...میده؟
سالیوان از شدت ترس، با شانهی لرزان نامحسوسش روبهرو شد، پیدرپی بزاق دهانش را قورت داد و با لکنت زبان ل*ب زد:
- چ، چرا؟ من، من، من که، که خطا، خطایی، از، ازم، سر، سر نزده.
نیشخندی مزین لبان گوشتی رابرت شد.
- پس بمبی که توی ماشینم جاساز کردی، اون ثواب بود؟ نه.
#جنون_آنی
#زری...