...از آنها گفت:
- اوه پسر خوشگل، تو کیفت چی داری؟
رابرت، از شدت عصبانیت ابروان شلاقیاش در هم فرو رفت اما، بیتوجه به پسرها سرش را پایین انداخت و چند قدمی برداشت.
یکی از پسرها دستهی دیگر کیفش که آزاد بود را گرفت و کشید و فریاد زد:
- مگه کری تو؟ گفتم توی کیفت چی داری؟
#جنون_آنی
#زری
#انجمن_تک_رمان