...او را میدیدند. برایش مهم نبود غرور چه حسیست و چگونه باید آن را حفظ کند؛ تنها برایش جسمی مهم بود که دیگر قلبی در س*ی*نهاش نمیتپید.
صدای بغضآلود دخترانهای، کنار گوشش گفت:
- بیدار نمیشه جیمز، هرچی صداش میزنم جوابم رو نمیده.... چرا چشمهاش رو باز نمیکنه؟
#شکست_جادو
#سارینا
#انجمن_تک_رمان