دلنوشته خاطرات|سارینا الماسی کاربر تک رمان

  • نویسنده موضوع .Sarina.
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 4
  • بازدیدها 174
  • Tagged users هیچ

ساعت تک رمان

.Sarina.

مدیر ارشد + مدیر تالار رمان
پرسنل مدیریت
مدیریت ارشد
ناظر انجمن
ویراستار انجمن
گوینده انجمن
تیزریست انجمن
میکسر انجمن
تایپیست انجمن
ادیتور انجمن
کاربر ویژه انجمن
کتابخوان انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2024-04-21
نوشته‌ها
749
لایک‌ها
2,038
امتیازها
73
کیف پول من
108,243
Points
966
دلنوشته: خاطرات
نویسنده: سارینا الماسی
ژانر: عاشقانه، تراژدی
مقدمه: شب که فرا می‌رسد؛ خاطراتت به سراغم می‌آیند و مرا همانند سیاهی دربر می‌گیرند.
خاطرات زیبایی که هیچ‌گاه باورم نمی‌شد روزی خاطره بشوند! مهربانی‌هایت که هیچ‌گاه فکرش هم به ذهنم نمی‌رسید تبدیل به خنجری زهرآلود در قلب من بشوند.
خاطراتت، مانند خوره به جانم افتاده و زندگی‌ام را به سیاهی کشانده است... .
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش توسط مدیر:

.Sarina.

مدیر ارشد + مدیر تالار رمان
پرسنل مدیریت
مدیریت ارشد
ناظر انجمن
ویراستار انجمن
گوینده انجمن
تیزریست انجمن
میکسر انجمن
تایپیست انجمن
ادیتور انجمن
کاربر ویژه انجمن
کتابخوان انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2024-04-21
نوشته‌ها
749
لایک‌ها
2,038
امتیازها
73
کیف پول من
108,243
Points
966
دلتنگ خاطراتی گشته‌ام که نمی‌دانم بازی بی‌رحمانه‌ی سرنوشت، چه زمانی آن‌ها را به یک خاطره تبدیل کرد. مگر می‌شود حس لمس دست‌های مردانه‌ی تو، خاطراتی بیش نباشند و عطر شیرینت که هنوز هم در مشامم است؛ مال گذشته باشد؟ مهربانی‌هایت چه؟ آن‌ها هم خیال‌های واهی مغزم هستند که هنوز هم فراموششان نکرده است؟
دل و دین و ایمانم که ربوده شده است چه؟ حکم باقی اتفاقات برایش صادر می‌شود؟

#دلنوشته‌ی_خاطرات
#سارینا
#انجمن_تک_رمان
کد:
دلتنگ خاطراتی گشته‌ام که نمی‌دانم بازی بی‌رحمانه‌ی سرنوشت، چه زمانی آن‌ها را به یک خاطره تبدیل کرد. مگر می‌شود حس لمس دست‌های مردانه‌ی تو، خاطراتی بیش نباشند و عطر شیرینت که هنوز هم در مشامم است؛ مال گذشته باشد؟ مهربانی‌هایت چه؟ آن‌ها هم خیال‌های واهی مغزم هستند که هنوز هم فراموششان نکرده است؟ 
دل و دین و ایمانم که ربوده شده است چه؟ حکم باقی اتفاقات برایش صادر می‌شود؟
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

.Sarina.

مدیر ارشد + مدیر تالار رمان
پرسنل مدیریت
مدیریت ارشد
ناظر انجمن
ویراستار انجمن
گوینده انجمن
تیزریست انجمن
میکسر انجمن
تایپیست انجمن
ادیتور انجمن
کاربر ویژه انجمن
کتابخوان انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2024-04-21
نوشته‌ها
749
لایک‌ها
2,038
امتیازها
73
کیف پول من
108,243
Points
966
آیا عاشقانه‌های نجوا گونه‌ات که پروانه‌هایی رنگی را در قلب من به پرواز درمی‌آوردند، همان زمزمه‌های پر معنا که تنها ماه میان شب‌های تار من بودند؛ تنها توهماتی هستند که مغز بداهه پرداز من، در رویاهایم به جلوی چشمانم می‌آورد؟

#دلنوشته‌ی_خاطرات
#سارینا
#انجمن_تک_رمان
کد:
آیا عاشقانه‌های نجوا گونه‌ات که پروانه‌هایی رنگی را در قلب من به پرواز درمی‌آوردند، همان زمزمه‌های پر معنا که تنها ماه میان شب‌های تار من بودند؛ تنها توهماتی هستند که مغز بداهه پرداز من، در رویاهایم به جلوی چشمانم می‌آورد؟
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

.Sarina.

