خوش آمدید!

با عضویت در انجمن تک رمان از مزایای(چاپ کتاب،منتشر کردن رمان و...به صورت رایگان، خدمات ویراستاری، نقد و...)بهرمند شوید. با ما بهترین‌ها را تجربه کنید.☆

همین حالا عضویتت رو قطعی کن!
  • 🌱فراخوان جذب ناظر تایید ( همراه با آموزش ) کلیک کنید
  • تخفیف عیدانه ۶۰ درصدی چاپ کتاب در انتشارات تک رمان کلیک کنید

ساعت تک رمان

  1. .Sarina.

    کتاب در حال تایپ کتاب زندگی‌ات را ۸۰/۲۰ کن | دیمون زاهاریادس

    ...لنز اصل پارتو بررسی کنیم کشف خواهید کرد که دستیابی به سلامت و حفظ آن نیازمند برنامه های غذایی پیچیده و هر روز ساعتها ورزش در باشگاه نیست به شما نشان خواهم داد که چگونه روی عوامل کمی که میتوانید ۸۰% از راه را از طریق آنها طی کنید، متمرکز شوید. #کتاب_زندگیت_رو_۲٠_۸٠_کن #سارینا #انجمن_تک_رمان
  2. .Sarina.

    درحال تایپ رمان شکست جادو | سارینا الماسی کاربر انجمن تک رمان

    ...با چسب به هم چسبیده‌اند. جیمز، دستان حمایتگرش را روی شانه‌های کلارا گذاشت و گفت: - قسم می‌خورم نذارم هیچ اتفاقی برات بیوفته. به او اعتماد داشت؛ اما مطمئن نبود بتواند از پس این کار برآید. سرش را تکان داد و افکار شوم را از مغزش پاک کرد. - با... باشه، این‌جا می‌مونم. #شکست_جادو #سارینا...
  3. .Sarina.

    کتاب در حال تایپ کتاب دنیای سوفی|یوستین گردر

    ...مخفی‌گاه وی آن‌قدر ارتفاع داشت که می‌توانست کم و بیش سرپا بأیستد؛ ولی امروز بر روی ریشه‌های مارپیچ نشست. از روزنه‌های ریزریز بین‌برگ‌ها و شاخه‌ها می‌توانست بیرون را ببیند. سوراخ‌ها، هیچ‌کذام بزرگ‌تر از سکه‌ی کوچکی نبود؛ با این حال، سراسر باغ را به خوبی می‌دید. #دنیای_سوفی #سارینا...
  4. .Sarina.

    کتاب در حال تایپ کتاب دنیای سوفی|یوستین گردر

    ...مخفی‌گاه وی آن‌قدر ارتفاع داشت که می‌توانست کم و بیش سرپا بأیستد؛ ولی امروز بر روی ریشه‌های مارپیچ نشست. از روزنه‌های ریزریز بین‌برگ‌ها و شاخه‌ها می‌توانست بیرون را ببیند. سوراخ‌ها، هیچ‌کذام بزرگ‌تر از سکه‌ی کوچکی نبود؛ با این حال، سراسر باغ را به خوبی می‌دید. #دنیای_سوفی #سارینا...
  5. .Sarina.

    کتاب در حال تایپ کتاب دنیای سوفی|یوستین گردر

    ...به اندازه اولی درآورد. نوشته بود جهان چگونه به وجود آمد؟ سوفی فکر کرد نمی‌داند. بی‌شک، هیچ‌کس واقعاً نمی‌اند. با این حال، سوفی اندیشید، پرسش خوبی است. برای نخستین بار در زندگی‌اش، حس کرد درست نیست آدم در جهان به سر برد و جویا نشود ابتدا چگونه به وجود آمد. #دنیای_سوفی #سارینا #انجمن_تک_رمان
  6. .Sarina.

    دلنوشته خاطرات|سارینا الماسی کاربر تک رمان

    ...که چرا احساس می‌کنم هیچ‌کس مانند تو مرا درک نکرده است؟ تو که مرا به حال خود رها کرده‌ای... . مگر آغوشت چه تفاوتی داشت که جز آن، هیچ‌چیز نمی‌تواند مرحم قلب دردمند من باشد؟ چه سحری خوانده‌ای که با تمام بدی‌هایت تنها خوبی‌هایت در ذهن من خاطره شده‌اند. #دلنوشته‌ی_خاطرات #سارینا #انجمن_تک_رمان
  7. .Sarina.

    دلنوشته خاطرات|سارینا الماسی کاربر تک رمان

    ...من مجنون؛ زمزمه‌ای که هیچ گاه به گوش تو نخواهد رسید. یک آرزو هم می‌تواند باشد؛ آرزویی که جای آن که پشت شمع تولد زیر ل*ب برای نمایش بر زبان بیاورم؛ با دیدن تصویر زیبایت، با هر تپش قلبم به خداوندی برسانم که می‌تواند توی بی‌رحم را به بازگشت راضی کند. #دلنوشته‌ی_خاطرات #سارینا #انجمن_تک_رمان
  8. .Sarina.

    دلنوشته خاطرات|سارینا الماسی کاربر تک رمان

    ...راستی که من کی هستم؟ خیلی برایم سوال شده؛ تا جایی که در خاطرم است، من عاشقت بودم. حال که نور خاطراتت در مغزم کم سو شده، من کی هستم؟ هرچه پی هویتم می‌گردم به تو می‌رسم؛ گویی تمام عمرم تو را می‌شناختم و حال که از زندگی‌ام رفته‌ای، هیچ چیز به یاد نمی‌آورم. #دلنوشته‌ی_خاطرات #سارینا...
  9. .Sarina.

    دلنوشته خاطرات|سارینا الماسی کاربر تک رمان

    ...علاوه بر اتاقم وجودم را نیز در بر گرفته است. بدون تو، روشنایی برایم معنایی ندارد؛ آخر می‌دانی؟ روشنی زندگی من لبخند زیبایت بود. عشق به تو مانند ماهی میان تاریکی شب‌هایم بود؛ اما این ماه، دیگر نوری ندارد. سرم را روی پایم می‌گذارم و به حال خودم می‌گریم. #دلنوشته‌ی_خاطرات #سارینا #انجمن_تک_رمان
  10. .Sarina.

    دلنوشته خاطرات|سارینا الماسی کاربر تک رمان

    ...نمی‌کنم. درون دنیایی که هیچ ردی از تو نیست؛ دنیایی که دیگر در آ*غ*و*ش امن تو نیستم. به راستی که این‌جا کجا است؟ چرا تا به این حد با دنیای من تفاوت دارد؟ چرا هیچ شباهتی به دوی گوی درخشان چشمانت ندارد؟ پس دنیای من کجا رفت؟ چرا هرچه می‌گردم پیدایش نمی‌کنم؟ #دلنوشته‌ی_خاطرات #سارینا #انجمن_تک_رمان
بالا