خوش آمدید!

با عضویت در انجمن تک رمان از مزایای(چاپ کتاب،منتشر کردن رمان و...به صورت رایگان، خدمات ویراستاری، نقد و...)بهرمند شوید. با ما بهترین‌ها را تجربه کنید.☆

همین حالا عضویتت رو قطعی کن!

ساعت تک رمان

  1. آینازفرزندماه

    درحال تایپ رمان آنتروس| آینازفرزندماه کاربر انجمن تک رمان

    مقدمه خداوند حذف می‌کند، جایگزین می‌کند، هدیه می‌دهد، چیزی را در عوض می‌گیرد!؛ اما هرگز یادش نمی‌رود جبران کند! آن‌چه در آینده برایت مقرر کرده!، بزرگ‌تر از چیزی است که از دست داده‌اید. تقدیم به مادرم و عزیزانم. #آنتروس #انجمن_تک_رمان #آیناز_فرزند_ماه
  2. Aygunu

    درحال تایپ دختری نامرئی در کلبه‌ی تاریک|فاطمه رسولی کاربر انجمن تک رمان

    پارت ۶ هنوز برای نجات پابلو دیر نشده بود. با خودم هی می‌گفتم چی‌کار کنم؟ که یک فکر به ذهنم رسید من به اندازه‌ی کمی در حد آب یک رودخانه، چشمه، آبشار رو می‌تونم هدایت کنم. ب*دن و خون انسان‌ها از آب تشکیل شده و من می‌تونم با قدرتم از طریق آب‌ها سم رو از بدنش خارج کنم. یواش‌یواش بهش نیرو وارد کردم...
  3. Aygunu

    درحال تایپ دختری نامرئی در کلبه‌ی تاریک|فاطمه رسولی کاربر انجمن تک رمان

    پارت ۵ اون مرد سیاه‌پوش از دستم گرفت و با استفاده از تلپورت اون توی جنگلی که قبلاً توش زندگی می‌‌کردم ظاهر شدیم. دستم رو ول کرد و به چشم‌هام خیره شد و گفت: - همه چیز به قدرت هرکس بستگی داره،‌ موجودات ضعیف برای مثال یکی مثل روح‌سایه، اون‌ها قدرت دیده شدن توسط انسان‌ها رو ندارن، همین‌طور قدرت آسیب...
  4. آینازفرزندماه

    درحال تایپ رمان آنتروس| آینازفرزندماه کاربر انجمن تک رمان

    اسم‌رمان: آنتروس نویسنده: آینازفرزندماه ( آینازاولادی) ژانر: عاشقانه فانتزی تراژدی ناظر: .Ana. خلاصه: این اولین بار است که فردی برای عشق شیطانی‌اش با همگان می‌جنگد! داستان عشق‌ بین او و معشوقش شهره‌ی شهر گشته! اهریمنان سدی برای آن دو ساخته‌اند! اما خداوند هم می‌داند که شیطان‌هم روزی عاشق می‌شود...
  5. Lunika✧

    معرفی کتاب 📖 قیام سرخ 👤 پیرس براون

    📖 قیام سرخ 👤 پیرس براون 🗃 #فانتزی #علمی_تخیلی #نوجوان #ادبیات_آمریکا ✍🏻 دارو یک سرخ است، عضوی از پست‌ترین نژاد در حکومتی از آینده که بر اساس رنگ افراد طبقه‌بندی شده است. همچون باقی دوستان سرخش، تمام روز را با این باور کار می‌کند که او و مردمش سطح مریخ را برای نسل‌های آینده سکونت پذیر...
  6. NADIYA

    درحال تایپ رمان مأموریت یک جانبه اثر زری نویسنده انجمن تک رمان

    با فکری که در سر دایسی جرقه زد، زاغ چشمانش درخشش گرفت. زبانش را بر روی لبان خشکیده‌اش کشید و زیر ل*ب زمزمه کرد: - امشب که داداشم از این خ*را*ب شده فرار کنه، فردا من از شر همتون خلاص میشم. از روی تخت بلند شد. چند رشته از موهای بافته شده‌اش که به هم ریخته شده بود را از جلوی ماورای دیدش کنار زد و خود...
  7. Gemma

    درحال تایپ رمان دِلیما | Gemma کاربر انجمن تک رمان

    عطر تام فوردش با رایحه‌ی چوب، روح و روان مرا تا دل جنگل برده و برگردانده است. غافل از آن‌که بفهمم چشمان سبز-آبی‌اش، خود یک جنگل بی‌نام و ناشناخته‌ست. می‌گوید: - از سرما نمی‌میری مادمازل؟ و صدایش همانند صدای گویندگان رادیو است. بدون هیچ‌گونه خش، بم، گوش‌نواز و مملو از آرامش. - دفترچه خاطراتته؟ سر...
  8. Gemma

    درحال تایپ رمان دِلیما | Gemma کاربر انجمن تک رمان

    به نام او فصل صفر: آدونیس در حیاط تیمارستان، جایی مختص به خودم را داشتم. فضایی کوچه‌مانند با دیوارهایی سفیدرنگ که با صندلی‌های اضافه و ناکارآمد، راه آن را بسته‌بودند. این فضا بخش زنان و مردان تیمارستان را جدا می‌کرد و من با زیرکی، از آن صندلی‌های پلاستیکی بالا می‌رفتم و از آن طرفش پایین...
  9. Rover

    حرفه‌ای رمان کاراکال | Rover کاربر انجمن تک رمان

    پارت صد و سی و ششم یاروش، سرش را پایین انداخت و همراه با ورق زدن نمایشی برگه‌های زیر دستش، جواب داد: - ژنرال در مورد وارث منتخب مدارکی رو ضمیمه کردن... . الکساندرا، دیگر اهمیتی به شأن و آداب خانوادگی‌اش نمی‌داد. برایش سخت بود که این‌گونه قافیه را به یک جنازه متعفن، ببازد. او خوب می‌دانست که...
  10. mahva

    درحال تایپ رمان کایان| mahva کاربر انجمن تک رمان

    #پارت_۳۷ مهری خانم آخرین بشقاب را هم می‌شوید و شیر آب را می‌بندد. دست‌هایش را با حوله‌ای خشک می‌کند و پیش بند ظرف‌شویی را باز می‌کند. رو به همسرش می‌گوید: - حاجی چایی بریزم؟ حاج رضا صدای تلویزیون را کم می‌کند. - اگه آماده‌ست بریزید. مهری خانم با سه فنجان چایی از آشپزخانه بیرون می‌آید. نگاهی به...
بالا