مدیر ارشد + مدیر تالار رمان
پرسنل مدیریت
مدیریت ارشد
ناظر انجمن
ویراستار انجمن
گوینده انجمن
تیزریست انجمن
میکسر انجمن
تایپیست انجمن
ادیتور انجمن
کاربر ویژه انجمن
کتابخوان انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2024-04-21
نوشته‌ها
749
لایک‌ها
2,038
امتیازها
73
کیف پول من
108,243
Points
966
«بیا تا با یکدیگر خاطره سازی کنیم.»
لعنت به این جمله! از ته دلم می‌گویم؛ مطمئنم همین جمله‌ی اشتباه بود که این‌گونه روزهایم را سرد و تاریک کرده است.
به راستی که چرا فرهنگ لغاتمان تا به این‌ حد مشکل دارد؟ خاطره‌های تو، همان چیزهایی هستند که مغزم را روز و شب به فکر وادار می‌کنند.
چرا هیچ‌گاه به معنای سخنی که می‌گوییم دقت نمی‌کنیم؟ چرا به جای این جمله، نگفتیم: «بیا تا آینده‌مان را با یکدیگر بسازیم.»

#دلنوشته‌ی_خاطرات
#سارینا
#انجمن_تک_رمان
کد:
«بیا تا با یکدیگر خاطره سازی کنیم.» 
لعنت به این جمله! از ته دلم می‌گویم؛ مطمئنم همین جمله‌ی اشتباه بود که این‌گونه روزهایم را سرد و تاریک کرده است. 
به راستی که چرا فرهنگ لغاتمان تا به این‌ حد مشکل دارد؟ خاطره‌های تو، همان چیزهایی هستند که مغزم را روز و شب به فکر وادار می‌کنند. 
چرا هیچ‌گاه به معنای سخنی که می‌گوییم دقت نمی‌کنیم؟ چرا به جای این جمله، نگفتیم: «بیا تا آینده‌مان را با یکدیگر بسازیم.»
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

.Sarina.

مدیر ارشد + مدیر تالار رمان
پرسنل مدیریت
مدیریت ارشد
ناظر انجمن
ویراستار انجمن
گوینده انجمن
تیزریست انجمن
میکسر انجمن
تایپیست انجمن
ادیتور انجمن
کاربر ویژه انجمن
کتابخوان انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2024-04-21
نوشته‌ها
749
لایک‌ها
2,038
امتیازها
73
کیف پول من
108,243
Points
966
گاهی؛ با خود می‌اندیشم که آیا به راستی، آن عشقی که در دوران کودکی، با دیدن فیلم‌ها انتظارش را می‌کشیدم؛ همین احساس مذخرف بود؟
در آن زمان، فکر می‌کردم این احساس، از هر عسلی شیرین‌تر است؛ اما... .
اما این احساس پوچ و سرد، به هیچ وجه شیرین نیست! غمی بی‌پایان است که هر روز، بیش از روز قبل در آن فرو می‌روی.
این غم، با یادآوری خاطرات زیبایش، خنجری به سمت قلب نیمه‌جانت پرتاب می‌کند و با اشک‌هایی که به یاد او از چشم‌هاین می‌چکد، تو را در سیلی از این اشک‌ها غرق و نابود می‌سازد.
هرچه برای خروج از باتلاق تاریکی، دست و پا بزنی؛ بیش از قبل در مرداب احساسات پوچ و تهی‌ات غرق می‌شوی.
می‌دانی قسمت تلخ این حقیقت، چیست؟ آن قسمتی که به نبودنت اشاره دارد؛ آن قسمتی که هرچه دستم را به انتظار کمک تو بیرون نگه دارم، انگشتانم در انگشت‌هایت گره نمی‌خورند و مرا از دردسر بیرون نمی‌کشی.
آری! کمک‌هایت هم خاطره‌ای بیش نیستند... .

#دلنوشته‌ی_خاطرات
#سارینا
#انجمن_تک_رمان
کد:
گاهی؛ با خود می‌اندیشم که آیا به راستی، آن عشقی که در دوران کودکی، با دیدن فیلم‌ها انتظارش را می‌کشیدم؛ همین احساس مذخرف بود؟ 
در آن زمان، فکر می‌کردم این احساس، از هر عسلی شیرین‌تر است؛ اما... . 
اما این احساس پوچ و سرد، به هیچ وجه شیرین نیست! غمی بی‌پایان است که هر روز، بیش از روز قبل در آن فرو می‌روی. 
این غم، با یادآوری خاطرات زیبایش، خنجری به سمت قلب نیمه‌جانت پرتاب می‌کند و با اشک‌هایی که به یاد او از چشم‌هاین می‌چکد، تو را در سیلی از این اشک‌ها غرق و نابود می‌سازد. 
هرچه برای خروج از باتلاق تاریکی، دست و پا بزنی؛ بیش از قبل در مرداب احساسات پوچ و تهی‌ات غرق می‌شوی. 
می‌دانی قسمت تلخ این حقیقت، چیست؟ آن قسمتی که به نبودنت اشاره دارد؛ آن قسمتی که هرچه دستم را به انتظار کمک تو بیرون نگه دارم، انگشتانم در انگشت‌هایت گره نمی‌خورند و مرا از دردسر بیرون نمی‌کشی. 
آری! کمک‌هایت هم خاطره‌ای بیش نیستند... .
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
بالا