• رمان ققنوس آتش به قلم مونا ژانر تخیلی، مافیایی/جنایی، اجتماعی، عاشقانه کلیک کنید
  • رمان عاشقانه و جنایی کاراکال به قلم حدیثه شهبازی کلیک کنید
  • خرید رمان عاشقانه، غمگین، معمایی دلداده به دلدار فریبا میم قاف کلیک کنید

Hash tag usage

ساعت تک رمان

  1. .ARNI

    درحال تایپ رمان نبرد کریستین بایتگ‌ها | اثر زری کاربر انجمن تک رمان

    آلب خنده‌اش را می‌خورد و می‌گوید: - داشتن سایزم رو می‌گرفتن. اما فیبی خبر داد که توی حیاط پشتی بین سولینا و سوفی درگیری پیش اومده، من هم سریعاً خودم رو به حیاط پشتی رسوندم. میون راه، سولینا رو دیدم گفتم که ازش بپرسم قضیه چیه؟ آنجلنا می‌خندد و می‌گوید: - سرورم، مشکل بینشون رو حل کردم شما نگران...
  2. .ARNI

    در حال پیشرفت رمان «حکم گناه» اثر زری کاربر انجمن تک رمان

    چشمانش را ریز می‌کند و بینی قلمی‌اش را چینی می‌دهد. - بعداً کی دلش میاد دختر به این نازی و خوشگلی رو تنبیه کنه؟ استیو ل*ب و لوچه‌اش را کج می‌کند و با حالت خاصی می‌گوید: - آخی کوچولو، بیا بغلم ببینم! دافنی در حینی که لبخند زیبایی روی لبانش طرح می‌بندد ابروان پر پشت و شلاقی‌اش را بالا می‌اندازد و...
  3. .ARNI

    داستان کوتاه جکسون و آقای اسمیت| نویسنده زری

    آقای اسمیت کلافه چند بار به موهای ژولیده‌اش که توسط باد به رقصی زیبا در آمده است چنگی می‌زند و در حینی که کفِ کفشش را که آغشته به خاک است را می‌تکاند و با لبخند ملیحی که کنج لبانش جای خوش کرده است نیم نگاهی گذرا به خانه‌ی کوچک می‌اندازد. با ابروانی در هم گره خورده یک نخ سیگار از پاکت بیرون...
  4. .ARNI

    درحال تایپ رمان من با تو مجنون شدم | زری کاربر انجمن تک رمان

    بهارخانوم که با دو تیر دو نشانه زده است دلش قنج می‌رود و لبخندی از سر شادی بر ل*ب می‌نشاند و سپس می‌گوید: - ممنونم دخترم که درخواستم رو قبول کردی. پس دستبندها رو بده من تا ببرم! رادمینا دستبندهایی را که بهارخانوم انتخاب کرده است را از کیسه نایلون بیرون می‌آورد و او را به سمتش می‌گیرد. - بفرما...
  5. Leila.navel80

    درحال تایپ رمان یادگارهای کبود | اثر لیلا مرادی کاربر انجمن تک رمان

    کلافه ل*ب به‌هم فشرد. همان‌طور که به سمت اتاقش می‌رفت جواب داد: _ دیر نکردم که، تازه ساعت یازدهه! وارد اتاق شد و خریدهایش را ب*غ*ل کمد گذاشت تا بعد جا‌به‌جایشان کند. دوش مختصری گرفت و موهایش را همان‌طور خیس رها کرد. مادرش در آشپزخانه مشغول آشپزی بود. سر وقت یخچال رفت و موزی از داخلش برداشت. خواست...
  6. Leila.navel80

    درحال تایپ رمان یادگارهای کبود | اثر لیلا مرادی کاربر انجمن تک رمان

    پیش رویش مهران از خنده روی زمین ولو شده بود. با دیدنش دوهزاری‌اش افتاد. جیغ فرابنفشی کشید و به سمتش یورش برد. مگر میشد ولش کند؟! موهای کوتاه مجعدش را در چنگش گرفت و کشید. - دیوونه‌ی ع*و*ضی! حالیت می‌کنم. روی سر من آب می‌ریزی؟! مهران به غلط کردن افتاده بود و سعی می‌کرد خودش را از چنگال‌های خواهر...
  7. Melina.N

    در حال پیشرفت رمان یوتوپیا | اثر ملینا نامور کاربر انجمن تک رمان

    گونه‌ام رو می‌ب*وسه. اون بوی خوبی میده؛ مثل همیشه بوی مخصوص مامان رو میده‌. چون اون مامانمه! مامان‌ها همیشه بوی خاص خودشون و دارن!من همیشه مامان رو یه فرشته می‌بینم. انگاری خدا بال‌هاش رو ازش گرفته، شاید هم به خاطر اینه که ان‌قدر ناراحته! *** مامان مرده! انگار خدا فرشتش رو خیلی دوست داشته که از...
  8. Leila.navel80

    درحال تایپ رمان یادگارهای کبود | اثر لیلا مرادی کاربر انجمن تک رمان

    موقع خداحافظی مثل هر بار احترام نظامی مخصوصش را تقدیمش کرد. - آبغوره نگیری‌ها! چشم به‌هم بزنی کارم تموم شده. دستی در هوا برایش تکان داد و نفسی گرفت‌. - منتظرتم. خدا به همراهت. حال این مرد هم دست کمی از دخترک نداشت. از ستون خودش را بالا کشید و تر و فرز به پشت‌بام خانه‌شان برگشت. تا موقعی که از...
  9. Leila.navel80

    درحال تایپ رمان یادگارهای کبود | اثر لیلا مرادی کاربر انجمن تک رمان

    مادرش بین راه، فقط داشت غر میزد: «که تو دست و پاچلفتی هستی و رو دستم می‌مونی! د آخه دختر، راه خدایی رو هم نمی‌تونی بری؟» دیگر کفرش در آمد. سر آخر طاقت نیاورد و تا به خانه رسیدند، مثل اسپند روی آتش منفجر شد. - سرم رفت! یه اتفاق بود، تموم شد رفت. میشه بس کنید؟ طلعت خانم با چشم‌های درشت‌ شده نگاهش...
  10. .ARNI

    درحال تایپ رمان جنون آنی| اثر زری کاربر انجمن تک رمان

    چشمش به هتل می‌افتد برق خاصی در چشمانش نمایان می‌شود. نگاهی به سمتِ راستش می‌اندازد و زمانی که متوجه‌ی خلوت بودنِ خیابان می‌شود آرام گام برمی‌دارد و از میانِ دو ماشین که فاصله‌ی زیادی نداشتند گذر می‌کند و از پله‌ها بالا می‌رود و واردِ هتل می‌شود. کلاه کلاشش را بیرون می‌آورد و روبه زنی که بر رویِ...
بالا