رابرت صدای موزیک را کم کرد و تلفن ریچل را در دستانش گرفت و وارد لوکیشن شد. لوکیشن، شهر چارلستون را نشان میداد. هر دو اسلحه را بر روی صندلی قرار داد و ماشینش را پشت سر ماشین پاگنده پارک کرد. لوازمی که نیاز داشت در کیفش گذاشت و یکی از اسلحهها را در دست زمختش گرفت.
در حینی که تلفن را میان...