• رمان ققنوس آتش به قلم مونا ژانر تخیلی، مافیایی/جنایی، اجتماعی، عاشقانه کلیک کنید
  • رمان ترسناک.فانتزی.عاشقانه‌ مَسخِ لَطیف به قلم کوثر حمیدزاده کلیک کنید

دلنوشته دلنوشته بغض بی پناه | ملیکا میکائیلی کاربر انجمن تک رمان

  • نویسنده موضوع melika84
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 25
  • بازدیدها 569
  • Tagged users هیچ

ساعت تک رمان

melika84

کاربر تک رمان
کاربر تک رمان
تاریخ ثبت‌نام
2023-01-15
نوشته‌ها
30
لایک‌ها
216
امتیازها
28
کیف پول من
1,042
Points
35
نام دلنوشته : بغض بی پناه

نویسنده : ملیکامیکائیلی

ژانر : تراژدی


مقدمه :

کاش نامردی نکنید ...
باعث و بانی اشک ها و زجه های شبانه ام و به پاس تمام شب هایی که خودم را به تنهایی در آ*غ*و*ش گرفتم و تا صبح مشغول آرام کردن درد زانوان زخمی و خونین قلبم شدم.
"چند صباحی بنشینید به پای درد و دل این تن خسته و رنجورم"
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

آخرین ویرایش:
امضا : melika84

melika84

کاربر تک رمان
کاربر تک رمان
تاریخ ثبت‌نام
2023-01-15
نوشته‌ها
30
لایک‌ها
216
امتیازها
28
کیف پول من
1,042
Points
35
...

و چقدر دردناک که کودکی نکرده بزرگ شده ایم، جوانی نکرده پیر می‌شویم و روزی خواهد رسید که خاک‌ تن بی جانمان را درآغوش می‌کشد؛ آنگاه دگر هیچکدام از ناملایماتی‌ های زندگی آزارمان‌ نمی‌دهد‌.

دگر خبری از فریاد های بی صدایمان نیست.

دگر از بغض های زهرآگین و خفه شده در گلویمان خبری نیست.

دگر کسی قلبمان را نمی شکند.

دگر کسی غرور و احساساتمان را لگد مال نمی کند.

می‌دانم و میدانی آن روز چه کسانی بر بالای سرت ناله و شیون به راه می اندازند:)

همان هایی که به ناحق قضاوت کردند، تاختند بر روی تکه های شکسته دلت و تو فقط سکوت کردی.

آن روز! بی شک روز زیبایی خواهد بود:)


به قلم : ملیکامیکائیلی
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
امضا : melika84

melika84

کاربر تک رمان
کاربر تک رمان
تاریخ ثبت‌نام
2023-01-15
نوشته‌ها
30
لایک‌ها
216
امتیازها
28
کیف پول من
1,042
Points
35
"هیس" ...

می‌شنوی! صدای شب را می‌شنوی؟!

آری صدایی ندارد:) قلب ها نیز زمانی که می‌شکنند صدایی ندارند، روزگار غربیست به گونه ایی که:

قلب بدون استخوان می‌شکند ...

چاقو دسته خودش را می‌برد ...

سر بیگناه بالای دار می‌رود ...

آب سربالا می‌رود ...

آه از دست این روزگار، چه کرده ایم که این‌گونه بر جسم بی جانمان می‌تازی! به خدا قسم که خسته ایم.

از این همه درد ...

از این همه بغض ...

از این همه ای کاش ها و نرسیدن ها :)‌


به قلم : ملیکامیکائیلی
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
امضا : melika84

melika84

کاربر تک رمان
کاربر تک رمان
تاریخ ثبت‌نام
2023-01-15
نوشته‌ها
30
لایک‌ها
216
امتیازها
28
کیف پول من
1,042
Points
35
خوبم...

گاهی اوقات پشت این چهارتا کلمه یک دنیا حرف و فریاد های خفته نهفته است ...

مراقب اطرافیان خنده رویتان باشید آنان همان کسانی هستند که با صدا می‌خندند و بی صدا اشک می‌ریزند و با لبخند می‌گویند :

خوبم ...

به قلم : ملیکامیکائیلی
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
امضا : melika84

melika84

کاربر تک رمان
کاربر تک رمان
تاریخ ثبت‌نام
2023-01-15
نوشته‌ها
30
لایک‌ها
216
امتیازها
28
کیف پول من
1,042
Points
35
گاهی درد ها خوب یاد آور می‌شوند ...
که چند صباحی قبل! چه بر تو گذشت.

یک سوال از تو دارم...
من تاوان پس خواهم داد" با زجر رو درد تنها به دلیل انتخواب تو"

آیا تو نیز تاوان می‌دهی!

تاوان قلب شکسته ام را؟

تاوان غرور له شده ام را؟

تاوان بغض ها و گریه های‌ شبانه ام را؟

تاوان این جوانیی‌ که نفس به نفسش به دود های یک س*ی*گ*ا*ر گره خورده!

تاوان ل*ب های لرزانی که بغض آلود و با چشمانی تر شده! ب*و*س*ه بر تن سفیدش میزدند و کام های عمیق می‌گرفتند ...

آیا تاوان میدهی؟

به قلم : ملیکامیکائیلی
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
امضا : melika84

melika84

کاربر تک رمان
کاربر تک رمان
تاریخ ثبت‌نام
2023-01-15
نوشته‌ها
30
لایک‌ها
216
امتیازها
28
کیف پول من
1,042
Points
35
آدم دنیای تنهایی ام!

