...شده و ادامه میداد:
- میدونم که انتظار داشتی جیمز به عنوان برادرت، توی چنین لحظاتی کنارت باشه. میدونستم که دلت میخواست توی آ*غ*و*ش ماریا ساعتها اشک بریزی؛ این که مادرم باهات همدردی کنه، برات آرزو شده بود و این که به هیچکدوم نرسیدی... باعث شد از همه ناامید بشی.
#شکست_جادو
#سارینا
#انجمن_تک_رمان