Usage for hash tag: ققنوس_آتش

ساعت تک رمان

  1. Lunika✧

    نیمه‌حرفه‌ای رمان ققنوس آتش | Lunika✧ کاربر انجمن تک رمان

    ‌#‌❦ققنوس_آتش❦ ‌#‌پارت_38 احساس گرما تمام توانش را بریده. - ببینم شما هم گرم‌تونه یا من فقط احساس گرما می‌کنم؟ - حالت خوبه رز؟ گرما کجا بود تو وسط زمستون! حق با جیمز بود و رز می‌دانست این حالتش غیر طبیعی‌ست. نفس‌نفس می‌زند تا اکسیژن بیشتری بگیرد که به آخر کانال می‌رسند. زمزمه‌کنان از کانال...
  2. Lunika✧

    نیمه‌حرفه‌ای رمان ققنوس آتش | Lunika✧ کاربر انجمن تک رمان

    #❦ققنوس_آتش❦ ‌#‌پارت_37 *** طبق نقشه می‌خواستند از اتاق خارج شوند که دستگیره‌ی درب چرخید اما قبل از این‌که فرد وارد شود رز اسلحه خود را از کمربند بیرون می‌کشد و یک تیر حواله درب می‌کند و فرد خود را عقب می‌کشد. رز از این لحظه سوء‌استفاده می‌کند و با لگد محکمی در را می‌بندد، در آهنی در جایش قفل...
  3. Lunika✧

    نیمه‌حرفه‌ای رمان ققنوس آتش | Lunika✧ کاربر انجمن تک رمان

    ‌#‌❦ققنوس_آتش❦ #پارت_36 مالدین سیستم ساختمان را که با استفاده از نفوذی‌های خود هک کرده بود از زیر لیزر شناسایی رد می‌کند. هدفون را روی گوشش می‌گذارد و می‌گوید: - ضربه بزن به دیوار پشت صندلی رئیس؛ اون‌جا یک گاوصندوق هستش و رمز 9584 رو وارد کن، هرچی مدرک داره بردار. رز به دیوار پشت سرش نگاهی...
  4. Lunika✧

    نیمه‌حرفه‌ای رمان ققنوس آتش | Lunika✧ کاربر انجمن تک رمان

    ‌#❦ققنوس_آتش❦ ‌#‌پارت_35 خود را به دیوار می‌چسباند جوری که در دوربین‌های مداربسته مشخص نباشد. نقاب پیشرفته‌اش که خود بی‌سیم و متصل به مالدین بود را تکانی می‌دهد و می‌گوید: - دوربین‌ها رو روی تکرار بذار. - حله رز، برو. سرش را بر می‌گرداند و هم تیمی‌های خود را منتظر می‌بیند. هیجان کل وجودش را...
  5. Lunika✧

    نیمه‌حرفه‌ای رمان ققنوس آتش | Lunika✧ کاربر انجمن تک رمان

    ‌#❦ققنوس_آتش❦ ‌#پارت_34 *روز مأموریت* لباس سیاه چاک‌دارش را مرتب می‌کند. قسمت جلوی موهایش را از چپ به راست شانه زده و روی صورتش می‌ریزد و قسمتی دیگر را دم اسبی می‌بندد. روی میزش را نگاهی می‌اندازد. نقابش در حالت غیرفعال به شکل دایره کوچک بود اما همین که دست آزراء به آن برخورد کرد به شکل نقاب...
  6. Lunika✧

    نیمه‌حرفه‌ای رمان ققنوس آتش | Lunika✧ کاربر انجمن تک رمان

    ‌#❦ققنوس_آتش❦ ‌#پارت_33 شروع به خواندن می‌کند. در زیرنویس عکس دخترک دوازده ساله‌ای کلی توضیح نوشته؛ همه را رد می‌کند تا به قسمت خون برسد. آرام زیر ل*ب چیزی که چشم‌هایش می‌بیند را زمزمه می‌کند: - تغییر رنگ ناگهانی آهن موجود در هموگلوبین به طلایی به علت فعال شدن ژن‌های خاموش حاوی ژن ققنوس… . به...
  7. Lunika✧

    نیمه‌حرفه‌ای رمان ققنوس آتش | Lunika✧ کاربر انجمن تک رمان

    ‌#‌❦ققنوس_آتش❦ ‌#‌پارت_32 - در مورد ققنوس؟ آندریاس می‌گوید: - بله یکی از جاسوس‌های ما گفته که دست به کار شدن! - اون وقت من و آدلیر باید چیکار کنیم؟ مدیر بخش کتاب از جایش بلند می‌شود، به سمت مانیتور می‌رود و می‌گوید: - باید اطلاعاتی که از ققنوس دارند رو نابود کنید، اگر چه تقصیر ققنوسه که اون‌ها...
  8. Lunika✧

    نیمه‌حرفه‌ای رمان ققنوس آتش | Lunika✧ کاربر انجمن تک رمان

    ‌#❦ققنوس_آتش❦ #پارت_31 *** دوان‌دوان کل سالن را طی می‌کند. سریع وارد آسانسور می‌شود و دکمه اتاق رئیس را فشار می‌دهد. دیر کرده است خیلی دیر… . لباسش را می‌تکاند و با باز شدن در آسانسور به سرعت پشت در طلائی رنگ اتاق رئیس قرار می‌گیرد. تق‌تق در می‌زند و طبق معمول در خود به خود باز می‌شود. ساموئل...
  9. Lunika✧

    نیمه‌حرفه‌ای رمان ققنوس آتش | Lunika✧ کاربر انجمن تک رمان

    ‌#❦ققنوس_آتش❦ ‌‌#پارت_30 نقابش را کمی پایین می‌کشد و مشغول کشیدن سیگارش می‌شود. وزنش را روی نرده‌ی کناری محوطه می‌اندازد. فشار سنگینی بخاطر مشغله کاری روی دوشش است و این خیلی خسته‌اش کرده. همه چی با پیدا شدن ققنوس به‌هم ریخته! بهتر بگوید همه چی با گم شدن ققنوس به‌هم ریخت! خیلی وقت پیش!! آن...
  10. Lunika✧

    نیمه‌حرفه‌ای رمان ققنوس آتش | Lunika✧ کاربر انجمن تک رمان

    #❦ققنوس_آتش❦ #فصل_2 ‌#پارت_29 افرادی که با آتش می‌جنگند. معمولاً به خاکستر تبدیل می‌شوند. *** از روی مبل بلند می‌شود. باید کاری کرد! وگرنه دستی‌دستی آن سازمان مزخرف دولتی ققنوس را در چنگ می‌گیرد و همه به کام مرگ می‌رویم. اگرچه در چنگ‌شان است اما شاید بتوان به سمت خود کشید. اگر زرنگ باشند! -...
بالا