خب نظر من اینکه
بعضی رمانها در اصل این روایت ها توش توصیف شده اما از بس کپی برداری شده خشک و تر باهم سوخته.
ادم گاهی که دست به قلم بزنه کلی ایدهای فراوون سراغ کلش میاد اما نمیدونم یه سری ادا شورش رو توی رمانها در اوردن
مثلا شخصیتهای ثروتمند
توضیع راجبه لباس و مکانها
شمال رفتنا خوب ما جاهای بهتری برای زندگی داریم.
و در اخر رمانها همچی خوب و خوش تموم میشه و اجبار در ازدواج البته این چه خودش یه شاخه قابله توصیفه!
و در کل استفاده از ذهنیات و فکر کردن به ایده میتونه موفقیتهایی رو به همراه خودش بیاره
یا در زمان دیگه بگیم در مکان دیگه و در حس و حال متفاوت ترررر
همیشه عشق بین جنش مخالف نیست ادم اگه سر یه ایده ای رو بگیره تهش میتونه یه چیز فوق العاده جذاب باشه:)
یکم ساده تر و واقعیت تر نگاه کنیم
همه ی ادمها زیبا نیستند
پولدار نیستند
مغرور یا لجباز نیستند.
کمی واقعیت ببینیم.
انجمن رمان نویسی
دانلود رمان