فلسفه
نیمتنهٔ هراکلیتوس با نامِ «فیلسوف گریان» اثر یوهان کریستوف لودویگ لاک، ۱۷۵۷ م.
لوگوسویرایش
لوگوس در یونانِ باستان به معناهای مختلفی به کار میرفته که از آن جمله میتوان به گزینش، سخن گفتن و شمارش اشاره کرد.[۸۱] کنستانتین بودوریس معتقد است که بایستی میان چهار معنای لوگوس تفاوت قایل شویم:
گفتارلوگوسِ مشترک و عام روح (به عنوان نوعی ساختار و کیفیت روح)امر مشترک و عام جامعه انسانی، یعنی دولت و کشورلوگوس مشترک و عام همه چیزها[۸۲]
در نگاهِ نخست چنین بهنظر میرسد که لوگوس در جملاتی که از هراکلیتوس بازماندهاست، معنایِ «میگوید» میدهد، و مفهومِ کلیِ آن این است که: «هراکلیتوس میگوید:...» اما داریوش درویشی معتقد است از آنجایی که کلمهٔ لوگوس در پارههای زیادی بهکار برده شده، این عقیده در موردِ لوگوس موردِ قبول نیست.[۸۳] گاتری نیز بر آن است که وجودِ لوگوس مستقل از اظهاراتِ هراکلیتوس است؛[۸۴] و همچنین اعتقاد دارد حتی زمانی که هراکلیتوس واژهٔ لوگوس را در مفهومِ خاصِ فلسفهٔ خود بهکار میگیرد، آن را از کاربردهای متعارفش متمایز نمیکند.[۸۵]
البته به اعتقادِ درویشی هراکلیتوس کلمهٔ لوگوس را از معنایی که یونانیان باستان منظور میکردهاند، در معنایی ژرفتر و البته بهصورتِ رمزی-تمثیلی بهکار بردهاست. وی اظهار میکند که با بررسیِ بیشترِ قطعاتِ بازمانده از هراکلیتوس، نمادهایی بهدست میآیند که بهوضوح به لوگوس اشاره دارند.[۸۶] بهطورِ مثال او از این پارهها یاد میکند:
«دانایی، یک چیز است: شناختنِ خردی که بهوسیلهٔ آن، همهچیز بر همهچیز فرمان میراند.»[۸۷]
«از همهٔ کسانی که سخنانشان را شنیدهام، هیچکس نبود که دریافته باشد حکمت از همهچیز جداست.»[۸۸]
درویشی سپس توضیح میدهد که با توجه به اینکه از نظر هراکلیتوس، تنها چیزِ ثابت و ایستا در جهان، زمانی که تمامیِ چیزها در حال دگرگونیاند، لوگوس است، میتوان نتیجه گرفت که مرادِ هراکلیتوس از لوگوس، قانون است. وی همچنین اضافه میکند که باید توجه داشت، قانونی که هراکلیتوس مد نظر دارد، قانونی نیست که وضع شود، بلکه قانونی است که یافته میشود.[۸۹]
از دیدگاهِ گاتری لوگوس امری است که برای همگان مشترک است، و با اندیشه و تفکر انسانی در ر*اب*طه میباشد.[۹۰] وی آن را «قانونی که جهان را نظم میدهد، و قانونی که اذهان انسانی میتواند آن را درک کند» معرفی میکند.[۹۱] نتیجهای که گاتری، با توجه به پارههای بازمانده از هراکلیتوس، در بارهٔ لوگوس میگیرد این است که لوگوس یک امر واحد و حقیقتی پاینده است که هم الهی است، و هم عقلی؛ این امر واحد ما را احاطه کرده، و مسبب نظم کیهانی است. به اعتقاد گاتری بلاهتِ انسانها از طریقِ عناصرِ درونشان میتواند لوگوس را تغییر دهد. چراکه لوگوس، آتش، گرم و خشک است، و رطوبت و سردیِ درونِ ما لوگوس را فاسد میکند.[۹۲]
جفری کرک نیز در بارهٔ لوگوس میگوید:
«طریق سازمانیافتهای که همهٔ اشیا بدان طریق کار میکنند؛ طرح، قاعده، حتی قانون، خلاصههای ممکناند. اعتقادِ من این است که اگر عبارتِ مایهٔ زحمتِ «فرمولهای اشیا» را ترجمهٔ لوگوس بدانیم با ابهامِ کمتری مواجه خواهیم شد.»[۹۳]
گاتری همچنین معتقد است با آنکه از دیدگاهِ هراکلیتوس، لوگوس امری همگانی است، اما هراکلیتوس به شکل متناقضی بیان میکند که تنها شخصی است توانستهاست لوگوسِ همگانی را کسب کند، و تقصیرِ واماندن از لوگوس، تنها و تنها متوجه اشخاص است، بدان جهت که گمان میکنند همهٔ آنچه میبینند، حقیقت است.[۹۴]
