...بیدار شد. بهتر از هر آدمی میدانست مقصر کیست؛ اما نمیتوانست کلارا را هم قربانی کند.
جیمز را به آ*غ*و*ش کشید و کنار گوشش زمزمهوار گفت:
- من درکت میکنم، خیلی هم درکت میکنم.
پس از مادرش، هیچکس اینگونه سعی نمیکرد آرامش کند. از ته دلش به این آ*غ*و*ش نیاز داشت.
#شکست_جادو
#سارینا
#انجمن_تک_رمان