...می اندازم و چشم می بندم.
یک حس مزخرف کثیف، از دلم می گذرد. یک حس مانند اینکه " اخر این کار چیست؟"
- حامی؟
دست های مردانه اش، نوازش وار روی سرم می نشیند:
- جان حامی...
بزاقم را به سختی فرو می دهم و سرم را به گ*ردنش می کشم:
- نگران این حسم، نگران این ر*اب*طه ام!
#موقعیت_صفر
#زینب_گرگین
#انجمن_تک_رمان