بد کردی با منی که به جز تو کسی را نداشتم.
بد کردی با قلبی که به تو اعتماد کرده بود.
بد کردی با ل*ب های خندانم که تنها در کنار تو دیده می‌شد.
بد کردی با امانتی من...
بد کردی با اعتماد من...

"شکستیش بد هم شکستیش"

به قلم : ملیکامیکائیلی
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
امضا : melika84

melika84

کاربر تک رمان
کاربر تک رمان
تاریخ ثبت‌نام
2023-01-15
نوشته‌ها
30
لایک‌ها
216
امتیازها
28
کیف پول من
1,042
Points
35
تا دیر نشده دست بجنبانید ...
... کسانی که قلبی شکستید.
... کسانی که قضاوت کردید.
... کسانی که تهمت و افترا زدید.
... وکسانی که بغض را میهمان گلویش‌ کردید.

دست بجنبانید تا دیر نشده ...
گاهی زود دیر می‌شود...
زودتر از آنکه فکرش را هم بکنید :)

به قلم : ملیکامیکائیلی
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
امضا : melika84

melika84

کاربر تک رمان
کاربر تک رمان
تاریخ ثبت‌نام
2023-01-15
نوشته‌ها
30
لایک‌ها
216
امتیازها
28
کیف پول من
1,042
Points
35
دوست دارم در گوشه ایی از گوشه ایی ترین گوشه
اتاقم بنشینم و زانوانم را درآ*غ*و*ش بگیرم و
در حالی که در افکارم غوطه ور می‌شوم
با فراق بالی و دل سیر اشک بریزم :)

به قلم : ملیکامیکائیلی
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
امضا : melika84

melika84

کاربر تک رمان
کاربر تک رمان
تاریخ ثبت‌نام
2023-01-15
نوشته‌ها
30
لایک‌ها
216
امتیازها
28
کیف پول من
1,042
Points
35
*متن غمگین*

قدم های آروم بدون کوچک ترین عجله ایی،
گلویی پر از بغض بدون کوچیک ترین قطره اشکی، قلبی شکسته بدون کوچک ترین صدایی ...

صدای ترمز وحشتناک ماشین ...
صدای برخورد تن بی جانم با بدنه آهنین ماشین و افتادنم روی زمین ...
تیره و تار شدن چشم های پر از اشکم ...
و تاریکی مطلق .

اینبار که چشم باز می‌کنم! محیط آشنای بیمارستان رو می‌بینم ‌...
صدای همهمه بیمار ها...
صدای زنونه ایی که دکتر رو پیج می‌کنه...
صدای قدم های بلند و گریه های‌ مادرم ...
و در آخر برانکاردی‌ رو می‌بینم که شخصی درست شبیه من غرق در خون به آرومی روش درازکشیده ...

"لبخند تلخی روی ل*ب هام نقش می‌بنده"

بیقراری تک تک اعضای خوانواده ام رو کنار در اتاق عمل می‌بینم و لبخند میزنم ...
نگرانی پدرم رو می‌بینم و لبخند می‌زنم
گریه های مادرم که کم کم اوج می‌گیره رو می‌بینم و لبخند می‌زنم ...

اما‌ تنها بی‌قراری تو باعث شکستن سد اشک هام میشه "آرامشم" ...

دلبر مغرور من بی قراری نکن و به یاد بیار حرف های آخرمون رو به یاد بیار دل کندن های آخرمون‌ رو به یاد بیار دوست دارم های نهفته در حرف های آخرم رو"قلبم شکست دلبرکم‌ بد هم شکست"

... دکتر که میگه متاسفم غم اخرتون باشه!
می‌بینم که روی زانوهات افتادی ...
می‌بینم که داری اشک می‌ریزی ...
می‌بینم که دستت رو روی قلبت گذاشتی ...
می‌بینم که بغض آلود فریاد میزنی ...

ولی من دیگه نمیتونم صدات بزنم، دیگه نمیتونم اذیتت کنم، دیگه نمیتونم لمست کنم.

آرامشم! حسرت گرمای آ*غ*و*ش*ت‌ میمونه روی دلم...
حسرت تکرار شدن تک تک لحظات قشنگمون میمونه روی دلم ...
بد کردی با دلم دلبرکم بد کردی...

این تو و این هم زندگی ... نخواستم عزیزکم‌ نخواستم آرامشم...

به قلم : ملیکامیکائیلی
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
امضا : melika84

melika84

کاربر تک رمان
کاربر تک رمان
تاریخ ثبت‌نام
2023-01-15
نوشته‌ها
30
لایک‌ها
216
امتیازها
28
کیف پول من
1,042
Points
35
چه بی پناه اند کسانی که تا صبح بیدار می‌مانند
و آنقدر فکر می‌کنند تا که از شدت خستگی به خواب می روند ...
چه بی پناه اند کسانی که تنها خودشان هستند و خودشان هستند و خودشان ...

بی پناه اشک می‌ریزند
بی پناه فریاد می‌زنند
و بی پناه می‌خندند بر غم هایشان ...

حال بگویید بی پناهان بی پناه چاره ایی جز در آ*غ*و*ش گرفتن مرگ دارید؟!

به قلم : ملیکامیکائیلی
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
امضا : melika84
بالا