• رمان ققنوس آتش به قلم مونا ژانر تخیلی، مافیایی/جنایی، اجتماعی، عاشقانه کلیک کنید
  • رمان عاشقانه و جنایی کاراکال به قلم حدیثه شهبازی کلیک کنید
  • خرید رمان عاشقانه، غمگین، معمایی دلداده به دلدار فریبا میم قاف کلیک کنید

Usage for hash tag: نگین_شرافت

ساعت تک رمان

  1. Negin_SH

    درحال تایپ رمان ناطور نبات|Negin_SH کاربر انجمن تک رمان

    ...این خوب است؟ دخترک از افکارش بیرون آمد و به چهره ساده و مهربان مِری خیره شد. مِری با لبخند یک نگاه به دامن و یک نگاه به لورا میکرد و شاید با خود می‌اندیشید که چنین لباسی چقدر به لورا می‌آید. لورا با هیجان به دامن خیره شد و گفت: - آری، این محشر است! #پارت86 #ناطور_نبات #نگین_شرافت #انجمن_تک_رمان
  2. Negin_SH

    درحال تایپ رمان ناطور نبات|Negin_SH کاربر انجمن تک رمان

    ...به قصرش بیاورد که آن‌گونه همه چیز را طلایی و سپید کرده بودند. ناگاه با دیدینِ دیوید در لباس فاخر که ردای سفیدش به دورش افتاده بود میخکوب شدند. https://dl6.songsara.net/FRE/5/Atom%20Music%20Audio%20-%20Jubilee%20(2023)%20SONGSARA.NET/04%20Flutters.mp3 #پارت82 #ناطور_نبات #نگین_شرافت...
  3. Negin_SH

    درحال تایپ رمان ناطور نبات|Negin_SH کاربر انجمن تک رمان

    ...بر دارد تا باری دیگر او را مورد ظلم خود دهند، ناگاه نگاهش به اِدوارد می‌افتد که در هنگام راه رفتن با چشمانش درحال تهدید کردنِ اوست. سپس بسیار خشک و رسمی از لورا فاصله گرفت و برای آن‌که بعدها توسط اِدوارد تنبیه نشود به بنای زیبا و بزرگِ قصر خیره شد. #پارت81 #ناطور_نبات #نگین_شرافت #انجمن_تک_رمان
  4. Negin_SH

    درحال تایپ رمان ناطور نبات|Negin_SH کاربر انجمن تک رمان

    ...شدند. سپس بدونِ آ‌ن‌که کوچک‌ترین‌ صدایی از خود ایجاد کنند با تمرکز و ذکاوت‌شان از بین شاخه‌ها و برگ‌ها رد شدند. ناگهان لورا با تکان خوردنِ موجودی در بین برگ‌ها ایستاد. جک و اِدوارد نیز ایستادند و بدونِ کوچک‌ترین حرکتی سعی در دیدن آن موجود داشتند. #پارت۶۲ #ناطور_نبات #نگین_شرافت #انجمن_تک_رمان
  5. Negin_SH

    درحال تایپ رمان ناطور نبات|Negin_SH کاربر انجمن تک رمان

    ...بود تا جک و دیوید از ترس به سخنشان خاتمه دهند و سکوت کنند. به خوبی می‌دانستند اگر بر ضد پادشاه سخن بگویند زندانی می‌شوند، فرقی نداشت که ناطور باشند یا یک انسان معمولی، فرقی نداشت که سخنشان انتقادی باشد یا خیر، بر ضدِ پادشاه سخن گفتن جرم محسوب می‌شد. #پارت۴۷ #ناطور_نبات #نگین_شرافت...
  6. Negin_SH

    درحال تایپ رمان ناطور نبات|Negin_SH کاربر انجمن تک رمان

    ...ترجیح می‌داد تا این کار را انجام دهد. چیزی از اولین دیدارشان نمی‌گذشت، چه‌گونه غرق در نگاهش شده بود؟ اگر ویرانگرِ آرامش اجازه‌اش را دهد، می‌خواست تمام تمرکزش را بر روی وظایفش بگذارد. https://imgurl.ir/uploads/b164949_TRUE_BEAUTY_You_and_My_Secret.mp3 #پارت24 #ناطور_نبات #نگین_شرافت...
  7. Negin_SH

    درحال تایپ رمان ناطور نبات|Negin_SH کاربر انجمن تک رمان

    ...قلم و جوهر با یک دستمالِ طرح‌داری که کنارش بود در آن‌جا گذاشته شده بود، با این‌که دفعه‌ی قبل ‌در آن‌جا حضور نداشتند. بعد از بیرون آوردن وسایل قلم را برداشت و با آرامش در جوهرِ تازه و مشکی فرو کرد. سپس مشغول به نوشتن شد... - خاطراتِ من: لورا بارکر" #پارت23 #نگین_شرافت #ناطور_نبات #انجمن_تک_رمان
  8. Negin_SH

    درحال تایپ رمان ناطور نبات|Negin_SH کاربر انجمن تک رمان

    ...با لورا بود. سرگرمِ گفتنِ چه‌گونگی آغازِ طراحی و پیدا کردنِ ابزار و وسایل طراحی آن شد. دیوید نیز که ناخواسته گفت‌وگوی آن دو را شنید از آنا پرسید که چه‌گونه توانسته هر چه که خواسته بود را پیدا کند. https://imgurl.ir/uploads/m128793_Mountaintops.mp3 #پارت21 #ناطور_نبات #نگین_شرافت #انجمن_تک_رمان
  9. Negin_SH

    درحال تایپ رمان ناطور نبات|Negin_SH کاربر انجمن تک رمان

    ...به مقدار زیادی روبه‌روی آن قرار داشت. - این نیز از سوپ. باری دیگر اِدوارد رشته افکارِ لورا را پاره کرد. گویا عادتش شده بود. سپس ادامه داد: - اگر می‌توانی بقیه را باخبر کن که خوراکِ شام آمادست. لورا بلافاصله حرفِ او را اطاعت و به طرف اتاق‌ها حرکت کرد. #پارت20 #ناطور_نبات #نگین_شرافت...
  10. Negin_SH

    درحال تایپ رمان ناطور نبات|Negin_SH کاربر انجمن تک رمان

    ...از هم‌کارانش است. در آن لحظه آرزو می‌کرد که در زمین فرو رود. اما می‌دانست یکی از قوانین دوره‌‌ی کاراموزی عمل کردن به خواسته‌های مربی‌‌ و دستوراتِ اوست. سپس نفسش را با حرص بیرون داد و گفت: - چه باید کنم؟! خانمِ آزای لبخندی زد و گفت: - بیا نزدیک‌تر. #پارت18 #ناطور_نبات #نگین_شرافت #انجمن_تک_رمان
بالا