند، مثل قطرات این باران که با هر بار سقوط، بر روی پنجره‌ام ثبت می‌شوند.
هر بار که باران می‌بارد، اشک‌هایم نیز شروع به جاری شدن می‌کنند. شاید این باران باعث شده که درد و رنجهایی که درونم هست را بیشتر احساس کنم.
باران یادآور دورانی می‌شود که همه چیز برایم آسان بود، زمانی که خوشبختی و شادی به هر گوشه‌ای از زندگی‌ام پراکنده بود. اما اکنون همه چیز به نظر سخت و دشوار می‌آید.
باران و اشک‌هایم همراه هم به یادآوری دورانی می‌شوند که کسی در کنارم نبود و تنها بودم. آن زمان‌ها هم همچون اکنون درد و رنجی برای من به همراه داشتند.
شاید این باران باعث شود که اشک‌هایم بیشتر جاری شوند، اما در دلم هیچ چیز تغییر نکرده است. درد همچنان با من است و احساس تنهایی همچنان درونم را فراگرفته است.
باران و اشک‌هایم همزمان جاری می‌شوند، و من امیدوارم که با این همه درد و رنج، یک روزی خورشید بازگردد و دوباره شادی و خوشبختی به زندگی‌ام بازگردد

#علی_برادر_خدام_خسروشاهی
#دست_نوشته_های_اشک
#انجمن_تک_رمان
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

علی خسروشاهی

مدرس زبان انگلیسی + مدیر بازنشسته ادبیات
نویسنده انجمن
دلنویس انجمن
مقام‌دار بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
2022-09-07
نوشته‌ها
1,022
کیف پول من
82,362
Points
1,395
اشک‌هایم روی کاغذ می‌ریزد و قلمم را به لرزه درمی‌آورد. دست‌هایم لرزان و تنها، در آ*غ*و*ش درد و رنج خود می‌نشینم و نوشتن را آغاز می‌کنم.
قلمم با هر حرکت، قطرات اشک من را در زمینه سفید کاغذ می‌ریزد. قطره‌هایی که هر یک دارای درد و اندوهی جدید هستند.
با هر کلمه، دردم بیشتر می‌شود و تنها اشک‌هایم مرا تسکین می‌دهند. اما اشک‌هایم نمی‌توانند درد و رنجم را از بین ببرند، فقط می‌توانند به دلیل آغاز شدن یک فرآیند شفابخشی، مرا به دنبال خود بکشانند.
همیشه وقتی کاغذ و قلم را در دست می‌گیرم، احساس تنهایی بیشتری می‌کنم. کاغذ و قلم هیچ‌گاه نمی‌توانند جای کسی را که از دست رفته است، پر کنند. ...

#علی_برادر_خدام_خسروشاهی
#دست_نوشته_های_اشک
#انجمن_تک_رمان
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
بالا