سلام وقتتون بخیرسلام دوستان عزیز نقد بعدی دلنوشته .Mahdieh عزیز هست با موضوع زندگی
بسمه تعالی*
موضوع دلنوشته: زندگی
نام نویسنده: مهدیه مومنی
~~~
همیشه در گوش همه ی ما خوانده اند، زندگی را هرجور بگیری همان جور می گذرد!
گفته اند باید تحمل کنی و دم نزنی چون اگر بخواهی با زندگی سرشاخ شوی یا وارد گود دعوا، بدون شک آنکس که در همان وهله اول مغلوب می شود تویی و بس!
نمیدانم اینکه می گویند زندگی را آسان بگیر تا همان گونه بگذرد یعنی چه؟!
آخر مگر آدمیزاد دلش می خواهد زندگی اش سخت بگذرد که آن را سخت بگیرد؟!
مسلما هیچ آدمی سرش برای دردسر کشیدن درد نمیکند!
سرنوشت خود تصمیم می گیرد که ما را چگونه به بازی ها و چالش های خود بکشاند انگار که از بازی کردن با ما خوشش می آید!
زندگی با آدمیزاد یک رقابتی را از همان بدو ورودش به جهان خاکی آغاز کرده که سعی می کند به هر نحوی شده، برنده ی این رقابت خودش باشد، می خواهد به آدمیزاد بفهماند کسی نمی تواند در مقابل او قد علم کند یا احساس زرنگی داشته باشد چون همیشه او پیروز میدان است!
زندگی همیشه پستی و بلندی داشته است اما میتوانم به جرات بگویم که مشکلاتش همیشه بیشتر از راحتی هایش بوده و مجبوری هر روز در پستی هایش به نفس نفس بیفتی تا بعد از چندی شاید دلش به رحم بیاید و تو را به بلندی های خود برساند که آن هم لحظه ایست و باز درگیر همان سختی هایی!
من از تجربیات خود آموخته ام که همیشه زندگی بر آدمیزاد تسلط داشته و نگذاشته طولانی مدت، یک آب خوش از گلویمان پایین برود!
ای کاش زندگی به ما هم اجازه می داد کمی راحت باشیم، کمی بی دغدغه، کمی بی غم، کمی بی درد و ناراحتی و سختی!
ای کاش...!
لطفا نقدتون رو در یک پیام بفرستید
تا شنبه زمان دارید
نوشته خانم مومنی حرف حق بود دلنوشته بدی نبود .. ولی بیشتر شبیه یادداشت بود خیلی اضافات داشت که البته چون خودم مختصر نویس هستم میگم .. میشد کل این متن را در دو جمله تیز و برنده و پر از گلایه و احساسات نوشت .. ولی اگر یک مفهوم و نتیجه ای را میرساند بهتر میشد..
موفق باشند و مطمئنا در آینده نوشتههای بهتری خواهند نوشت