...گونه ایست که انگار پیر این میدان است.
پسرک قدر دان به اسکناس ها نگاه می کند و با سبز شدن چراغ عقب می رود. ماشین اهسته حرکت می کند اما من هنوز هم قفل نیم رخ او و تار موی طلایی در پیشانی اش ام...حرفم را به کل یادم می رود.
اخ، اخرش من نا بلد پیش او تلف می شوم.
#موقعیت_صفر
#زینب_گرگین
#انجمن_تک_رمان