دو پارهٔ بازمانده از هراکلیتوس میگوید:
«خران، کاه را به زر ترجیح میدهند.»[۹۵]
«طلاجویان، زمین را بسیار میکاوند و اندک مییابند.»[۹۶]
درویشی از این گفتهها برداشتی تمثیلگونه دارد، به این شکل که: خران، را اشاره به کسانی میداند که یافتههای عمومی را به دریافتهای فلسفی رجحان میدهند و طلاجویان را اشاره به فیلسوفانی میداند که به دنبالِ یافتنِ لوگوس هستند، اما موفق به یافتنِ آن، به آن شکلی که هراکلیتوس دریافتهاست، نمیشوند.[۹۷]
محققانی همچون شرفالدین خراسانی، آن قانون یا لوگوسی که هراکلیتوس میگوید را «تناقض و تضاد در هستی» میدانند. اما بر اساسِ دیدگاههای هراکلیتوس، تناقض و تضاد، باوجودِ اینکه یکی از مصداقهای قانون بهشمار میرود، ولی یگانه ویژگیِ آن قانونِ حاکم بر جهان نیست.[۹۸] گاتری دربارهٔ لوگوس معتقد است که لوگوس نه تنها قانونِ همهٔ «شدنها» در جهان است، بلکه قانونِ ستیزه و تنشِ همزمانِ اضداد نیز هست.[۹۹]
داریوش درویشی با توجه به قطعاتی که از هراکلیتوس برجا مانده، ویژگیهایِ لوگوس را چنین بیان میکند: «یک: لوگوس «هست»، در حالی که همهچیز «میشود». دو: یافتنی است؛ و میتوان با آن همآوازی کرد. سه: همگانی است. چهار: همهچیز بر اساسِ لوگوس پدید میآید. پنج: لوگوس همان کلامِ هراکلیتوس نیست، بلکه مستقل از کلامِ وی است. شش: یکی از مفادِ آن این است که همهچیز یکی است.»[۱۰۰]
نیمتنهٔ هراکلیتوس با نامِ «فیلسوف گریان» اثر یوهان کریستوف لودویگ لاک، ۱۷۵۷ م.
لوگوسویرایش
لوگوس در یونانِ باستان به معناهای مختلفی به کار میرفته که از آن جمله میتوان به گزینش، سخن گفتن و شمارش اشاره کرد.[۸۱] کنستانتین بودوریس معتقد است که بایستی میان چهار معنای لوگوس تفاوت قایل شویم:
گفتارلوگوسِ مشترک و عام روح (به عنوان نوعی ساختار و کیفیت روح)امر مشترک و عام جامعه انسانی، یعنی دولت و کشورلوگوس مشترک و عام همه چیزها[۸۲]
در نگاهِ نخست چنین بهنظر میرسد که لوگوس در جملاتی که از هراکلیتوس بازماندهاست، معنایِ «میگوید» میدهد، و مفهومِ کلیِ آن این است که: «هراکلیتوس میگوید:...» اما داریوش درویشی معتقد است از آنجایی که کلمهٔ لوگوس در پارههای زیادی بهکار برده شده، این عقیده در موردِ لوگوس موردِ قبول نیست.[۸۳] گاتری نیز بر آن است که وجودِ لوگوس مستقل از اظهاراتِ هراکلیتوس است؛[۸۴] و همچنین اعتقاد دارد حتی زمانی که هراکلیتوس واژهٔ لوگوس را در مفهومِ خاصِ فلسفهٔ خود بهکار میگیرد، آن را از کاربردهای متعارفش متمایز نمیکند.[۸۵]
البته به اعتقادِ درویشی هراکلیتوس کلمهٔ لوگوس را از معنایی که یونانیان باستان منظور میکردهاند، در معنایی ژرفتر و البته بهصورتِ رمزی-تمثیلی بهکار بردهاست. وی اظهار میکند که با بررسیِ بیشترِ قطعاتِ بازمانده از هراکلیتوس، نمادهایی بهدست میآیند که بهوضوح به لوگوس اشاره دارند.[۸۶] بهطورِ مثال او از این پارهها یاد میکند:
«دانایی، یک چیز است: شناختنِ خردی که بهوسیلهٔ آن، همهچیز بر همهچیز فرمان میراند.»[۸۷]
«از همهٔ کسانی که سخنانشان را شنیدهام، هیچکس نبود که دریافته باشد حکمت از همهچیز جداست.»[۸۸]
