...و به اندازه تموم بدیهایی که در حقم کردی، با بدی تلافی میکردم.
فنجان قهوه را در دستانش گرفت، گرمای آن به دستان سردش و تن و روحش حس التیامبخشی تزریق کرد. نفسش را فوت کرد و بر روی تخت نشست. به قاب عکس خیره شد در حینی که دستی بر روی چهرهی زیبا و خندان مادرش میکشید، زیر ل*ب زمزمه کرد:
-...