درویشی سپس توضیح میدهد که با توجه به اینکه از نظر هراکلیتوس، تنها چیزِ ثابت و ایستا در جهان، زمانی که تمامیِ چیزها در حال دگرگونیاند، لوگوس است، میتوان نتیجه گرفت که مرادِ هراکلیتوس از لوگوس، قانون است. وی همچنین اضافه میکند که باید توجه داشت، قانونی که هراکلیتوس مد نظر دارد، قانونی نیست که وضع شود، بلکه قانونی است که یافته میشود.[۸۹]
از دیدگاهِ گاتری لوگوس امری است که برای همگان مشترک است، و با اندیشه و تفکر انسانی در ر*اب*طه میباشد.[۹۰] وی آن را «قانونی که جهان را نظم میدهد، و قانونی که اذهان انسانی میتواند آن را درک کند» معرفی میکند.[۹۱] نتیجهای که گاتری، با توجه به پارههای بازمانده از هراکلیتوس، در بارهٔ لوگوس میگیرد این است که لوگوس یک امر واحد و حقیقتی پاینده است که هم الهی است، و هم عقلی؛ این امر واحد ما را احاطه کرده، و مسبب نظم کیهانی است. به اعتقاد گاتری بلاهتِ انسانها از طریقِ عناصرِ درونشان میتواند لوگوس را تغییر دهد. چراکه لوگوس، آتش، گرم و خشک است، و رطوبت و سردیِ درونِ ما لوگوس را فاسد میکند.[۹۲]
جفری کرک نیز در بارهٔ لوگوس میگوید:
«طریق سازمانیافتهای که همهٔ اشیا بدان طریق کار میکنند؛ طرح، قاعده، حتی قانون، خلاصههای ممکناند. اعتقادِ من این است که اگر عبارتِ مایهٔ زحمتِ «فرمولهای اشیا» را ترجمهٔ لوگوس بدانیم با ابهامِ کمتری مواجه خواهیم شد.»[۹۳]
گاتری همچنین معتقد است با آنکه از دیدگاهِ هراکلیتوس، لوگوس امری همگانی است، اما هراکلیتوس به شکل متناقضی بیان میکند که تنها شخصی است توانستهاست لوگوسِ همگانی را کسب کند، و تقصیرِ واماندن از لوگوس، تنها و تنها متوجه اشخاص است، بدان جهت که گمان میکنند همهٔ آنچه میبینند، حقیقت است.[۹۴]
دو پارهٔ بازمانده از هراکلیتوس میگوید:
«خران، کاه را به زر ترجیح میدهند.»[۹۵]
«طلاجویان، زمین را بسیار میکاوند و اندک مییابند.»[۹۶]
درویشی از این گفتهها برداشتی تمثیلگونه دارد، به این شکل که: خران، را اشاره به کسانی میداند که یافتههای عمومی را به دریافتهای فلسفی رجحان میدهند و طلاجویان را اشاره به فیلسوفانی میداند که به دنبالِ یافتنِ لوگوس هستند، اما موفق به یافتنِ آن، به آن شکلی که هراکلیتوس دریافتهاست، نمیشوند.[۹۷]
محققانی همچون شرفالدین خراسانی، آن قانون یا لوگوسی که هراکلیتوس میگوید را «تناقض و تضاد در هستی» میدانند. اما بر اساسِ دیدگاههای هراکلیتوس، تناقض و تضاد، باوجودِ اینکه یکی از مصداقهای قانون بهشمار میرود، ولی یگانه ویژگیِ آن قانونِ حاکم بر جهان نیست.[۹۸] گاتری دربارهٔ لوگوس معتقد است که لوگوس نه تنها قانونِ همهٔ «شدنها» در جهان است، بلکه قانونِ ستیزه و تنشِ همزمانِ اضداد نیز هست.[۹۹]
داریوش درویشی با توجه به قطعاتی که از هراکلیتوس برجا مانده، ویژگیهایِ لوگوس را چنین بیان میکند: «یک: لوگوس «هست»، در حالی که همهچیز «میشود». دو: یافتنی است؛ و میتوان با آن همآوازی کرد. سه: همگانی است. چهار: همهچیز بر اساسِ لوگوس پدید میآید. پنج: لوگوس همان کلامِ هراکلیتوس نیست، بلکه مستقل از کلامِ وی است. شش: یکی از مفادِ آن این است که همهچیز یکی است.»[۱۰۰]
انجمن رمان نویسی تک رمان
انجمن رمان نویسی تک رمان تایپ رمان شعر و دلنوشته خود را به صورت آنلاین منتشر کنید و با نويسندگان در ارتباط باشید
forums.taakroman.ir